
۱۳۵- فعالیت های شبانه روزی حضرت استاد در داخل و خارج کشور
فروردین ۱۱, ۱۳۹۷
۱۳۷- ماه مبارک رمضان
فروردین ۱۱, ۱۳۹۷بسمه تعالی
مشاهده شد که در سال ۱۴۰۳ دقیقا در ۲۳ سال قبل مرحوم حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج سیّد محمد حسین حسینی تهرانی صاحب کتاب «روح مجرد» قدس سره کتابی بنام «سرّ الفتوح ناظر بر کتاب پرواز روح» نوشته اند و در آن اظهار لطف و محبت نسبت به مؤلّف کتاب پرواز روح نموده اند و مقدمه مطالب خود را که با خط خود در آن رساله نوشته و اینگونه شروع کرده اند:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم و صلی اللّه علی محمد و آله الطاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین»:
«و بعد آن که کتاب شریف پرواز روح را مطالعه کردم و چون از مدتی قبل درباره محتویات آن کرارا سوالاتی میشد و از این حقیر درباره آن نظریه می خواستند و به واسطه عدم اطلاع بر آن مضامین قادر بر پاسخ آنها نبوده ام و فقط به ذکر صدق و امانت مؤلّف محترم آن که از سابق الایام روابط و آشنایی برقرار بود اکتفا می نمودم اینک یکی از برادران ایمانی و اخلاء روحانی یک جلد برای من هدیه آورد و تقاضای مطالعه و نظریه نمود لذا برای اجابت التماس دعوت مؤمن یک دوره از آن را مرور و نظریات خود را در موارد لازم در هامش همان کتاب ثبت کردم تا موجب تذکره حقیر و تبصره برای دوستان عزیز و طالبان ارجمند بوده باشد و اینک خلاصه نظریه را که در آن هوامش مضبوط شده است برای افرادی که بدون مطالعه کتاب می خواهند از آن مطلع گردند در اینجا می نگارم بحول اللّه و قوته و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
این کتاب «پرواز روح» که مشهود است از روی صدق و اخلاص نگارش یافته است. برای بیدار کردن حس های خاموش و افکار جامده بسیار مفید و در آن که عملا و مشهودا روابط این عالم طبیعت را با عالم صورت و مثال ولایت اعظم حضرت حجة ابن الحسن ارواحنا فداه روشن می سازد، جالب و حاوی سبکی بدیع میباشد.
آخر تا کی مردم این جهان و عالم طبع و خیال را مرده پندارند و برای آن روحی و مبانی نبینند.
روحی و جانی که همچون روح و جان ما بر جسم ما بر تمام این جهان حاکم و هر موجودی را تحت حیطه عینیه و علمیه خود قرار داده است و وقتی چون از منظر ادله فلسفیه و از نظر معقولات محکمه شرعیه ثابت شد که ولایت کلیه الهیه بر این عالم حکومت دارد چرا آن را ننویسند و بازگو نکنند و شهود و اثر را برای اطلاع پژوهندگان حقیقت در دسترس آنها قرار ندهند و بالأخره مردم با امامشان پیوند و رابطه پیدا نکنند و درسراء و ضراء همان طور که برای اداره امور بدن و عالم طبیعت خود از افکار دائره و نیروی علم خود نیرو می گیرند از آن منبع علم و حیات و قدرت برای اداره امور جهان تشریع و سیر تکاملی امتها به مراحل کمالی خود نیرو نگیرند و استمداد ننمایند؟ زیرا ما معتقدیم که ارتباط با ولایت که روح کلی این عالم است برای تکامل بشر از نان شب ضروری تر است و روایت شریفه وارده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» از روایات مسلمه و دارای اسناد عدیده از طریق شیعه و عامه است «فلله تعالی در مولفه و جزاه عن العلم و العمل احسن الجزاء شکر سعیه و اجزل ثوابه»
اما نظریات حقیر درباره بحثها و و نظریاتی که در آن (کتاب پرواز روح) بکار رفته است در سه مورد شایان توجّه است
اول: درباره عدم نیاز به استاد و مربی کامل در سیر و سلوک برای تکمیل نفوس بشریت.
دوم: درباره انتقاد از خواندن فلسفه.
سوم: درباره نهایت سیر که به شناخت ولی مطلق حضرت حجت ارواحنا فداه منتهی می گردد.
