درس چهاردهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اسفند ۲۲, ۱۳۸۲درس شانزدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اسفند ۲۲, ۱۳۸۲
درس پانزدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: درباره امتحان و سؤالات امتحانی بعد از مباحث مرحله استقامت
تاریخ:
۲۰ محرم الحرام ۱۴۲۵ هجری قمری
۲۲ اسفند ۱۳۸۲ هجری شمسی
2004/03/12 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- اهمیت تلاوت قرآن
۲- ما خدا را بايد جدّي بگيريم تا خدا هم ما را جدّي بگيرد
۳- مساله امتحان و ورقه های امتحانی
۴- ورقه های امتحانی قیامت
۵- مساله شفاعت اهلبیت علیهم السلام
۶- بهشت براي تزكيه شدهها است
۷- به خودتان نمره بدهید
۸- سوالات امتحانی
۹- كسي كه توبه كرده هيچ وقت دلهرهي روز قيامت را ندارد
۱۰- حسن ظن به خدای متعال داشته باشید
۱۱- سوالات استقامت
۱۲- اعتماد به خدای متعال
۱۳- قاطعیت
۱۴- کمک ملائکه
۱۵- شما تا آخر عمرتان بايد قرآن بخوانيد
۱۶- تجلیل از آقای مسعودی
۱۷- تحویل جزوات و دریافت چاپ قرآن ترجمه شده
گزارش کوتاه این درس:
استاد معظم در این مجلس در موضوع اهتمام به قران و آثار و برکات آن به ایراد سخن پرداختند .
ایشان ابتدا با بیان این موضوع، عواقب اهمال و کوتاهی در قبال قرآن و قرائت آن را برشمردند.
ایشان سپس راجع به امتحان کتبی از سالکین الی الله و سوالات نه گانه آن مطالبی را بیان فرمودند.
استاد در پایان مجددا راجع به اهمیت قرآن و تاکید دوستان به تلاوت آن و همچنین تحویل جزوات قرآنی و دریافت قرآن مجلد مطالبی بیان و مجلس را خاتمه دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الحمدللّه و الصلوة و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه لاسیّما علی بقیةاللّه روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدّائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
«اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا»(الجن/۱۶).
۱- اهمیت تلاوت قرآن
امروز خارج از بحثهایی که در هفتههای گذشته و آینده داشتیم و خواهیم داشت؛ انشاءالله؛ مطالبی باید تذکّر داده شود که برای این جلسات بسیار جدّی است و سرنوشتساز هست؛ همانطوری که چند هفتهی قبل عرض کردم اگر انسان با افراد جدّی بنشیند و شوخی کند بسیار بیادبی است و بهعکس اگر با یک فرد جدّی، جمعی مطالباو را بهشوخی بگیرند، بسیار بیادبی کرده اند. سر تا سر قرآن؛ که انشاءالله هفتهی آینده دورهی قرآن شما تمام میشود؛ اگر قرآن مجید را جدّی نگرفته باشید و احترامات لازمهی قرآن را نکرده باشید و معانی قرآن را یاد نگرفته باشید و تمام آنچه را که خدا در قرآن فرموده با همان ترجمهی ظاهر آن که برای شما زحمت کشیده شده و داده شدهاست، بلد نشده باشید؛ به خدا بیاعتنایی کرده اید و بیاحترامی کرده اید و هیچ توقعی نداشته باشید که خدایتعالی شما را جدّی بگیرد.
روز قیامت که میشود، در قرآن مجید آمدهاست که خدایتعالی میفرماید: الْیَوْمَ، ما امروز؛ نَنسَاهُمْ، شما را فراموشمیکنیم، آنها را فراموش میکنیم! «كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَٰذَا»(الأعراف/۵۱)، همانطوری که در دنیا یک زندگی مادی برای خودشان ترتیب دادند، قرآن و خدا و دین را حتّی در حاشیهی زندگیخود قرار ندادند! ما هم امروز تلافی میکنیم! آنها را در حاشیهی قیامت هم اگر قرار بدهیم: با یک نحوی که در فشار باشند، در ناراحتی باشند، قرار میدهیم.
