درس بیست و سوم از ۳۰ درس اعتقادات
خرداد ۱۹, ۱۳۸۲درس بیست و پنجم از ۳۰ درس اعتقادات
خرداد ۱۹, ۱۳۸۲
درس بیست و چهارم از ۳۰ درس اعتقادات
موضوع:
اشاره ای به عوالم پنجگانه زندگی بشر - بهشت برزخی از آن چه کسانی است - با اولیاء خدا چه کسانی هستند
تاریخ:
۰۸ ربیع الثانی ۱۴۲۴ هجری قمری
۱۹ خرداد ۱۳۸۲ هجری شمسی
2003/06/09 میلادی
خلاصه این درس:
اشاره به عوالم پنجگانه سیر روح انسان و سه نکته مهم
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۱- انسان باید گذشته، حال و آینده خود را بشناسد تا نسبت به خود و آنچه باید انجام دهد معرفت و نورانیت پیدا کند.
انسان در ابتدای خلقت فقط یک روح بود که به مدت دو هزار سال تحت تعلیم حقایق قرار گرفت و سپس این روح متعلق به بدنی ذرهای که دقیقاً مانند بدن دنیایی انسان ولی کوچک و ذرهای گردید. پس از آن از طریق رحم و دارا شدن بدن دنیایی وارد در دنیا شد و پس از آن اگر از انبیاء یا اوصیاء انبیاء بود با همین بدن دنیایی ولی رفع اشکال شده و اگر از اولیاء خدا بود با دارا شدن بدن برزخی به عالم برزخ وارد میشود و سپس در قیامت تمام انسانها با بدن دنیایشان حضور پیدا میکنند. نکات حائز اهمیت این است که :
اولا در تمام طول مسیر حرکت انسان، فقط جسم از نوعی به نوعی و از اندازهای به اندازه دیگر تغییر میکند ولی روح هیچ تغییر اینطوری ندارد
ثانیا در عالم برزخ فقط اولیاء، انبیاء و افراد در این سطح دارای جسم هستند.
ثالثاً کسانی که این حقایق را درک نکنند در صحنههای بعد از دنیا با تاریکی و حیرت مواجه میگردند.
سرنوشت کسانی که راه تزکیه نفس را آغاز کرده اند اما ناتمام از این دنیا می روند
کسانی که اولین قدمها در مسیر تزکیه نفس و لقاء پروردگار را بردارند یعنی ترک گناه و انجام واجبات نمایند و در این مسیر که مسیر کسب علم و نور است قرار گیرند، هر چند که به آخر مسیر نرسند و عمرشان به پایان یابد اما خدای مهربان آنها را در عالم برزخ همراه کسانی که به مقام ولیاللهی رسیده و از ناحیه پروردگار منعم شدهاند قرار میدهد.
نعمت الهی به معنای اتم کلمه
نعمت الهی به معنای اتم کلمه که عبارت باشد از ولایت مطلقه الهیه، عصمت مطلقه و انس با پروردگار به اهل بیت (علیهم السلام) عنایت شده است
دنیا سالن امتحان
دنیا فقط و فقط سالن امتحانات است و بسیار زود گذر میباشد و شاید علت این که بعضی چیزها بر انسان حرام شده این است که مردم در دنیا چندان فرصتی ندارند و لذا باید وقتشان را هدر ندهند و تلاش کنند تا با منعمین در آخرت همراه شوند.
مسیحیت در اشتباه است
مسیحیت در خصوص حضرت عیسی اشتباه میکنند که میگویند: عیسی را به دار آویختند و پس از سه روز خدا او را با همان بدن دنیایی زنده کرد و بالا برد. حضرت عیسی اصلا کشته نشد بلکه معجزه الهی مشمولش گردید و در حالی که زنده بود خدا او را بالا برد.
سرنوشت بدن دنیایی انبیاء و اوصیاء آنها
در کتاب «من لا یحضره الفقیه» یک روایت و در شرح «من لا یحضره الفقیه» که نوشته علامه مجلسی اول است دوازده روایت آمده که بدن دنیایی انبیاء و اوصیای آنها پس از مرگ به خود آنها میپیوندد که البته نقایص و اشکالات آن را خدای تعالی برطرف میکند.
سرنوشت بدن دنیایی شهداء، صالحین و صدیقین
شهداء، صالحین و صدیقین بعد از موت بدن دنیاییشان در دنیا برای برکت زمین و ساکنین آن میماند و خدای تعالی بدن دیگری که از جنس عالم بالا است به او عنایت میفرماید.
شهید کیست و چرا در قرآن از میان چهار گروه فقط او را منعم در بهشت برزخی نام برده است
شهید کسی است که برای خدا و در راه خدا در جبهه جنگ حضور پیدا کند و کشته شود و علت این که خدای تعالی در قرآن از میان چهار گروه منعم در بهشتهای برزخی فقط شهید را نام برده و معرفی کرده این است که نحوه کشته شدن شهید طوری است که مردم میبینند بدن دنیاییاش قطعه قطعه شد و باور کردن این حقیقت که چنین فردی با این نحوه کشته شدن در بهشت برزخی با بدن زندگی کند کمی مشکل است و لذا اگر این وضعیت باور شود زندگی کردن سه گروه دیگر با بدن در عالم برزخ راحتتر پذیرفته میشود.
