تیر ۱۲, ۱۳۸۱
در این جلسه حضرت استاد در جمع سالکین الی الله درباره مبحث روح و غذای روح فرمودند که باید شما حساب روح خود را از بدن خود جدا کنید و مخلوط کردن مسایل روحی و بدنی مشکلات زیادی را به بار میآورد و سپس در این جلسه فرمودند: مهمترین غذای روح انسان ولایت و معرفت پروردگار میباشد که پنجاه درصد از غذای روح شما را تشکیل می دهد و هرکس این حقیقت را بفهمد که ولایت یعنی اطاعت از روی محبت از خدا و خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) و آن را انجام دهد از ظلمت و تاریکی جهل وارد نور هدایت میشود و اولیاء خدا به خاطر اینکه از این غذای روحی به طور کامل استفاده میکنند و تحت تأثیر رسومات غلط واقع نمیشوند روحشان زنده است و کسانی که ولایت پذیری ندارند؛ روحشان غافل و مرده است و سپس فرمودند که غذای روح همیشه در اطراف شما هست و باید ذکر و دعا و قرآن با توجه و تفکر باشد تا به شما نیرو بدهد وگرنه هیچ فایدهای عبادت برای رشد شما نخواهد داشت و سپس دلایل انتخاب سوره کهف برای استقامت را بیان کردند و در پایان فرمودند کوشش کنید که با خوردن آب ولایت روحتان را رشد دهید و به کمال برسید.
تیر ۱۹, ۱۳۸۱
در این جلسه در مبحث روح و غذای روح، حضرت استاد در ارتباط با تشخیص غذای روح فرمودند: قاعده کلی در تشخیص غذای روح این است که باید بدانیم غذای روح چیزی است که بتواند روح ما را از ضعف و نواقص نجات دهد و قوه دفاعی روح را در برابر شیطان و نفس اماره بالسوء قوی کند و امراض روحی را از او دور نماید و خلاصه روح را رشد دهد و با این توضیحات موسیقی یا صدای خوب و بد چون رشدی به روح نمیدهد نمیتواند غذای روح باشد و از چیزهایی که غذای روح محسوب میشود مطالعه مطالب علمی، علم و حکمت و همنشینی با خوبان میباشد. قرآن به طور کلی همه چیزش برای روح انسان غذا میباشد زیرا پروردگار متعال آن را برای ما آماده کرده است؛ ولی روایات نیاز به اجتهاد و توضیح دارد. یکی از مسائلی که در تهیه غذای روح باید رعایت شود این است که باید غذای روح را با توجه و نشاط استفاده کرد و عبادات اگر حالات انسان را عوض نکند نمیتواند غذای روح برای ما باشد؛ مثلا نماز در صورتی غذای روح است که بعد از نماز نسبت به قبل از نماز شما متعهد تر شده باشید.
تیر ۲۶, ۱۳۸۱
در این جلسه استاد عزیز ابتدا فرمودند: چون روح انسان را خدای تعالی سالم خلق کرده و تحت تربیت خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) در عالم ارواح قرار داده، آن را به خودش نسبت میدهد ولی در این دنیا در اثر محیط ناسالم و غفلت هایی که داشته آلوده به گناهان و امراض روحی میشود که باید تزکیه نفس کند. در این جلسه حضرت استاد مفصلاً پیرامون گناهان یا سمومات روحی و اثرات منفی آن بر روح صحبت کردند و فرمودند: گناه به منزله سم یا زهر برای روح میباشد که به مرور یا در جا او را میکشد و گناهان از نظر درجه مسمومیت برای روح به چند دسته تقسیم میشوند. دسته اول گناهانی مثل کشتن ائمه اطهار (علیهم السلام) که در جا روح انسان را از بین میبرد و در رتبه دوم گناهانی که اگر در مرحله اول روح را نکشد در مرحله دوم آن را از بین میبرد؛ مانند: مردم آزاری، تهمت؛ غیبت. و در رتبه سوم گناهان علنی هستند که آسیب های زیادی به روح وارد میکنند و در مرحله چهارم گناهان مخفی و مکروهات روح را ضعیف میکنند و سپس به طور جداگانه درباره آسیب هایی که از طریق زبان بر روح وارد میشود مطالبی را بیان کردند و در پایان اثر مکروهات را در ضعیف کردن روح توضیح داده و وضعیت افراد را با توجه به سلامتی و آلودگی روح بعد از مرگ و در قیامت بیان نمودند.