آنطوری که قیامت را تعریف میکنند و قرآن بیان فرمودهاست: یک دقیقهی آن بسیار طاقتفرساست تا چه برسد که پنجاه هزار سال انسان معطل بشود!
بعضی از من میپرسند:
-شما میگویید شیعیان یا سادات به بهشت میروند، پس گناهان اینها چه میشود؟!
-خدا تنها جهنم ندارد! جهنم برای معاندین و یک عده افراد خاص است امّا همین دستهای که معصیت میکنند و تزکیهی نفس نکردهاند، در قیامت آنقدر معطل میشوند که عرض کردم یک دقیقهاش مشکلاست! تا چه برسد به صد سال! شما
گاهی میگویید:
-من صد سال در این دنیا زندگی کردهام،
-صد سال در مقابل هزار سال، هزار سال در مقابل پنجاه هزار سال، خیلی کم است! پنجاههزار سال مدّت قیامت بدون آب و بدون هیچگونه هوای سالم و بدون غذا، آن قدر هست که خدایتعالی مرگ را برداشتهاست؛ والا یک دقیقهی آن را نمیتوانیم تحمّل کنیم!
۲- ما خدا را باید جدّی بگیریم تا خدا هم ما را جدّی بگیرد
ما خدا را باید جدّی بگیریم تا خدا هم ما را جدّی بگیرد. من نمیخواهم در این مجلس از دوستانم گله کنم، بهخاطر اینکه شما بحمداللّه در تمام آن مقداری که من اطلاع دارم از نظر ظاهر لااقل بهترینهستید و خدا را شکر میکنم که با بهترینها آشنا هستم و انشاءالله اکثر شما یا همهی شما از یاران حجةابنالحسن علیه الصلوة و السلام خواهید بود ولی بازهم عرض میکنم: من جدّی میگیرم شما هم جدّی باشید، این جدّیت را برای قیامتخود تمرین کنید. نگویید مگر من چه کردهام؟! ما یک نفر را نصیحت میکردیم، میگفت آقا شما طوری من را نصیحت میکنید که فکر میکنند که من کمونیست هستم! گفتم نه؛ مسلمان هستي، مسلمان خوبی هم هستی، امّا جدّی نیستی.
ما چون میخواهیم با شما جدّی باشیم و بحول الله و القوه انشاءالله و المنّه با کمال جدیّت باید این مجالس را برخورد کنید.
۳- مسالهی امتحان و ورقه های امتحانی
و امتحانی که در گذشته دادید یک عدّه ضعیف بودند که ما نام آنها را ننوشتیم: ضعیف یا مطرود یا مردود! ولی اعلام میکنم: امروز هر کس ورقهی امتحانی این هفته به دستاو نرسید، اسمش درج نبود؛ باید یک مرتبهی دیگر امتحان بدهد. البته بعضیها اصلاً ننوشتند، اصلاً کاری به ما نداشتند، آنها را نمیگویم.
آنهایی که امتحان دادند ولی امتحان آنها خوب نبودهاست: آنها از دوستان سؤال میکنند؛ تهرانیها از جناب آقای مسعودی، قمیها از خود من یا جناب آقای نعمتی و رفیعی و مشهد از جناب آقای معلم و گنجی و در شهرهای دیگر از همان کسی که در رأس کارها قرار گرفتهاست؛ سؤال میکنند که چرا ورقهی امتحانی را به ما ندادید؟!
به شما میگویند یا مطرود هستید -مطرود نداریم این را من دارم عرض میکنم!- یا به شما میگویند تجدید آوردهاید، تجدید شدهاید باید حتماً یک دفعهی دیگر امتحان بدهید!
۳۰عدد نوار را مجدد گوش میدهید و دقّت میکنید. یک امتحان دیگر میدهید؛ بعد نوبت بعدی این ورقهها به شما داده میشود و همهی شما بحول اللّه پرونده خواهید داشت و امتحان بعدی که هفتهی آینده خواهد بود در خصوص قرآن باز مسأله دارد و همینطور هر مرحلهای را که من در این مجلس صحبت میکنم، مرحله که تمام شد باید همه امتحان بدهند آنهایی که مرحله را گذراندهاند و آنهایی که مرحله را نگذرانده اند، چون در اینجا نوشتهایم: این سؤالات مخصوص کسانی است که در مرحلهی استقامت به بالا در راه تزکیهی نفس هستند، البتّه دوستانی که امتحان آنها خوب داده شده باشد به این جملهی ورقه زیاد توجّه نکنند و ما هم توجّه نکردهایم.