متن کامل درس بیست و چهارم اعتقادات
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۱- خطبه
اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَا سِیمَا عَلَی بَقِیةِ اللهِ رُوحِی وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الآنِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
۲- عبارت قرآنی آغازین
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
" وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ "(ق/۱۹)
۳- اشارهای به عوالم پنجگانه زندگی بشر
در هفتههای گذشته دربارهی زمانِ مرگ و عالَمِ برزخ مختصری صحبت شد. اجمالاً مقداری دربارهی اولیای خدا كه وقتی از دار دنیا میروند چه به آنها میرسد و چه به سر آنها میآید مطالبی گفتم و به طور كلّی ما یك مسأله را باید توجّه داشته باشیم، كه انسان در دنیا كه قَنطرهای است، پُلی است، محلّ عبوری است، فقط برای آن خلق نشده، بلكه طبق احادیث و روایات؛ دو هزار سال روحِ ما تحت تعلیم حقایق بوده و بعد سالها یعنی از زمان خلقت حضرت آدم علیهالسلام تا به امروز و از امروز تا به بعدها، ارواحِ بشر به بدنی كه ذرّهای است، كوچك است، در حقیقت ماكت این بدن است تعلّق داشته و امروز هم در این بدن قرار گرفته و بعد از این دنیا بدنش عوض میشود؛ اولیای خدا در بهشت برزخی زندگی میكنند و در روز قیامت به همین كرهی زمین بر میگردند و بدن اصلیشان یعنی همین بدنی كه ما امروز داریم و زیرِ خاك میرود و خاك میشود، دوباره خدای تعالی آن را به صورت بشر در میآورد و روحِ ما در آن بدن وارد میشود و از آنجا یا به بهشت و یا به جهنّم میرود.
۳.۱- خود را بهتر بشناسیم (سیر انسان از عالَم ارواح تا برزخ)
اگر یك مختصر عمیقاً فكر كنید كه آنهایی كه به آنها حكمت تعلیم داده شده؛ یعنی حقایق اشیاء را درك میكنند، آنها خوب میفهمند كه از قبل از خلقت حضرت آدم علیهالسلام به دو هزار سال تا آخر، آنچه كه عوالم مختلف، عالَمهای مختلف، اسمش عالَم میشود جز یك لباس عوض كردن چیزی نیست؛ یعنی آن وقتی كه روحِ محض بودید بعد یك لباسی به شما داده شد به صورت ذرّهای كه این لباس را در یك عالمی پوشیدید كه عالم ذر اسمش است و در دهها و بلكه صدها روایت این حقیقت آمده و سپس وقتی وارد این دنیا میشوید، در وقتی كه چهار ماه از عُمرتان در رحم مادر از نظر بدنی گذشت، روح میآید این لباس را میپوشد، در شكم مادر این لباس را به تن میكند و در آنجا این لباس، نه روح، این لباس بزرگ میشود و نُه ماه كه از حاملگی گذشت وارد این دنیا میشود، كه از این جایش را هم دیدهاید و هم تجربه كردهاید، كمكم این لباس بزرگ میشود، ولی روح همان روح است، نهایت به خاطر این تحوّلات گاهی بعضی از مسائل را فراموش میكند و باز به یادش قرآن و روایات میآورند و بعد هم از دنیا كه میخواهد برود این لباس را میاندازد. لباسی است كثیف، لباسی است فشار خون دارد، لباسی است قندش بالا رفته، لباسی است كه دهها مرض و نكبت به آن گرفته، خدای مهربان این لباس را از تن شما در میآورد، روحِ شما را قبض میكند و وارد یك لباسی كه پارچهاش از عالَم بالا است، از بهشت برزخی است و یا در بعضی از افراد كه منجمله انبیاء هستند همین لباس را میشویند، عوض میكنند، پارچهاش را به اصطلاح ما از همین دنیا انتخاب میكنند و مجموعاً همه را به طرف آسمان چهارم و پنجم در بهشتهایی كه مملوّ از نعمت است میبرند و در آنجا انسان زندگی میكند.
۴- بهشت برزخی از آن چه كسانی است؟
این بخش مربوطِ به چند دسته هست؛ یعنی این برزخ مربوطِ به كسانی است كه اطاعت خدا و رسول را كردهاند، این بخش مربوط به شهداء است، به انبیاء است، به صدیقین و صالحین است.
