بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در مشهد مقدس در خانواده ای متدین چشم به دنیا گشود معظم له از استعداد و حافظه سرشاری برخوردار بود.
لذا توانست قرآن را در سن شش سالگي در مكتب خانه ای به پايان برساند، ( ایشان می فرمودند: فراموش نمیکنم روزی که قرآن را تمام کرده بودم، بیستم شهریور سال ۱۳۲۰ بود که متفقین وارد ایران شده بودند و اوضاع ایران بسیار نا امن شده بود ).
سپس پدر معظم له ایشان را به دبستان تدین که مدرسه ای اسلامی بود و مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ غلام حسین تبریزی ( عبد خدائی ) تاسیس کرده بود فرستاد و دروس ابتدائي را در آن مدرسه در مشهد مقدس فراگرفتند.
حضرت آیت الله سید حسن ابطحی پس از تكميل دروس سطوح حوزوی در مشهد مقدس، در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی به حوزه علميه قم عزيمت نموده و به تکمیل سطوح فقه و اصول در نزد اساتید حوزه علمیه قم مبادرت فرمودند. و از سال ۱۳۳۴ هجری شمسی از درس خارج مرحوم آيت الله بروجردی و آيت الله خمينی و آيت الله شريعتمداری و آيت الله داماد رضوان الله تعالی عليهم استفاده كردند و از مباني فقهی و اصولی اين بزرگان بهره مند گرديدند.
ايشان در كنار دروس فقهی و اصولی در سنين جوانی در امور سياسی وارد شده تا جائی كه از ياران نزديك نواب صفوی رهبر فدائيان اسلام شدند و تا آخرین روزهای زندگی مرحوم نواب صفوی با ایشان بودند.
معظم له درباره آشنائی خود با مرحوم نواب صفوی چنین می فرمودند: من شنیدم که مرحوم نواب صفوی را بخاطر کشتن احمد کسروی که حکم ارتدادش صادر شده بود به زندان قصر برده بودند و من بوسیله مرحوم آیت الله شریف رازی در زندان به دیدن ایشان رفتم و مورد لطف ایشان قرار گرفتم این دوستی ادامه داشت.
تا انکه مرحوم شهید نواب صفوی از زندان آزاد شد و من مکرر با مرحوم شهید نواب صفوی مسافرت های پر فائده ای داشتم بخصوص در سفر کاشان که با شهید خلیل طهماسبی و مرحوم آیت الله شریف رازی قبل از مسافرت شهید نواب صفوی به کاشان رفتیم و اوضاع را برای ورود ایشان آماده کردیم.
حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در سال ۱۳۳۵ به خاطر دستگيری فدائيان اسلام و تضعيف آيت الله كاشاني با اسم مستعار به عراق رفته و از درس آیات عظام مرحوم شاهرودی، حكيم، خوئی و سيد عبد الهادی شيرازی استفاده كرده و بعد به خاطر اهميت مقام علمی مرحوم آيت الله العظمی بروجردی و سائر مدرسين بزرگ قم، به قم برگشتند و تا آخر عمر مرحوم آیت الله بروجردی درحوزه علميه قم اقامت كرده و از درس ايشان استفاده كرده، و از اين راه به درجه اجتهاد نائل گرديدند.
آيت الله سيد حسن ابطحی پس از رحلت مرحوم آيت الله العظمی بروجردی به مشهد مقدس زادگاه خويش مراجعت نموده و به خدمات دينی از قبيل ساختن مساجد و مدارس علميه و مديريت چهار مدرسه علمی در مشهد و تربيت طلاب علوم دينی و مبلغين پرداخته و در محله سعد آباد مشهد كه در آن زمان مركز اجتماع مسلك منحرف بهائيت بود براي خنثی كردن فعاليت های آنها و بلكه متفرق نمودن آنان مسجدی به نام مسجد صاحب الزمان ارواحنا فداه ساختند و حتي ميدان جلوی مسجد و خياباني كه منتهی به ميدان مي شود را در همان زمان به نام ميدان و خيابان صاحب الزمان ارواحنا فداه رسما نامگذاری كردند.
اگر چه این کار در آن زمان چون دولت هويدا روی كار بود و كاملا بر شاه تسلط داشت، کار بسیار مشکلی به نظر می رسید
اما حضرت آيت الله ابطحی با كمال قدرت پشت جريان را گرفتند كه اين امر حتی منتهی به معزول شدن استاندار آن وقت كه اجازه نامگذاری خيابان و ميدان را صادر كرده بود، گرديد.