در مرحلهی یقظه باشند، توبه باشند، اوایل استقامت باشند، میتوانند این ورقهها را بگیرند و امتحان بدهند و ما آنها را قبول میکنیم. البته باید تدریجاً مراحل دیگر را هم، یعنی مراحل عقب مانده را طی کنند و انشاءالله میخواهیم شما را جمعوجور بکنیم، همهی شما با هم یار حجةابنالحسن باشید که انشاءالله خدا شاهد است؛ ما هیچ هدفی جز آنکه شما را آنچنان بسازیم که اگر همین الان و احتمالآن هست: همین الان امام زمان علیه الصلوة و السلام وارد این مجلس شدند؛ یک نفر شما را رد نکنند و همهی شما را قبول کنند و این کار در این فرصتی که هنوز آقا نیامدهاند؛ یا به خاطر ما ترک آمدن را نکنند؛ ما از آنهایی که سبب بشویم، ظهور حجةابنالحسن ارواحنافداه تأخیر بشود؛ نباشیم، هیچ مشکلی نداشته باشیم و این کار را انشاءالله میکنیم.
این ورقهها را به شما میدهند؛ ورقهها نُه عدد سؤال دارد، خیلی معطلی ندارد. سؤال این طوری است: وقتی که سؤال نوشته شدهاست آخرآن نوشتهایم که نمره.
نمره، یعنی خودشما به خودتان نمره بدهید و این نمرهها حساب میشود. نه من علم غیب دارم که بگویم تو نمرهی خود را درست نوشتهای یا نادرست، من ندارم! نه باصطلاح کسی شما را مؤاخذهمیکند! فقط یک نفس لوامهای دارید، نفس لوّامه در قرآن اسمآن آمدهاست. نفس لوّامه به انسان ملامت میکند که تو که استقامتت خوب نبود، تو که خوب توبه نکردی، فلان گناه را هنوز میکنی؛ تو که ارادهات قوی نیست! تو که هنوز نمیتوانی بر خودت، بر روحخود مسلط باشی، تو که تا گناهی میبینی پایتو میلغزد، تو چرا به خودت نمرهی بیست دادهای! همین، همین برای شما کافی است. تمرین کنید.
۴- ورقه های امتحانی قیامت
روز قیامت هم همین است. «و کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»(اسراء/۱۴)، روز قیامت هم همینطور است.
همهی ما که از خاک بلند شدیم، یک ورقههایی بهدستما میدهند. از همان اوّل که ورقه دارد میآید؛ از همان اوّل، این ورقهها فرض کنید از آسمان با یک هلیکوپتری ریخته اند؛ شما هم دستخود را دراز کرده اید یک ورقه بگیرید.
ورقهی شما مستقیم دست شما میآید. گاهی هر چه میکنید مثل اینکه دست راستشما فلج شدهباشد! اصلاً نمیتوانید تکان بدهید. دست چپ بالا میرود! از همانجا بدانید که کار خراب است. دست چپ میآید، ورقه دیگر مطالعه نمیخواهد! -یک نوار تعبیر من است، وگرنه اینها هست- یک نوارِ فیلمِ زندگی شما هم میبینید از اوّل تکلیف تا آخر، جلوی چشمشما گذاشته اند؛ دارد عبور میکند! خیلی چیزها از یادشما رفته، خیلی ظلمها فراموشتان شده، خیلی از چیزها حتّی مورد عفو واقع شدهاست ولی این فیلم هم عبور میکند! نگاه میکنید، این ورقه هم عین همان فیلم است! دست چپشما هم هست، در آنجا برای یک عدّه تلاش ممکن است در قیامت باشد. یعنی انسان این طرف آن طرف میزند،
-آقا چرا ورقه من دست چپمن آمدهاست؟! من چه کنم حالا؟ «رَبِّ ارْجِعُونِی، لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ»(مؤمنون/۱۰۰-۹۹)، خدایا من را برگردان من دو مرتبه!