۴.۱- آینده را از حال باید درخشان كرد
در اینجا یك توضیحی میدهم كه انشاءاللّه دقّت كنید، یك آیندهی بسیار روشنی برای خودتان ترسیم كنید، یك آیندهای كه هیچ تاریكی نداشته باشد، چون روز قیامت طبق همین آیاتی كه امروز تلاوت شد، اینهایی كه توی این فكرها نیستند و به قیامت فكر نمیكنند و یك علمی و نوری ندارند، وقتی وارد قیامت میشوند، خیلی سرگردانند، حتی متمسّك میشوند، متوسّل میشوند، به آنهایی كه نورشان " یسْعى نُورُهُمْ بَینَ أَیدِیهِمْ " (حديد/۱۲) جلوی آنها را روشن كرده و دارند میروند كه رویتان را به ما برگردانید و به ما هم چیزی یاد بدهید، اینجا كجا است، این عالم چه عالمی است؟ چون در تاریكی محض فرو میروند، آنها در جواب میگویند: " ارْجِعُوا وَرائَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً " (حديد/۱۳) بروید توی دنیا، این مطالب را یاد بگیرید. باید شما اگر میخواهید انشاءاللّه به این نور برسید، مطالبی كه گفته میشود و فرمودهی قرآن و روایات است اینها را خوب یاد بگیرید، تا یك نوری داشته باشید به مجرد اینكه، " وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ "(ق/۱۹)، سكرهی موت وقتی كه به شما رسید، بدانید راهتان چیست؟ برنامههایتان چیست؟
۵- كسانی كه اولین قدم را در مسیر تزكیه نفس و سفر لقاء پروردگار بردارند در برزخ با اولیاء خدا هستند
یك دسته هستند در راه تزكیهی نفسند؛ ببییند اگر یادتان باشد، كه اكثراً یادتان هست اوّلین جملهای كه به شما در راه تزكیهی نفس گفته میشود و اگر امشب فرصت كردید در دفاترتان نگاه كنید، خواهید دید كه اوّل دستور، ترك گناه و انجام واجبات است، باید ترك گناه كنید، انجام واجبات كنید، اطاعت خدا و پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله را بكنید. این اوّل دستور است، یك دستور كلّی، به دفاترتان نگاه كنید چه آنهایی كه در مرحلهی یقظه هستند و چه در مرحلهی توبه، نوشته شده با این توجّه مینویسند كه ترك گناه و انجام واجبات، واجبات هم اوّل وقت باید انجام بشود، این در حقیقت مضمون این آیه هست: " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ /" (نساء ۶۹)، كسی كه اطاعتِ خدا را بكند و پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله را بكند یعنی واجباتش را انجام دهد و محرّمات را ترك كند، همین جا یك مقدار بایستیم؛ كسی كه واجبات را انجام میدهد و محرّمات را ترك میكند، این شخص قدمِ اوّل را در راه تزكیهی نفس برداشته، یعنی جزء مسافرین سفرِ لقای پروردگار شده، از این جهت این شخص كه شروع به كار كرده، این شخص را خدا با شهداء قرار میدهد، با صدّیقین قرار میدهد و در آخر میفرماید: " وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِیقاً " (نساء/۶۹) اینها خوب رفیقهایی هستند، برای تویی كه هنوز تزكیهی نفس نكردی، ولی قدم اوّلت را برداشتی، یك مثلی برایتان بزنم؛ اگر انسان به عشق و محبّت یك دوستی كه در یك شهری دارد، از جا حركت كرد، آمد در خیابان یا در ترمینال و در آنجا ماشین گرفت هنوز قدمهای اوّل را بر میدارد، این شخص مُرد، این شخص ماشینش خراب شد و ماند، حتماً آن دوستی كه آنجا هست و همهی وسایل در اختیارش هست و میتواند خودش را به این واماندهای كه در راه مانده برساند، میرساند، میگوید: تو اشكالی ندارد، اگر چه نتوانستی به مقصد برسی امّا قصدش را داشتی، امّا در راه بودی. لذا در آن روایت میفرماید كه: كسی كه در راه یاد گرفتن علم باشد، خوب دقّت كنید، " مَنْ مَاتَ فِی طَلَبِ الْعِلْمِ "، كسی كه در راه یاد گرفتن علم، كه همین علم قیامت است و برزخ است و همین نوری كه همین آیات امروز دربارهاش گویا بود، اگر كسی در این راه باشد و بمیرد، " مَاتَ شَهِیدًا " (شرحلمعه:۱/۴۱۳)، شهید مرده؛ یعنی تو كه مرحلهی توبه هستی، تو كه مرحلهی یقظه هستی، تو كه مرحلهی استقامت هستی نتوانستی مراحل تزكیهی نفست را به پایان برسانی و حالا به هر خاطری كه بوده، مرگ آمده است و دامنگیرت شده، تو بدان جزء آنهایی هستی كه " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ " كسی كه اطاعت خدا بكند، همان تصمیم روز اوّل كه به استادت یا به هر كسی كه هست، تعهّد میدهی كه من از این به بعد واجباتم را انجام میدهم و محرّمات را ترك میكنم تو " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ " هستی، تو با كیها هستی؟ " فَاُولئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ علیهم " به تو خدا هنوز نعمت نداده امّا با نعمتداده شدهها هستی، هنوز تو كاری نكردی، چند روزی آمده ای و تصمیم بر ترك گناه گرفتهای امّا با صدیقین، با شهداء با صالحین، با انبیاء هستی، این یك دسته. یك وقت فكر نكنید كه ما تا آخر عمر اگر مشغول تزكیهینفس بشویم شاید موفّق نشویم پس چه میشود، مبادا ما بمیریم و برنامهمان را انجام ندهیم، نه، تو كار خودت را بكن، كه خواجه خود روش بندهپروری داند، صریح قرآن است " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ "، این " یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ "، غیر از صدیقین و شهداء و صالحین و انبیاء هستند، كسی كه تازه وارد شده، اسمش مطیع خدا شده، مطیع خدا باشید، مطیع رسولخدا باشید، در صراط مستقیم باشید، تا این كه، تا چشم روی هم گذاشتید یك دفعه ببینید قابضالارواح آمد، آنكه روح شما را راهنمایی میكند، آنی كه میخواهد شما را به مقصد برساند، با سلام و عرض ارادت كامل، میگویید: آقا من هنوز كاری نكردم، ما تازه چند روز قبل یك دفتر زیر بغلمان گرفتیم، یك تنبّهی برایمان حاصل شده، رفتیم و یك جمله برایمان نوشتند و الان ده روزی است مثلاً، یك ماهی است كه واجبات را دقیق انجام میدهیم و محرّمات را ترك میكنیم، میگویند: خدا تو را هم پذیرفته، خیلی ارزش دارد! تو جزء كسانی هستی كه " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ "، ببینید صریح قرآن است، " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، فَاُولئِكَ "، اینها " مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ "، میگویند: بیایید، چشمتان را باز میكنید میبینید یكصد و بیست و چهار هزار پیغمبر اینجا هستند، شهدایی كه " وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ "(آلعمران/۶۹)، اینجایند، صدیقین، صالحین همه اینجایند، توی تازه توبه كردهی؛ كه خودت را روسیاه میدانی، پشتت را خم از گناه میدانی، میبینی تو را گفتند: برو اینجا، بهبه چقدر ارزش دارد! اینی كه من در سفر سال گذشته از عراق كه آمدم گفتم جدّی باشید، جدّی باشید. كوچكترین گناه نكنید. من یك وقت گفتم: عقب یكی از اولیای خدا، از علمای بسیار بزرگ، اكثراً چون اهل تهران بود شاید تهرانیها اسمش را به پاكی شنیده بودند، میدویدم، جوان بودم، یك چیزی به من بگوید، خیلی بیاعتنایی به من كرد، بیاعتنایی ایشان هم برای اینكه من را تشنهتر كند، روز آخر به من گفت: هر چه كه میدانی بد است نكن، هر چه را هم كه میدانی خوب است بكن، من اوّل خیال كردم من را از سر وا كرده ولی تا امروز روی همین جمله كار میكنم، دلم میخواهد كار كنم و شما هم تا آخر عمرتان روی همین جمله كار كنید، چون همهی خوبیها را، همهی بدیها را خدای تعالی به انسان الهام میكند، " فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها "(شمس/۸) همین یك موضوع، همین یك جمله، بابا این كار بد است نكن، قبل از اینكه میخواهی انجام بدهی، خودت بگو به خودت كه این كار بد است، نگذار دیگران به تو بگویند كه این كار بد است تا نكنی، خودت به خودت بگو: این كار بد است، فكر كن. خودت به خودت بگو: این كار خوب است بكن، خودت به خودت بگو این كاری است كه خدا گفته بكن، میكنم و خدا فرموده است كه نكن نمیكنم، تا جزء " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَّسُولَهُ " باشی، خوب این عالم هم معلوم شد، انشاءاللّه شامل حال همهی شماها خواهد بود. چون به هر حال هر كدامتان درست است به بعضی از شرایطش عمل نمیكنید، درست است شل و سست و غیرجدّی هستید، امّا انشاءاللّه جدّی بشوید، قوی بشوید، همه چیزتان تزكیهی نفستان باشد، تا این آیهی شریفه شاملتان باشد، ما بیشترین امیدمان به این جملهی اوّل این آیه است كه " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولهُ، فَاُولئِكَ "، این آقایان! انشاءاللّه همهی این جمع " مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ "، بهبه!