ولي معظم له اين نام را حفظ كردند و امروز هم همچنان مسجد، ميدان و خيابان به نام صاحب الزمان روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء معروف است.
معظم له تا سال ۱۳۶۰ در مساجد متعددی در مشهد مقدس از جمله مسجد برقي ها ـ مسجد صاحب الزمان ارواحنا فداه و مسجد حسين بن علي عليهما السلام امام جماعت بودند و در زمان خفقان رژيم شاه كه تبليغات دينی با محدوديت هایی روبرو بود، در هر هفته حدود دويست نفر از روحانيين را براي تبليغ دين به روستاهای اطراف مشهد می فرستادند تا مردم را ارشاد نمايند. اين امر مقارن با انقلاب به اصطلاح سفيد شاه بود كه در طي آن روحانيت به مخالفت با شاه و اقدامات وی برخاسته بودند.
در سال ۱۳۴۱ معظم له كانون بحث و انتقاد دينی را تاسيس نمودند. هدف ايشان از اين اقدام آن بود كه اگر جوانها سوالاتشان را مطرح كنند، عقدهها، گرهها و مشكلات فكری و دينی خود را بيان كنند و جواب صحيحي دريافت نمايند در دين خود راسخ تر و در عقايدشان محكم تر خواهند بود لذا در مدت چهل و سه سال هر هفته در كانون بحث و انتقاد دينی لااقل به سی سوال فلسفی و اعتقادی پاسخ داده می شد كه اكثر سوالات بايگانی شده و ده ها جلد كتاب به عنوان پاسخ به سوالاتی كه در كانون بحث و انتقاد دينی مطرح شده، طبع و نشر گرديده است.
معظم له ابتداء یعنی در سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳ در خیابان شاهرضا نو سابق ساختمانی را برای کانون بحث و انتقاد دینی اجاره نمودند و تا سال ۱۳۴۳ مشغول پاسخ دادن به سوالات و برنامه های فرهنگی در آنجا بودند و سپس به چهار راه شهداء مقابل باغ نادری ساختمان بزرگی را یکی از تجار محترم مشهد در اختیار ایشان گذاشت و در آنجا با فعالیت بیشتری به کار خود ادامه دادند سپس در سال ۱۳۴۷ که مسجد صاحب الزمان ساخته شد کانون بحث و انتقاد دینی را به طبقه فوقانی آن مسجد در تالار نسبتا بزرگتری انتقال دادند و تا سال ۱۳۵۶ در آنجا با توسعه بیشتری فعالیت می کردند.
معظم له در كانون بحث و انتقاد دينی تا سال ۱۳۵۷ براي توريست هايی كه از جهان غرب به طرف خاورميانه و به خصوص ايران سرازير می شدند با وجود محدوديتهای سياسي، برنامهای طراحي كردند كه آنان را برای تحقيق درباره دين مقدس اسلام دعوت كرده و با اسلام آشنا نمايند.
لذا دعوتنامه هائی با نقشه كامل ايران تهيه و آنها را به توريست هائی که از مرزهای مختلف ايران وارد ایران می شدند، می دادند تا آنان را به مشهد و از مشهد به ساختمان قديمی كانون بحث و انتقاد دينی راهنمايی کند و سپس در آن محل با حضور مترجم هايی به زبان های مختلف، معظم له به بحث و گفتگو و پاسخ به سوالات مي پرداختند.
لذا صدها نفر به آن محل مراجعه كرده و جمع زيادی از آنان به دين مقدس اسلام مشرف شدند كه ميان آنان مسيحی، كمونيست و از مسالك ديگر وجود داشت كه عكس و شرح حال آنها در بعضي از كتاب های كانون بحث و انتقاد ديني ثبت شده است.
در سال ۱۳۵۷ یکی از محترمین مشهد در کنار میدان راهنمائی هزار متر زمین برای سه طبقه ساختمان کانون به معظم له اهداء می کند و وقتی ایشان می خواهند کانون بحث و انتقاد دینی را در آنجا بنا کنند از طرف سازمان امنیت شاهنشاهی جلوگیری می شود لذا معظم له مجبور می گردد که آن زمین را در معرض فروش بگذارند و در کنار مسجد صاحب الزمان در میدان صاحب الزمان ارواحنا فداه مشهد ساختمان فعلی کانون بحث و انتقاد دینی را بدون مجوز شهرداری بسازند.