-کَلَّا، نه، تمام شد، میخواستی در دنیا وقتی که دیدی اشتباه کردی، اشتباهخود را جبران کنی! کَلَّا، خب این جواب خداست!
-خدایا من را نابود کن!
-نمیشود!
-خدایا ما را از قیامت نجات بده ولو الی النار! عجیب است! اهمیت قیامت و فشار قیامت آن قدر زیاد است که مردم قیامت میگویند خدایا ما را از قیامت نجات بده ولو جهنم ببری، بالاخره تکلیف ما روشن بشود!
-حالا با تو کار داریم! برو آن گوشه بنشین در دنیا گوش نکردی، در دنیا عمل نکردی، برو آنجا بنشین خودت را درست کن!
۵- مسالهی شفاعت اهلبیت علیهم السلام
ائمهی اطهار بیایند، شفاعت کنند. نه اینکه دستتو را بگیرند، تو را داخل بهشت بیندازند! نه! شفاعت؛ بهتو کمک کنند.
یک در و پنجرهای، یک بنّا و یک نجّار یا آهنگری که با هم همفکری نکرده اند؛ درست شدهاست، اینها به هم نمیخورد؛ تو به بهشت نمیخوری! الان نمیخوری. تو بروی در بهشت، جای پر نعمت خوش و خرم این همه حورالعین و غلمان با آن شهوترانیهای دنیا! الان وارد این بهشت بشوی مگر حواس تو پرت نمیشود!؟ مگر میتوانی مثل آدم باشی!؟ مثل آدم هم که باشی باز هم معصیت میکنی! باید درست بشوی. این همه حورالعین مال آن آقاست، تو اصلاً نگاه شهوتانگیز هم به آنها نمیکنی! این همه غلمان این طرف ایستاده اند، این خانم یک نگاه، یک آرایش، -چون در دنیا تمرین کردهاست- یک کاری که دل این غلمان با این زیبایی را ببرد، با این خوشتیپی، قد و قامت خوب! ابدا. انسان باید این طوری بشود.
کجا تمرین میکنی!؟ در دنیا خواستی تمرین بکنی خیلی آسان است، یا علی! در همین زمین، وگرنه در قیامت، در قیامت باید آن قدر؛
۶- بهشت برای تزکیهشدهها است
تو را در بهشت راه نمیدهند؛ من صد دفعه بیشتر این جمله را گفته ام: در بهشت خبری نیست، بخواهی بروی آنجا خوش باشی و همیشه از گلابیهای بهشت نقل کرده اند، «مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ»(رحمن/۷۶).
آن آیات مهمی که در قرآن هست در بهشت برای آدمهاست؟ برای تزکیهشدهها است، برای آنهایی است که در صراط مستقیم حرکت کرده اند، برای آنهاست. -دقّت کردید؟- ورقهها به دست انسان میرسد. یک عدّه هم هستند، اصلاً بعضیها چپدستهستند، خوب با دست چپ همهی کارها را میکردهاند، آنجا میخواهند با دست چپخود ورقه را بگیرند نمیشود، این فلج است؛ آنجا قدرت بدنی شما در دست شما نیست!
روز قیامت تا یک مدّتی؛ یعنی دهانشما که همیشه با آن حرف میزدهاید حرف نمیزند، دستشما حرف میزند.
میبینید که اختیار ندارید، دست راستشما بالا میرود؛ دست راستشما!
من همین الان دارم میگویم اگر دست راست رفت بالا، فکرتو راحت باشد، بهشتی هستی. فوراً این امضاء شده است از این کنار یک خط سبزی است، راست برو در بهشت.
حالا این ورقهها را ما به شما میدهیم، ما یک ارفاقی میکنیم، وقت هست. در دنیا انشاءالله شما؛ صد و بیست سال کم است؟! ما که بخیل نیستیم! ده هزار سال انشاءالله زندگی میکنید و خودتان را میسازید ما هم بخیل نیستیم؛ امّا از نظر ما: خدایتعالی میگوید «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا»(معراج/۶)، قیامت را دور میدانند؛ «وَنَرَاهُ قَرِیبًا»(معراج/۷)، ما زود میبینیم!