مرداد ۲, ۱۳۸۱
در این جلسه حضرت استاد ابتدا در ارتباط با امراض روحی فرمودند: باید اول روح را شناخت و بعد امراض روحی را تشخیص داد و سپس راه معالجه آن را از طریق غذاهای روحی دانست تا بتوانید به درمان خود و دیگران بپردازید و سپس به طور کامل درباره دو مرض از امراض روحی یعنی نفاق و ضعف ایمان مطالب را بیان کردند. ابتدا فرمودند: امراض روحی به تدریج روح انسان را از بین میبرد و منتهی به مرگ روح میشود. زیرا وقتی که انسان به بدیها اهمیت نداد (گناه، مکروه) و آنها را مرتکب شد به مرور فطرتش تغییر میکند و روحش از بین میرود و یکی از امراض روحی که تا سر حد نابودی روح را از بین میبرد نفاق میباشد. نفاق یعنی انسان آنچه در باطن دارد را ظاهر نکند و دو رو و دو رنگ باشد و با یک دقت نظر متأسفانه اکثراً مبتلای به آن هستند و راه معالجه آن صفا و صمیمیت و یک رویی و یک رنگی با دوستان میباشد و ریا و سمعه نیز از شاخه های نفاق میباشد. و سپس فرمودند: ضعف ایمان نیز یکی از امراض دیگری است که مانع رشد و کمالات انسان است و باید انسان ایمانش را به خدا و آخرت زیاد کند و در این ارتباط چهار چیز را باید صد در صد معتقد باشد و عملا هم آنها را تمرین کند و با آنها مأنوس باشد تا به آرامش برسد. اول اینکه صد در صد معتقد باشد خدا هست. دوم اینکه خدای تعالی قادر مطلق است. سوم خدای تعالی عالم به همه چیز است. و چهارم خدای تعالی خیلی مهربان است. و در پایان اشارهای به ایمان و کمالات یاران حضرت سید الشهداء (علیه السلام) نموده و برای درمان امراض روحی دوستان دعا کردند.
مرداد ۱۱, ۱۳۸۱
در این جلسه حضرت استاد ابتدا این نکته را به همه سالکین الی الله تذکر دادند که باید شما بندگی خدا را تمرین کنید و در مجالس تمرین صمت را بنمایید تا روحتان به کمال برسد و حرف های لغو و بیهوده نزنید و سپس در ارتباط با امراض روحی معنای نفاق را بیان کردند و مواردی که دو رو یا دو رنگ بودن اشکال ندارد و باید تقیه کرد را توضیح دادند و فرمودند در مسئله تقیه اجتهاد کردن آن راحت تر از تقلید میباشد و ضابطه کلی در موضوعاتی که باید تقیه کرد این است که هر جا ضرر زیادی یک مسئله داشته باشد واجب است که تقیه کنید و اگر ضررش کم است کراهت دارد که صفا داشته باشید و اگر ضرری ندارد میتوانید آن کار را انجام دهید و سپس اشارهای به مسئله سِر نگهداری نموده و فرمودند اسرار دیگران را حفظ کنید زیرا افرادی که بدی های دیگران را بیان میکنند نمّام هستند و هرکس آن را گوش دهد ملعون است و اگر باور کند ملعون تر است و اگر ترتیب اثر دهد بیشتر ملعون است و لذا برای نجات از این آفات روحی باید کارهای برادر مؤمن را حمل بر خوبی کرد و با دیگران با حسن ظن برخورد نمود تا از امراض روحی نجات پیدا کنید و کوشش کنید که هم قلبتان پاک باشد و هم زبانتان تا حکمت در قلب و زبانتان جاری شود و امراض روحی را جدی بگیرید و به دستورات عمل کنید تا موفق به تزکیه نفس شوید و همچنین متذکر شدند که در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) بدون تردید انسان نیاز به استاد دارد تا به کمالات برسد.
مرداد ۱۷, ۱۳۸۱
در این جلسه حضرت استاد در ارتباط با روح و غذای روح فرمودند: کوشش کنید روح و غذای روح را از بدن و مسائل بدنی جدا کنید. بعضی از اعمال با یک نیت غذای روح میشود و با نیت دیگر برای روح سم میشود. مانند نماز وقتی که ریائاً خوانده میشود. بنابر این برای اینکه ذکر و دعا برای ما غذای روح باشد؛ باید با توجه و در صراط مستقیم باشد و نظارت کاملی بر غذای روحی خود داشته باشیم و حتی غذاهای بدنی را نظارت کنیم که از راه حلال باشد و برای بدن مفید باشد که خوردن آنها به خاطر مفید بودن و حلال بودن و تقویت بدن برای بندگی ما را رشد دهد و به خدا نزدیک کند و چون شیطان قسم خورده که ما را گمراه کند باید مواظب اغوای شیطان و وسوسه های آن باشیم تا روح ما را از بین نبرد و همچنین متذکر شدند که محبت خدا را در دلتان زیاد کنید تا ذکر و دعا و مناجات با خدا و عبادت، برای شما غذای روح باشد نه یک چیز تحمیلی و در پایان فرمودند: کوشش کنید حداقل به اندازهای که به بدن و غذای بدن و معالجه امراض بدنی اهمیت میدهید به روح و غذای روح و معالجه امراض روحتان اهمیت بدهید و همچنین روحتان را سالم کنید و دائماً از غذاهای روحی (قرآن، دعاها، ذکر، مناجات) استفاده کنید تا با خدا انس بگیرید و به لقاء پروردگار برسید.