۵.۱- نعمت الهی به معنای اتم كلمه به اهل بیت عصمت علیهمالسلام داده شده است
یك عدّهای را برخورد میكنید میبینید كه خدا به آنها نعمت داده، ما در دنیا میگوییم: " اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ "(حمد/۶-۷)، آنهایی كه نعمت، خدا بر آنها مرحمت فرموده كی هستند؟ میگوییم: اهلبیت پیغمبر، علی بن ابیطالب و فرزندانش علیهمالسلام، اینها را خدا نعمت داده، چه نعمتی داده؟ نعمتهایی كه ما الان توی ذهنمان میآید اینها " إِنْ هِی إِلّا حَیاتُنا الدُّنْیا "(انعام/۲۹) اینها جز زندگی دنیا چیزی نیست، چیزی نیست، " لَعِبٌ وَلَهْوٌ "( انعام/۳۲) بازی است، بازی بیهوده،
۵.۲- دنیا فقط و فقط سالن امتحانات است
یكی كسی از من میپرسید موسیقی كه حالا توی بهشت هم هست اینجا هم باشد، چرا اینجا حرام آنجا حلال؟ شراب اینجا حرام، آنجا حلال؟ من به او یك جمله گفتم، به شما میگویم، به او هم كه گفتم اهل معنا بود، گفتم: اینجا جای این كارها نیست. آقا ملق زدن، حلال است یا حرام؟ حلال است. شما شب برو برای اینکه بچّههایت بخندند ده تا ملق بزن، امّا توی این مجلس، این مجلس برای ملّق زدن نیست، الان اگر اینجا یكی ملق بزند به او میگوییم: دیوانه است، توی دنیا جای این كارها نیست، وقت نداری تو، دنیا جلسهی امتحان است. چند روزی آمدی یك امتحانی بدهی بروی، آنجا خودت را روسفید كنی، چیزی یاد بگیری، جای این كارها نیست، سر كی را كلاه بگذاریم كه سادهتر باشد؟ پولدارتر باشد، نفهمتر باشد، یك نفر پیدا میكنید. دنیا جای این كارها نیست، به اندازهای كه بخوری، به دوستانت بدهی بخورند، فعّالیت بكن و خدا عبادتت را در همین راه قرار داده، آخر تو چقدر بیحال و بیغیرتی كه شب تا ساعت یك بعد از نصف شب مینشینی موسیقی گوش میدهی؟ تو مگر انسان نیستی؟ تا یك بعد از نصف شب، چه بگویم، آخر شماها اهل این حرفها نیستید، یك آقایی رفته بود منبر، در مضرّات مشروبات الكل در جمعی كه در حوزه، علماء همه بودند داشت صحبت میكرد، یكی پا شد گفت: آقا! من عادت كردم، اینها هم هیچ كدام مشروب نمیخورند، این حرفها چی هست میزنی؟ حالا ما هم، واقعاً بعضی از حرفها را نمیتوانم با شما بزنم، شماها همه جزء آنهایی هستید كه " وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَّسُولَهُ "، یقیناً اگر شب دیر بخوابید، به خاطر این كه بچّهها بیدار نگهتان داشتند، به هر قیمتی باشد، نماز صبحتان را اوّل وقت میخوانید، همین شبهای كوتاه؟ بله، نماز شب را اگر بیدار شدید میخوانید، تعقیبات میخوانید، قرآن میخوانید، من دربارهی شما كه این حرفها را نباید بزنم. این یك دسته هستند و انشاءاللّه امیدواریم ما جزء " مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَّسُولَهُ " باشیم، آنهایی كه خدا به آنها نعمت داده كه ما با آنها میخواهیم باشیم، خودمان نعمتی شاید مستحق نباشیم،
۵.۳- خدا به اهل بیت عصمت علیهمالسلام بالاترین نعمت یعنی ولایت مطلقهی الهی و انس با خودش را عنایت فرمودهاست
امّا آنها نعمت دارند؛ آدم اگر مهمانِ یك ثروتمندِ مرفّهای شد بالاخره از ثروت او، از رفاه او استفاده میكند وارد میشویم، همیشه گفتیم: " صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمتَ عَلَیهِم "، صراط كسانی كه به آنها نعمت عنایت كردی، به كی نعمت داده؟ به علیبنابیطالب علیهالسلام، نعمتی بالاتر از این نمیشود كه ولایتِ مطلقه الهیه خدا به او داده باشد، نعمتی بهتر از این نمیشود كه عصمتِ مطلقه به او داده شده باشد، نعمتی بالاتر از این نمیشود كه با خدا مأنوس است و میگوییم: ما علی را خدا نمیدانیم از خدا هم جدا نمیدانیم. از این نعمت بالاتر،