ولی متاسفانه پس از ساختمان اولین روز افتتاح تالار معظم کانون بحث و انتقاد دینی با اولین روز حکومت نظامی قبل از انقلاب اسلامی ایران مواجه می شود و آن مجلس را تا اول انقلاب اسلامی ایران از طرف ساواک تعطیل می کنند ولی بعد از انقلاب دوباره کانون بحث و انتقاد دینی مشغول فعالیت می شود و تا سال ۱۳۷۴ به فعالیت های ارزنده ای دست می یابد و در سال ۱۳۷۴ که حضرت آیة الله سید حسن ابطحی که برای توسعه فعالیت های دینی به تهران و قم می روند و مدت کوتاهی خودشان در جلسات حاضر نمی شوند از طرف بعضی از مسئولین، آن مرکز تعطیل تلقی می شود و چون در پروانه کانون بحث و انتقاد دینی نوشته شده که اگر کانون به هر عللی تعطیل شد باید آنرا به مراکز خیریه دیگر واگذار نمایند لذا بوسیله وزیر اطلاعات آقای دری نجف آبادی به ایشان ابلاغ می شود که باید تمام اموال کانون به دفتر تبلیغات قم اهداء گردد و این عمل بالاخره انجام می شود ولی کانون بحث و انتقاد دینی چون موسسه رسمی و ثبت شده کشور است به فعالیت های خود ادامه داده و معظم له نگذاشتند که آن تعطیل گردد.
در مدت ۴۴ سال از عمر کانون معظم له در زمان رژیم شاه برای بزرگداشت ارزش های علمی و شخصيت های پاک و متقی با همه مشكلاتی كه وجود داشت از دانشمندان با عظمت دينی و سياسی دعوت مي نمودند و آنها در سخنراني ها و گاهی پاسخ به سوالات مطالب دينی و سياسی که مورد توجه شان بود مطرح می کردند که از آن جمله مرحوم شهید هاشمی نژاد، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر باهنر، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جعفر سبحانی و سایر بزرگان از این قبیل بودند. و در تمام امور معظم له به مامورین امنیتی بخاطر مسئولیتی که داشتند پاسخگو بودند ( در کتاب مجموعه آثار یاران امام به روایت اسناد ساواک که از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی منتشر شده پس از مقدمه ای می نویسد: سید حسن ابطحی فعالیت زیادی در مشهد دارد کانونی بنام کانون بحث و انتقاد تاسیس نموده که در آن مشکلات جوانان پاسخ داده می شود سید عبد الکریم هاشمی نژاد نیز با سید حسن ابطحی همکاری می نماید این دو نفر مدرسه ای نیز ساخته اند که طلاب را در آنجا مسکن می دهند ).
مرحوم آقای دكتر كلب عابد تقوی هندی رئيس دانشگاه اسلامي علي گره هند در سخنانی از فعالیت های کانون بحث و انتقاد دینی تقدیر کردند و آنرا در عالم اسلام بی نظیر معرفی فرمودند.
آقاي حاج عبد الجبار آخوند ميرزا علي امام جمعه منطقه آق قلا که از اهل سنت هستند در روز نیمه شعبان در جلسات کانون بحث و انتقاد دینی حضور یافت و تحت تاثیر سخنان آیت الله سید حسن ابطحی قرار گرفت. آقاي حاج بايرام آخوند سلاق را مي توان به عنوان یکی از هدایت یافتگان کانون بحث و انتقاد دینی نام برد.
مراجع تقليد براي تشويق مراجعين از كانون بحث و انتقاد دينی ديدن می كردند و با كمك های مادی و تبليغاتی شان مردم را به مراجعه به آن دعوت می نمودند. از آن جمله مرحوم آیت الله ميلانی که بسیار علنی پشتیبانی از کانون بحث و انتقاد دینی فرموده و آن را در زمان رژیم شاه حجت برای سایر جلسات معرفی می فرمودند.