(و اما سخن اینجانب) این بود مقدمه کتاب «سر الفتوح ناظر بر پرواز روح» که مرحوم حجه الاسلام و المسلمین آقای حسینی تهرانی در ۲۳ سال قبل با خط زیبای خود نوشته و سپس درباره سه موضوع فوق توضیحات مفصلی مرقوم فرموده بودند و چون مطالب معظم له با بی اطلاعی از مبنای حقیر با کمال صمیمیتی که بین من و ایشان بود مطرح فرموده بودند نباید زیاد مورد بحث واقع شود. زیرا اگر کسی کتاب های اینجانب را خوانده باشد متوجه می گردد که من در راه سیر و سلوک معتقدم که انسان نیاز ضروری به استاد دارد که در کتاب سیر الی اللّه و کتاب در محصر استاد و عملا خود اینجانب در تمام برنامه زندگیم به این مطلب تصریح کرده ام لذا مطلب اول ایشان که صفحاتی از آن کتاب را گرفته و فرموده اند که از کتاب پرواز روح استفاده می شود که مؤلّف و استادش از داشتن استاد سخت در وحشت اند... پاسخ داده می شود.
اما در صفحه ۱۰ کتاب پرواز روح که برخورد اولیه اینجانب را با مرحوم حاج ملا آقا جان معظم له متذکر شده اند حقیقت دارد. زیرا قبل از آن جریان شخصی از علماء به من گفته بود که من در خواب یکی از اقطاب صوفیه را دیدم و مرا به طرف خود دعوت کرد و برای من با این که بیشتر از شانزده سال از عمرم نمی گذشت ثابت بود که آن قطب و آن راه باطل است. لذا من از آن خوابی که دیده بودم و از برخورد با مرحوم حاج ملا آقا جان وحشت داشتم که مبادی من هم دچار همان سرنوشتی که آن عالم داشت شده باشم وقتی که با مرحوم حاج ملا آقا جان صحبت کردیم ایشان به من فرمودند بیا با هم رفیق باشیم و بعدها من او را به عنوان استاد پذیرفتم و لذا پنجاه و چند سال است که در همه جا او را بعنوان استاد خودم معرفی میکنم.
اما جواب مسئله دوم که فرموده بودند من از خواندن علم فلسفه انتقاد کرده ام جوابش این است که من معتقدم حکمت با فلسفه فرق دارد حکمت شناختن حقایق اشیاء است از طریق وحی و تفکر و عقل و اساس حکمت ناشی از وحی میباشد ولی فلسفه شناختن حقایق اشیاء است از طریق افکار بشری لذا حکمت تغییرناپذیر است ولی فلسفه دائما تغییر می کند چنان که در بخش طبیعیات و فلکیات فلسفه قدیم صد در صد با فلسفه جدید تفاوت دارد بنابراین هر چه از کتاب اسفار و منظومه حاجی سبزواری و سایر کتب فلسفه با حکمت که منظور قرآن و احادیث است تطبیق کند نامش حکمت است و هر چه با آنها تطبیق نکند ما آنها را قبول نداریم و لو از شخصیتهای بزرگ علمی باشد. زیرا پیامبر اکرم فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی».
اما جواب مسئله سوم: که مهمترین اختلافی بود که بین ما و آنها و اساتیدمان و اساتید آنها مطرح می شد ما می گفتیم که خاندان عصمت و طهارت همیشه واسطه فیض از طرف پروردگار برای سایر مخلوقات الهی در جمیع شئون در عالم قبل از این عالم و در این عالم و در عوالم بعد از این عالم بوده و هستند ولی آنها می گفتند: وقتی انسان به کمال روحی می رسد مستقلا از جلال و جمال الهی استفاده می کند و نیازی به وساطت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام ندارد حتی خودم از یکی از اساتید آنها پرسیدم که می بینم همانطوری که ما عبادت می کنیم شما هم عبادت می کنید؟ جواب دادند که ما اعمال خود را به وسیله ارتباطمان با خدای تعالی تایید گرفته ایم و این مطلب همه اختلاف ما با متصوفه و عرفاء و پیروان محی الدین عربی و شیخ شبستری و جلال الدین رومی و سایر فرق عرفاء بوده است و باز هم می گوئیم که در سیر و سلوک و رفتن بسوی لقاء پروردگار و رسیدن به مقام خلیفه اللهی استاد لازم است و فلسفه چون متکی به افکار بشری است کاری از پیش نمی برد.
بلکه استاد باید از حکمت الهی استفاده کند تا مورد اعتماد واقع شود و همیشه در دنیا و آخرت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام واسطه فیض و سبب متصل بین خدا و خلقند و این سه مطلب از صدها آیة قرآن و روایات معصومین استفاده می شود.
تاریخ نگارش:
۱۴۲۶/۸/۲۳ قمری
۱۳۸۴/۷/۶ شمسی