۵.۴- لطف و محبت خدای تعالی به دوستداران و سالكینش
جمعی هستند، ریز و درشت، " كَثِیرٌ مِنْ الْأَوَّلِینَ، وَقَلِیلٌ مِنْ الآخِرِینَ "(واقعه/۱۳-۱۴)، انبیاء عظام، انبیاء اولوالعزم، انبیاء مرُسل، انبیاء معمولی اینها همه ریز و درشت هستند، از همه مهمتر چهاردهمعصوم علیهمالسلام كه ما اگر بخواهیم اینها را با بشر مقایسه كنیم اشتباه كردیم، " لایقَاسُ بِنَا اَحَدٌ "(وسائلالشيعه:۱۰/۳۱۲)، باید با خدا مقایسهاش كرد، مقایسهشان كرد اینها همه در آنجا جمعاند، آقا بفرمایید، من؟ بله جنابعالی، چرا؟ به خاطر اینكه چند روزی بود تصمیم گرفته بودی كه اطاعت خدا و پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله را بكنی، تو هم با اینها باش،
۶- بدن دنیایی انبیاء و اوصیائشان پس از فوت به آسمان چهارم برده میشود
انبیاء اكثراً در روایات دارد با همین بدنِ دنیاییشان، ممكن است مثل حضرت عیسی علیهالسلام مستقیم به بالا نرفته باشند، چون حضرت عیسی علیهالسلام را مسیحیها اشتباه میكنند میگویند: حضرت عیسی علیهالسلام را به صلیب آویختند و بعد از سه روز خدا او را با همین بدن زندهاش كرد و برد بالا، قرآن میگوید: " وَما قَتَلُوهُ وَما صَلَبُوهُ "، او را نكشتند و دارش هم نزنند، " بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ "(نساء/۱۵۷-۱۵۸)، خدا همین جور بردش بالا، انبیاء دیگر هر كدام كه كشته شدند، روایت دارد، اینهایی كه میگویم نه خودم دیدم، نه مكاشفهای داشتیم، نه هیچی، روایاتِ معصومین علیهمالسلام است، در كتاب مَنلایَحضَرُهُالفَقیه، در این كتاب كه شرحی بر كتاب منلایحضرهالفقیهِ مرحوم مجلسی اول، آخر پدرِ مجلسی دوّم كه صاحب بحارالانوار است ایشان از علماء بزرگ بوده و اهل معنا هم بوده، كه كتابهایی هم نوشته، یكی از كتابهایش كه مجلّدات بسیاری است در شرح منلایحضرهالفقیه است كه مرحومِ ابنبابویه شیخصدوق این كتاب را نوشته، ایشان شرح داده. مرحوم صدوق یك روایت دربارهی این كه میخواهم عرض كنم، در منلایحضرهالفقیه آورده ولی مرحوم مجلسی در شرح منلایحضره میگوید: دوازده روایت صریح به این مضمون هست و آن روایت این است كه وقتی یك پیغمبر یا وصی یك پیغمبر از دار دنیا میرود خدای تعالی بدن آن پیغمبر و آن وصی پیغمبر را به بالا میبرد، همان به آسمان چهارم میبرد، كلمهی تتمهی روایت این است: " بلحمه و عظمه و دمه "، حتّی خونش را هم میبرند، پس انبیاء و اوصیای انبیاء اینها با همین بدن دنیایشان در آنجا هستند و هیچ مشكلی هم نیست. چون خدای تعالی درست میكند، خیلی از اوقات بوده ما لاغر بودیم چاقمان كرده، چاق بودیم لاغرمان كرده، خوب، بدگل بودیم خوشگلمان كرده، خوب، خیلی از این كارها خدای تعالی كرده در همین دنیا و به طور كلّی انسان را زیبا میكنند انبیاء را و میبرند،
۷- بدن شهداء، صالحین و صدیقین پس از فوتشان در دنیا میماند
شهداء و صالحین و صدیقین این طور نیستند بدنشان میماند، در روایت دارد كه بدن اینها میماند در زمین برای بركت زمین، برای اینكه مردم زمین پر بركت باشند و استفاده كنند از قبور آنها، از بدن آنها كه اینها اوتاد ارضاند و فوراً برایشان بدنی خلق میشود و آنها هم فرقی برایشان نمیكند، حالا شما باید یك دست لباس فاخر خوب داشته باشی حالا پارچهاش مال این شهر باشد یا مال آن شهر، فرقی نمیكند و در آنجا انسان زندگی میكند، زندگیاش را شروع میكند.