مرحوم آیت الله حاج سيد عبدالله شیرازی خودشان و فرزندانشان مکرر در کانون بحث و انتقاد دینی حضور می یافتند و معظم له را تشویق می نمودند - مرحوم آیت الله حاج سید محمد کاظم شریعتمداری هر زمان از قم برای زیارت به مشهد مقدس مشرف می شدند از کانون بحث و انتقاد دینی دیدن می کردند و موسس آنرا مورد تشویق قرار می دادند - مرحوم آیت الله حاج سید محمد رضا گلپايگانی از کانون بحث و انتقاد دینی دیدن کردند و آیة الله ابطحی را مورد لطف خود قرار دادند .
بازدید مرحوم حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی رحمة الله علیه و فرزند ایشان حجة الاسلام و المسلمین سید محمد علی شیرازی و هیئت همراه از ساختمان جدید کانون بحث و انتثاد دینی واقع در میدان صاحب الزمان
معظم له در كانون بحث و انتقاد دينی كه پايگاهی برای مبارزه با فساد و ظلم رژيم ستمشاهی بود به تنوير افكار جوانان می پرداختند و آنها را با عواقب شوم بيدادگری و فشار حكام ستمگر آشنا می نمودند. به همين دليل بارها از طرف سازمان امنيت شاه تحت تعقيب قرار گرفته و گاهي به تعطيل شدن كانون بحث و انتقاد دينی و يا مانع شدن از گسترش فعالیت های مهمی كه برای كانون منظور شده بود، منجر می گرديد.
معظم له با دانشمندان و رجال سياسي پس از انقلاب همكاری و همفكری مي كردند ولي در تمام اين مدت بيشتر از هر چيز به پايه های فكری مردم مسلمان و تحكيم عقايد اسلامي آنها می پرداختند.
آيت الله سيد حسن ابطحی رحمة الله علیه معتقد بودند كه اگر مبانی اعتقادی جوانان محكم شود و تهذيب نفس مسئولين و مديران حكومتي عملی گردد آنان بهتر می توانند به اهميت انقلابی كه حضرت امام ره براساس مباني واقعي اسلام بوجود آورده اند، پايبند و مومن باشند و اين انقلاب را به ثمر برسانند و بلكه آن را به تمام جهان، در زير سايه امام عصر ارواحنا فداه صادر نمايند.
معظم له معتقد بودند كه اگر مساله ولايت فقيه به معناي آنكه مرجع تقليد و آن كسی كه جای امام عصر ارواحنا فداه به عنوان ولی امر مسلمين می نشيند، و دارای شرایطی که امام حسن عسکری علیه السلام در روایت معروفی بیان داشتند باشد و آن شخص مطاع عموم شيعيان صد در صد واقع گردد و همه از او اطاعت كنند و ولايت فقيه در بين شيعيان منسجم شود، هيچ آسيبي به ملت مسلمان و مملكت اسلامي از هيچ ناحيه ای نخواهد رسيد.
معظم له در كنار كانون بحث و انتقاد دينی به تاسيس كتابخانه ای مشغول گرديدند كه مرجع اهل علم و دانش بود.
ايشان شعباتی از كانون بحث و انتقاد دينی در شهرهای مختلف ايران مانند شهر مقدس مشهد، شهر مقدس قم، تهران، اصفهان، شیراز، سیرجان، نيشابور، قوچان، كاشمر، شوش و رشت تشكيل داده بودند.
در سال ۱۳۴۲ كه قضيه انجمن های ايالتي و ولايتی و انقلاب سفيد شاه مطرح شده بود و بنا بود علمای مبارز حوزه علميه مشهد با علما و مراجع حوزه علميه قم وحدت داشته باشند، علما و مراجع مشهد معظم له را برای وساطت و هماهنگی اين مساله مهم، انتخاب نموده و ايشان مكرر از مشهد به قم و از قم به مشهد مراجعت می كردند و با آنكه در آن زمان اين عمل كار بسيار خطيری محسوب مي شد، ايشان به خوبی بدان عمل كردند و موجبات وحدت بين علما و مراجع تقليد را فراهم می نمودند.
نمودار اين طرز فكر و عمل ايشان، مقاله مفصلی است كه در كتاب « ديدگاه ها » معظم له آن را به رشته نگارش درآوردند و در آن راه های وحدت بين علما و دانشمندان را توضيح داده اند.