۷- به خودتان نمره بدهید
خدا میداند اینقدر عمر زود میگذرد. چهل سال قبل بود، من فلانکس را دیدم، حالا هم او را میبینیم، عین همان چهل سال قبل، منتها یککم پیر شدهاست، فراموشمان نمیشود!
وقت خیلی کم است، فرصت خیلی کم است، بنابراین انشاءالله تمرین کنید. اگر امتحانِ قبلی را خوب ندادید؛ من مسافرت بودم! من مریض شده بودم! من چه کرده بودم! هیچ قبول نیست. این را آقایان بدانند، خانمها هم بدانند. هر کس امروز ورقهی خود را خودش گرفت، امضاء کرد؛ به آنها هم مهلتی میدهیم، در هفته هم حتی میتوانند ورقههایخود را بیاورند به اینجا بدهند. فقط نمره مینویسید. مثلاً: آیا در استقامت معنای صبر را فهمیدهاید؟
با اینکه سؤال است؛ باید شرح بدهید ولی ما میگوییم همین اندازه بس است، و تا چه اندازه صبور هستید؟ یک نمره بیستی میگذارید اینجا؛ متوجه شدید؟ نمیگویم حتماً نمره بیست بگذارید!
اگر یک وقت نمرهی شما کمتر از بیست بود چه کار میکنیم؟ زحمت ما را زیاد کرده اید؛ با شما کار میکنیم، دوستانما با شما کار میکنند، البته تا یک حدّی!
وقتی که دیدیم دیگر نمیشود کاری کرد، خب؛ کمکم «هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبیْنِکَ»(کهف/۷۸). حضرت خضر به حضرت موسی گفت که اینجا جدایی من و توست! ما با هم رفاقت مالی نداریم، همهی شما میدانید، رفاقتِ کمکی نداریم؛ یک عده کمک میکنند، محبت میکنند، ولی ما از آنها نخواستهایم! هیچ گونه رفاقت نداریم، فقط یک رفاقت هست و آن اینکه میخواهیم همهی ما انشاءالله با هم به محضر حضرت بقیةاللّه برسیم، همین!
یک نمرهای اینجا میگذارید، ما هم نمرهی شما را قبول داریم، در پروندهی شما میگذاریم چون همهی شما؛ انهایی که در آن مرحلهی اوّل امتحان دادند همهی شما پیش ما یک پرونده دارید و انشاءالله این پرونده قطور میشود. یکطوری بشود که شما وصیّت کنید که اگر من مُردم، داخل کفنمن بگذارید، انشاءالله. اگر درست حرکت کنیم یک همچنین وضعی خواهد داشت.
۸- سوالات امتحانی
پس اینها را؛ این نُه عدد سؤال را، من میخوانم. یکوقت ممکن است شبههای، مشکلی باشد، چون خب من متأسفانه مسافرت بودم یک هیأت علمیِ دانشمندی با من هستند. اینیکی را من خودم مجبور شدم به این هفته برسانم؛ خودم نوشتم. حالا دوستان هم هستند؛ آقایان هستند اگر اشکالی دارد الان بگویند تا پخش نشود.
سؤال اوّل: آیا شما در مرحلهی یقظه و بیداری در راه تزکیهی نفس به خود چه نمرهای میدهید، چقدر بیدار هستید؟
این را که میفهمید!؟ هر کدامشما نمیفهمید دست بلند کنید، دومرتبه بگویم و بدانید کسی که حاضر باشد همه چیزخود را فدای راهخود کند، یقظهی او کامل است، پس کسی که همه چیزخود را در راهخود فدا میکند، این میتواند نمره بیست به خودش بدهد، صبور است، او را قبول داریم.