۷.۱- نحوهی از دنیا رفتن شهید سبب شده تا خدا در قرآن از میان اولیائش او را به عنوان نمونهای از آنانكه در بهشت برزخی زندگی میكنند نام ببرد
همانطوری كه هفتهی قبل گفتم، بدن یك شهید قطعهقطعه شده، چرا خدای تعالی " وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ " (آلعمران/۱۶۹) را در خصوص شهداء فرموده، در خصوص صدیقین و صالحین نفرموده، كه اینها در نزد خدا روزی میخورند، برای اینكه انسان شهید را میبیند مثلاً در مقابل، حالا از آن زمان شروع كنیم، شمشیر قطعهقطعه شده، یا در مقابل تركشِ مثلاً یك گلوله یا یك بُمب قرار گرفته قطعهقطعه شده، این را چون انسان میبیند ممكن است باورش نیاید، خدای تعالی خواسته آنها را بخصوص تعیین كند، میفرماید: " وَلا تَحْسَبَنَّ "، حتّی گمان نكن، حتماً هم گمان نكن، با نون تأكید ثقیله هم فرموده است، گمان نكن كه چی؟ " الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ "، آنهایی كه كشته میشوند در راه خدا، ببینید یك شرط اوّلیهی شهید این است كه در راه خدا باشد، یعنی از خانهاش كه پا میشود میگوید: خدایا! برای تو آمدهام، توی جبهه كه هست بگوید: خدایا! برای تو میروم، در هر حال و هر لحظه جانش را روی دست گذاشته باشد و برای خدا و برای دینِ خدا كار بكند، این شخص را میگویند شهید، حالا یا با اجتهاد خودش باشد- این را هم به شما بگویم- یا خودش مجتهد باشد مجتهد حسابی ها، نه همین جوری مثل معاویه هم گفت: من مجتهدم و هر كاری میخواست میكرد، نه، واقعاً بنشیند از كتاب و سنّت تحقیق كند، ببیند كه الان وقتش است كه برود در یك جبهه ای شهید بشود و كشته بشود، برای خدا حركت كند، این شخص " وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً "، شما اینها را مرده فكر نكنید، مرده نیستند، آخر ما دیدیم مُرد، تو با این چشمت دیدی مُرد، با چشمِ دلت، تو چشم دل اگر داری آن را باز كن، ببین چطور روح او وارد یك بدن دیگری شد و رفت به آسمان، ببین علی اكبرِ سیدالشهداء علیهالسلام چطور پرواز كرد، ببین حضرت ابوالفضل علیهالسلام، خدا در بهشت دو بال، بال منظور دو قدرت قوی به او عنایت كرده كه تمام شهداء به حالش غبطه میخورند، جعفر طیار ببین چطور در آسمانها طیران میكند و با آن قدرتی كه خدا به او داده همه جا میرود، این جوری فكر كن، " وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ "، بلكه زنده هستند، خوب تا اینجا ممكن است یكی بگوید كه خوب روحشان زنده است بدنشان از بین رفته، میفرماید: " عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ "،
۷.۲- ربّ اولیاء خدا علی بن ابیطالب علیهالسلام است
در نزد پروردگارشان، مربّی اینها غیر از خدا میدانید كی هست؟ مربّی اینها همان كسی است كه " وَسَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً "(انسان/۲۱)، كِی به شما لبِ حوض كوثر آب عنایت میكند؟ " وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صلیاللّهعلیهوآله بِكَاْسِهِ وَ بِیدِهِ رَیا رَوِیا هَنِیئّا سَائِغًا لاظَمَأَ بَعْدَهُ "(مفاتيح الجنان، دعای ندبه)، ربّ آن است، " عِنْدَ رَبِّهِمْ "، نشسته سر سفره، جدّاً سر سفره نشسته بدون حرف، " یرْزَقُونَ "، روزی میخورند. یكی از علماء در دم افطار كشتنش، میگفت: دیدم علیبنابیطالب علیهالسلام من را گرفت توی بغل، گفت: بیا برویم با هم بنشینم افطار كنیم، این ربّ آن هم مربّا است، این، همان لحظه دم افطار، " عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ "، این هم مال شهداء است.
صالحین و صدیقین، روایات زیادی در همین چاپ اخیر عالمعجیبارواح خدا حفظ كند دوست عزیزمان آقای مسعودی، روایاتش را پیدا كردند و آنجا در پاورقی نوشتیم كه اینها " یأكُلُونَ، یشْرِبُونَ "(كافی/۳-۲۴۴)، حتی آب میخورند، حتی غذا میخورند، این جوری، خوب پس شهداء این طور، " عِنْدَ رَبِّهِمْ یرزقون ". ماها باور نمیكنیم والاّ خدا میداند من كه اگر باورم بیاید دلم میخواهد همین امشب بروم آن دنیا و فردا شب خدمت علیبنابیطالب علیهالسلام آنجا با هم غذا بخوریم، چه از این بهتر؟ الان اگر به شما دعوت كنند، شما را كه یك مجلسی هست فردا شب، پس فردا شب، یك ماه دیگر، آنجا آقا امامزمان ارواحنافداه هم هستند و سر سفره با هم مینشینید و غذا میخورند، " عِنْدَ رَبِّهِمْ " دیگر، ربّ ما كی است؟ خدا كه غذا نمیخورد، " عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ "، فكر نمیكنم احدی از این جمع باشد كه آرزوی یك ماه دیگر را نكشد، ساعت شماری میكند، چند ساعت دیگر مانده، چند روز دیگر مانده؟ این جوری میشود، منتها خوب حالا خدا شاید غفلت به ما داده كه نقداً بازیمان را ادامه بدهیم، نقداً توی این دنیای پُرمحنت، پُربلا، پُر حسادت، پُر، چی بگویم؟ باور كنید زندان است دنیا برای مؤمن، با اعمال شاقّه، عادت كردیم، اعمال شاقّه، میگویید: آقا چه مشقتّی؟ چه مشكلی؟ یك خورده غذا بیشتر ظهر بخور، عصری نمیتوانی حرف بزنی روی منبر، من خودم مقیدم وقتی كه میخواهم بیایم برای منبر، قبلش اگر میخواهم غذایی بخورم یك خرده كمتر بخورم، شكم نفخ میكند، سردرد میآید، گرم باشد، عرق میریزد، سرد باشد سرما میخورد، آخر این زندگی شد با این هوای آلودهی تهران؟ " عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ ".صالحین، صدیقین همینطورند، " یأكُلُونَ، یشْرِبُونَ "،