سفر های معظم له به خارج از كشور برای تبلیغ دین مقدس اسلام:
۱ ـ سفر به هندوستان:
آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه در سفرهای مكرری كه به هندوستان داشتند، در مورد مذاهب مختلفی كه در هندوستان رسمیت داشت تحقیق فرموده و آماری از مسلمانان هند و شیعیان آنجا و مبلغینی كه به تبلیغ مذهب تشیع مشغول اند جمع آوری كرده و گزارشی از كلیه امور و مسائل آنها به مراجع تقلید ارائه دادند. در یكی از این مسافرتها كه قبل از انقلاب اسلامی صورت گرفت اختلاف شدیدی را كه بین شیعه و سنی در هند بوجود آمده بود، حضرت آیت الله شریعتمداری، معظم له را برای تحكیم محبت و وحدت بین فرق اسلامی اعزام می دارند و ایشان با سخنرانی ها و ملاقات های پی در پی با شخصیت های بزرگ شیعه و سنی موفقیت كاملی در این خصوص پیدا میكنند. در آخرین سفری که معظم له به هند می روند بعنوان « معتمر علماء هند » بوده که جمعی از علماء و دانشمندان شیعه از ممالک مختلف دعوت بودند و دستور کار این بود که به امور علماء شیعه هند رسیدگی شود و آنها را در تبلیغات کمک کنند. این برنامه به ریاست مرحوم شهید آیة الله سید مهدی حکیم سالها ادامه داشت تا آنکه آن مرحوم در خرطوم بوسیله عوامل بعثی عراق ترور شد و شهید گردید و بعد از ایشان ریاست آن معتمر به عهده آیة الله سید محمد موسوی واگذار شد. ایشان قبلا در هندوستان بودند و بخاطر فعالیت های ضد بعثی، دولت هندوستان مانع ایشان از اقامتشان در هند شد و فعلا در لندن به فعالیت های فرهنگی و رسیدگی به امور علماء شیعه هند موفق اند .
۲- سفر دیگری به هندوستان:
معظم له در سفرهای متعددی كه به هندوستان داشتند، با رهبران و فلاسفه مذاهب سیك و هندو و دانشمندان علوم مختلف در دانشگاه های علی گره و آگره و غیره بحث هایی انجام داده و امتیازات دین اسلام را بیان كردند و در لكنهو و دانشگاه آگره و مدرسة الواعظین و سلطان المدارس و حوزه علمیه شهر بنارس و در معتمر علمای هند و در دربار حسینی بمبئی و در خوجه مسجد شهر بمبئی و در احمد آباد كجرات به عنوان یوم الحسین و در جاموی كشمیر با حضور صدها دانشمند مذاهب مختلف درباره حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و در دارالندوه لكنهو كه زیر نظر ابوالحسن ندوی مفتی اهل سنت اداره می شود، درباره وحدت مذاهب اسلامی سخنرانی هایی داشتند كه همه آنها در جهت تنویر افكار و اعتلای مذهب تشیع بوده است. معظم له در دانشگاه های هند به مسائل علوم مادی و پزشکی توجه فرموده و دعوت اساتید دانشگاه های هند را پذیرفته و از آن دانشگاه ها و کشفیات آنها بازدید به عمل آوردند. معظم له در دانشگاه اسلامی « علی گره » سخنرانی کردند و با مرحوم استاد دکتر کلب عابد آشنا می شوند و ایشان را به ایران دعوت می کنند و از زحمات او به این وسیله تقدیر می نمایند.
۳ـ سفر به تركیه:
معظم له طی اقامت یك ماهه خود در تركیه، در شهر ارزنجان و ارض روم درباره مذهب اهل حق (علی الهی ها) كه در آن زمان حدود چهارده میلیون پیرو داشت با دانشمندان آنها به گفتگو می نشینند و ازعقاید آنها اطلاع كاملی حاصل می نمایند و جمعی از آنها را با دین مقدس اسلام و حقایق تشیع آشنا می سازند. همچنین در شهر استانبول با دانشمند بزرگ ،مرحوم پروفسور گلپنارلی گفتگوهایی درباره فلسفه اسلامی داشته و با معظم له در چگونگی تبلیغ تشیع در تركیه مذاكره می كنند. شرح مفصل مطالب فوق در كتاب های « پاسخ ما » و كتاب « شبهای مكه » نوشته شده است.
دیدار با مرحوم استاد پروفسور کلپنارلی در استانبول ترکیه