۱۶۳- بردباری نتیجه استقامت
بهمن ۲۴, ۱۳۹۶۱۶۵- استقامت، زیربنای همه خوبیها
بهمن ۲۴, ۱۳۹۶بسمه تعالی
يكي از جوانانی كه توانست در امتحان استقامت رتبه عالي را دريافت كند آقاي سيّد رضا ابطحی بود. ايشان با اين كه هنوز دو ماه بيشتر از مرحله استقامتش نگذشته بود مقاله زير را در جلسه مطرح كرد و ما چون همه مطالب مقاله اش براي دوستان مفيد بود متن مقاله را به تمامه در اينجا می آوريم:
بسم اللّه الرحمن الرحيم
مقدمه: با سپاس خداوندی را كه از گمراهی ما را نجات داد و ما را در راهی كه سعادت دنيا و آخرت در آن است راهنمائيمان نمود.
«تزكيه نفس»
تزكيه نفس تنها راهی است كه انسان بوسيله آن ميتواند روح خود را بسازد و تمام صفات رذيله را از روح خود پاک كند و به سعادت و حقيقت دنيا و آخرت برسد.
«يقظه»
اينجانب مختصرا از حالات روحی خود در اولين مرحله تزكيه نفس يعنی مرحله يقظه به عرض شما می رسانم. من در اوائل راه تزكيه نفس خيلی در فكر بودم و با خودم فكر ميكردم كه اصلاً براي چه و به چه علت ما بوجود آمده ايم. بعضی اوقات با خودم خيلی فكر ميكردم كه اصلاً ما از كجا آمده ايم و به كجا ميرويم آيا فقط در اين دنيا آمده ايم كه بخوريم و بخوابيم. كار كنيم، درس دانشگاهي و يا دروس ديگر بخوانيم و ثروت جمع آوری كنيم بعد هم ما را در زير خاك كنند و تمام. آيا اين است هدف از خلقت ما يعنی ما برای اين گونه كارهاي عبس خلق شده ايم؟ بعد از فكرهای زياد و صحبت های استادم واقعا متوجه شدم كه حقيقت غير از آن است و در مرحله يقظه اين حقايق را قلبا احساس كردم و به اين مسئله پي بردم كه اسلام، قرآن، مذهب شيعه كاملترين دين و پرحكمت ترين كتاب آسمانی است كه با عقل يك انسان فهيم مطابقت ميكند. بالعكس دين های ديگر مانند يهودی ها كه كتابشان از بس تحريف شده با عقل يك جاهل حتی مطابقت نمی نمايد و ديگر اين كه تمام دستورات اسلام و قرآن به اين است كه انسانی كه در اين دنيا آمده بايد تزكيه نفس كند و تمام صفات رذيله را از روح خود بيرون نمايد و معرفتش را بالا ببرد و با قلبی سليم از اين دنيا بيرون آيد كه خدا در قرآن فرموده: «قد افلح من زكيها» و من از اين مطالب نتيجه زياد و مهمی گرفتم كه يك انسان روحش هميشه می ماند و بدنش و اين دنيا با تمام چيزهايی كه در آن هست از بين ميرود و پوسيده ميشود. پس انسان بايد به فكر روحش باشد و آن را ترقی دهد و به دستور اسلام و قرآن آن را تزكيه كند و از صفات بد و شيطانی آن را پاك نمايد چون روح الي الابد می ماند و انسان برای چيزی كه هميشه مي ماند بايد زحمت بكشد و آن را رشد دهد تا به سعادت دنيا و آخرت برسد.
«استقامت»
من در مرحله استقامت با اين كه دو ماه بيشتر نيست موفق به اين مرحله شده ام اما حقايقی را از اين مرحله يافته ام كه بايد در اين مرحله آنها را در روح خود پياده نمايم و بصورت عملي آنها را اجرا كنم مرحله استقامت اساسا چهار ركن دارد: صبر، اعتماد به خدا، نترسيدن از غير خدا، قاطعيت.
«صبر»
اولين ركن استقامت يعني صبر بسيار مهم است و از اهميت بالائي برخوردار ميباشد و صبر يعنی تحمل و بردباری بر مشقات برای رسيدن به هدف و همانطور كه بيان شد بايد در روحيه خود صبور بودن بر مشكلات اين راه عظيم كه از مو نازكتر و از شمشير تيزتر است را بوجود آوريم و من بشدت مشغولم كه اين روحيه را در روح خود بوجود آورم و بحمد اللّه تا حدودی با كمك مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اين روحيه را بوجود آورده ام. و كلا صبر بر سه قسم تقسيم می شود: صبر در اطاعت، صبر در معصيت و صبر در مصيبت.