۷.۳- انشاءالله به اولیاء خدا ملحق خواهیم شد
حالا اگر من بخواهم توصیف آن اندازهای كه تو روایات هست، توصیفِ بهشت برزخی را بكنم لااقل پیرمردها میگویند: خدایا! زودتر، حالا اگر جوانهایش نگویند عقلشان كمتر است چون والاّ همه باید بگویند خدایا زودتر و میگویید هم، كنار قبرستان كه میروید یك دعایی است، مأثور هم هست، خوب هم هست خوانده هم باید بشود: " اَلسَّلام عَلَی اَهْلِ لا اِلَه الا اللّهُ " (بحار/۹۰-۲۰۳)، تا میرسید به آنجا كه میگویید: " اِنَّا اِنْشَاءَاللّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ "، انشاءاللّه ما ملحق میشویم به شماها، بله، ما میآییم، اگر معنایش را بعضیها بفهمند نمیگویند ها، ولی خوب خیلی واضح است، " اِنَّا اِنْشَاءَاللّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ "( وسائل الشيعه/۳-۲۲۵)، این یك حقیقتی است خدا میداند، انسان با ...، میگویند یك مردی، یك باصطلاح اهل معنایی، حالا اگر از دراویش بوده كه ما كارش نداریم یا از متصوفه بوده، ولی حالا هر چی؟ این مثالش بد نیست، روز روشن چراغ برداشته بود میگشت، گفتند: دنبال چی میگردی؟ گفت: " از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست".
ما یك وقتی با یكی از اولیاء خدا بود مرد بسیار خوبی بود خدا رحمتش كند، همهی كلماتش تنبّهآور بود، ایستاده بودم ایشان میخواست برود دستشویی، گفتم: آنجا آدم است، گفت: اِ آدم؟ دنبال آدم میگشت- حالا توی توالت- گفتم: مگر چطور؟ حالا من هم حواسم نیست. آدم؟ پس بایستیم ببینیم چیه؟ كیه؟ واقعاً آخر ما چه مرض داریم، این اندازه به پر و پای همدیگر میپیچیم، چه مرض داریم به كسی كه به كّلی به شما بدی نكرده این قدر بدی میكنید؟ آخر یك حدّی دارد بدی كردن، امیدواریم خدای تعالی همهی ما را از همهی خوبیها برخوردار بفرماید و فرج امام زمان ما را برساند.
۸- مراسم عمامهگذاری
چون ساعت هشت شد شما میتوانید تلفنها را قطع كنید، ما چون یك عمّامهگذاری داریم اینجا و روز عید است و به همهتان تبریك عرض میكنیم، امیدواریم خدای تعالی عید سعید میلادِ مسعود حضرت امامعسگری ارواحنافداه، پدر بزرگوار حضرت بقیةاللّه علیهالسلام را بر همهی شما مبارك قرار بدهد و سایهی مقدّس امام زمان ارواحنافداه را بر سر ما هم مستدام بدارد، ای كاش! ما هم مثل احمدبناسحاق ولو در آن سنین خردسالی از نظر بدنی خدمت آقایمان میرسیدیم. انشاءاللّه به زودی ظهور پُر نعمت وجود مقدّس آن حضرت انجام خواهد شد و چشممان به جمال مقدّسش نورانی خواهد شد. حالا اگر آمادگی دارید جناب آقای راستگو انشاءاللّه در خدمتگزاریشان به امام زمان ارواحنافداه راستگو هستند، من معمولاً دیگر دیدید وقتی عمّامه سر كسی میگذارم باید همه بایستید و صلوات بفرستید تا این برنامه انجام بشود. اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل الفرجهم، اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل الفرجهم، اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل الفرجهم.
حالا آقایان بفرمایند بنشینند تا من همینطور كه ایستادم دیگر.
۹- دعای ختم مجلس
نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحبالزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا اللّه
خدایا! سربازان امام زمان را در پناه امام زمان حفظ بفرما
فرج آن حضرت را برسان
گرفتاریهای مسلمین با فرج آن حضرت برطرف بفرما
امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما
ایمان كامل به همهمان مرحمت بفرما
پروردگارا! به آبروی آقایمان حجةابنالحسن قسمت میدهیم ما را در راه تزكیه نفس و رسیدن به كمالات و ملحق شدن به صلحاء و شهداء و انبیاء و صدیقین موفّق بفرما
پروردگارا! دین و دنیایما را در پناه امام زمان حفظ بفرما
مرضهای روحیمان شفا مرحمت بفرما
مریض منظور الساعه! شفا مرحمت بفرما
مریضهی منظوره الساعه! لباس عافیت بپوشان
امواتمان را غریق رحمت بفرما
عاقبت امرمان ختم بخیر بفرما
و عجل فی فرج مولانا صاحبالزمان.