«صبر در اطاعت»
صبر در اطاعت يعنی طبق فرمان عمل كردن و گوش كردن به دستورات خدا و پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام و استاد اخلاق كه همه اينها می خواهند ما را كاملا به رشد روحی برسانند پس ما بايد با صبر و استقامت مطابق با فرمان آنها عمل كنيم و تحمل بر مشقات اطاعت پروردگار را داشته باشيم هر چند برای ما سخت باشد همانطور كه در قرآن آمده است: «و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشی يريدون وجهه و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هوهه و كان امره فرطا»
ترجمه: «و خود را با كسانی كه پروردگارشان را صبح و شام ميخوانند و رضای پروردگارشان را می طلبند و با صبر و استقامت نگهدار و از آنها بخاطر اين كه زنيت زندگی دنيا را بخواهی چشم پوشی نكن و از كسي كه قلب او را ما از ياد خود غافل كرده ايم و پيرو خواسته خود شده است و كارهايش افراطي است اطاعت نكن. پس طبق فرموده خدای تعالی ما بايد در اين دنيا اگر خواستيم رشدی به روح خود بدهيم بايد طبق دستور و هماهنگ با استاد اخلاقمان كه ميخواهد ما را به مقام خليفه اللهی برساند عمل كنيم و كوچكترين كم صبری در مقابل دستورات آنها نداشته باشيم ولي اگر اين مسئله را در روح خود پياده نكرديم و بعضي اوقات و يا هيچ وقت طبق دستور عمل ننموديم الي الابد به حقيقت نخواهيم رسيد. و من در طول اين دو ماه خيلی سعی كرده ام تا مطابق دستورات استادم عمل كنم و بعضی اوقات كه دستورات استادم مخالف با خواسته نفسم بود اين آيه شريفه را به یاد می آوردم و سعی ميكردم كه مخالف با نفسم و طبق دستور استاد اخلاقم عمل كنم البتّه نواقصي در اين مسئله داشته ام و انشاءاللّه آن نواقص را در اين مرحله با جديت كامل از بين ميبرم.
«صبر در معصيت»
دومين قسم از اقسام سه گانه صبر، صبر در معصيت ميباشد و به طور واضحتر يعنی صبر در مقابل خواسته های نفساني كه منجر به گناه می شود و اگر كسی بعد از مرحله توبه در اين قسمت از استقامت خوب كار كرد و كاملا اين مسئله را در روح خود پياده نمود قطعا توبه اش نصوح خواهد گرديد و من بحمد اللّه چون زير نظر پدر و مادر با تقوی تربيت شدم در اين مسئله تا حدود خيلی زيادی كاملم و تقوايم را انشاءاللّه بحدي ميرسانم كه معتصم به حبل الله و معتصم به خدا بشوم يعني آن قدر معرفتم نسبت به حقايق بالا رود كه خود به خود نخواسته باشم معصيتي بكنم.
«صبر در مصيبت»
من معتقدم كه اگر كسي حقيقت خلقت را فهميد و دانست كه اصلاً بخاطر چه چيزي به وجود آمده و زندگی دنيا بخاطر چيست و بعد از مرگ به كجا خواهد رفت ديگر برای او مردن كاملا بی ارزش ميشود و مرگ مانند لباس عوض كردن برای او خواهد بود مخصوصاً اگر بداند كه جزء صالحين يا صديقين و غيره است بنابراين در مصيبت هایی كه بر انسان وارد ميشود مانند از دست دادن اقوام و نزديكان انسان كاملا صبور خواهد بود چون اين معنی را درك كرده كه همه ما بسوی خدا خواهيم رفت همانطور كه در قرآن آمده است: «الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون»
ترجمه: « آنهايی كه وقتی به آنها مصيبتی ميرسد ميگويند: ما ملك خدائيم و ما بسوی او برمی گرديم فقط مسئله جدائي و فراق براي او مطرح خواهد شد كه آن هم بعد از سالها كه خودش از اين دنيا رفت اين مسئله براي او نيز برطرف خواهد گرديد.
«اعتماد به خدا»
ركن دوم استقامت يعنی اعتماد بخدا از اهميت بسزائی برخوردار ميباشد و بدين معنی است كه ما كاملا توكل و تكيه مان فقط بايد به خدای تعالی باشد همچون در مشكلات و سختی های متعددی كه برای یک سالک الی الله در مسائل معنوی و در مسائل دنيوی برايش وجود دارد و ما نيز بايد از تمام اسبابی كه خدای تعالی بخاطر توكل و تكيه مان به او برای ما در دنيا قرار داده استفاده كنيم و همه چيزها را متكيا به خدا بدانيم ولی اگر آمديم و در خانه نشستيم و گفتيم كه ما توكل و تكيه مان به خداست و خدا برای ما روزی ميرساند و ما نبايد به كسی يا وسيله ای تكيه كنيم اين عمل كاملا غلط و بيهوده ميباشد چون خدا به ما روزي ميدهد و كارهايمان را در دنيا درست ميكند اگر مصلحت باشد ولي از طريق اسبابي كه در دنيا براي ما قرار داده است. مثلاً شغل و يا كار در مسائل دنيوی و در مسائل معنوی همچون استاد تزكيه نفس كه خدا برای ما قرار داده است و ما ميتوانيم به وسيله اين سبب الهی خود را از تمام صفات رذيله پاك نمائيم و به مقام خليفه اللهی برسيم. و من در زمانی كه واقعا مشكلاتی برايم بوجود می آمد از خدا كمك ميخواستم و سعی ميكردم كه در تمام امور زندگيم به خدا توكل داشته باشم ولی در اين جهت بايد خيلی كار كنم مخصوصاً در ايمانم چون در اين ركن از استقامت ايمان به كسي كه يك سالك الي اللّه ميخواهد به آن توكل كند بسيار مهم است چون بايد بداند كه به چه كسی تكيه كرده و از چه كسي كمك خواسته است. و انشاءاللّه من در طول عمرم غير از خدای تعالی و چهارده معصوم علیهم السلام و اوليايش كه همه اينها متصل به خدا هستند از كسی ديگر كمك نميخواهم چون حقيقت همه چيز خدای تعالی ميباشد.
«نترسيدن از غير خدا»
اين ركن از استقامت يعني نترسيدن از غير خدا براي روح من خيلي لازم بود و احساس ميكردم كه حتماً در اين خصوص بايد خيلي كار كنم و در همين دو ماه كه در مرحله استقامت بودم به وضوح احساس كردم كه اين ركن از استقامت بخوبی در روح من پيشرفت كرده است و ترس های وهمی از من كم كم دور ميشود حتي قصد داشتم بعنوان تمرين در مكانهايي كه خيلي ترسناك است واقع شوم تا روح خود را براي سربازی آقا امام زمان علیه السلام آماده سازم و واقعا ترس مانند ترس های وهمی يك چيز و يا بهتر بگويم يك صفت مسخره ای است كه در روح انسان از زمان بچگي بوجود آمده است و انسان بايد آن را از خود كاملا دور كند و فقط از خداي تعالي بخاطر عظمتش بترسد.
«قاطعيت»
قاطعيت يعنی كاری كه اول انسان بر آن فكر كند و اگر منتهی به عملی شد كه در صراط مستقيم بود آن را با كمال جديت انجام دهد و اساسا قاطعيت یک صفتی است كه انسان را كاملا جدی و مصمم در كارهايش می نمايد و برای روح يک سالک الي اللّه اگر بخواهد استاد اخلاق بشود و براي متقين امام گردد خيلی مفيد است. پس نتيجه مي گيريم كه براي هر كار صحيحی قاطعيت واقعا لازم و حائز اهميت ميباشد و الا يك سالک الی الله بدون داشتن قاطعيت در كارهايش مثلاً قاطعيت در تزكيه نفس نمی تواند موفق به تزكيه نفس شود و به مقصود كه خدای تعالی باشد برسد و من در طول اين دو ماه البتّه در قبل هم اين صفت را در كارهای مادی و دنيوی مقداری تجربه كرده بودم و مي ديدم كه وقتی تصميم به كاری ميگيرم و می خواهم آن را با كمال قاطعيت انجام دهم كاملا موفق ميشوم ولي قبل از آن خيلي كم شايد هم اصلاً فكر نميكردم كه آيا آن كار صحيح است يا خير ولی از وقتي كه در مرحله استقامت واقع شدم كاملا با خودم تصميم گرفتم كه اول در تمام مسائل معنوی و دنيوی كه ميخواهم انجام دهم اول فكر كنم واگر ديدم كه مورد رضای خدای مهربان بود آن را با كمال قاطعيت انجام دهم و از خداي تعالی و چهارده معصوم علیهم السلام ميخواهم كه مرا كمك كنند تا در مرحله استقامت تمام اركاني كه از حضرت استاد كه جانم به قربانش باد فرا گرفته بودم با كمال قاطعيت و جديت و دقت در روح خود بوجود آورم. پايان.
تاریخ نگارش:
۱۴۲۶/۷/۱۹قمری
۱۳۸۴/۶/۳ شمسی
آقای سيد رضا ابطحی در حضور رئيس جلسه و جمعيت اهل تزکيه نفس مقاله خود را قرائت می کند