دربارهی یقظه همین بود: هر کس این را بلد بود؛ در مرحلهی یقظه هم هست، نمره هم به خودش داد و البته امتحان هم داده باشد. اگر یک وقتی دیدید ورقه به شما داده نشد، معلوم است که هنوز در مرحلهی یقظه هستید؛ آن وقتی که ما درس را میگفتهایم، امتحان ندادهاید و اگر امتحان ندادهاید؛ فوراً نوارها را بگیرید، بخوانید، ورقهی امتحانی به شما میدهیم، فوراً امتحان بدهید تا به ما برسید؛ انشاءالله باید به این جمع برسید.
۹- کسی که توبه کردهاست؛ هیچوقت دلهرهی روز قیامت را ندارد
سوال دوم: آیا وقتی که توبه کردید و چهل روز در حال توبه بودید لذّت توبهی نصوح را در خود احساس کردید؟
یک لذتی دارد، آدم یک سبکی دارد؛ وقتی که توبه میکند، احساس میکند که با دیگران فرق میکند! الحمدللّه. من یکوقتی در یک رستورانی زمان قبل از انقلاب وارد شدم، یک عدّه زنهای سر برهنه نشسته بودند، خانوادهی ما با پوشیه بود! مرد بیغیرتی که آنجا نشسته بود، به زنهای خود میخواست یک چیزی بگوید. گفت که: ببینید این آخوندها، چطور این زن بیچاره را در سیاهچالش کردهاند!؟ ما رفتیم خانواده را نشاندیم و بعد آمدم، گفتم: ببین، -دقّت کنید- الان به این خانوادهی تو اگر یک چادر بدهند بگویند آن را بر سر کن، خیلی آسان ممکن است آن را بر سر بکند؛ نه؟! با مثلاً ده هزار تومان -آن موقع ده هزار تومان خیلی پول بود- ده هزار تومان به او بدهند بگویند این چادر را یک روز، یک ساعت تو بر سر بکن، میکند! خود آن خانم هم؛ من به او نگاهنمیکردم؛ گفت بله! ولی به این وضع عادت کردهاست. این حاجخانم ما هم به این وضع عادت کردهاست! اما اگر شما یک میلیون به او بدهید بگویید یک ساعت چادرخود را و پوشیهی خود را از سرخود بردار و درخیابانها راه برو؛ این کار را نمیکند..! آنها هم گفتند بله راست میگوید.
خوب شما هم الان، حتماً این را میگویید. یک فرقی در عین حال دارد! این هم عادت کرده آن هم عادت کرده، آن بیشتر عادت کرده این کمتر عادت کردهاست. نهایتآن، این است: یک فرقی دارد، آن فرقش منظورم هست! فرقآن، این است که الان، -شما هم این فرق را با سایرین، باید داشته باشید؛ کسی که توبه کردهاست باید این فرق را با سایرین داشته باشد!- فرقآن، این است که این هیچوقت دلهرهی روز قیامت را ندارد! که خدا بگوید من در قرآن، در کتابخود، بوسیلهی پیغمبرم سه آیه دربارهی حجاب نازل کردم؟ چرا تو عمل نکردی؟! میگوید من عمل کردم، فکراو راحت است، امّا اینها فکرشان راحت نیست. اگر احتمال قیامت هم بدهند، باز فکرآنها راحت نیست!
خدا میداند آن زن، همانجا من احساس کردم دستخود را روی موهایخود گذاشت، گفت راست میگوید؛ حق با حاجآقاست، عجب گفت!
آقایان! ما میخواهیم فکرشما راحت باشد و راحت هم باشد: شما چهل روز توبه کردید و از خدا خواستید خدا گناهان شما را تبدیل به حسنات بکند. سوءظن هم به خدا ندارید که بگویید نه خدا به این حرفها اعتنا نمیکند! خوداو گفتهاست: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا»(تحریم/۸).
چطور میشود که شما فکرتان راحتتر از آن معصیتکاری که هر روز صبح که میخواهد از خانه بیاید بیرون، ریشخود را میتراشد، خودش را هزارطور درست میکند که زنهای مردم...؛ یا بعکس زنی که صبح از خانه بیرون میآید و هزار طور به فکر گناه هست...؛ نباشد! فرق نداشته باشید! آرامش دارید.
-همین الان میتوانید حساب کنید، شب موقع نماز بگویید: خدایا من به خاطر تو این گناهان را ترک کردم و به خاطر تو این واجبات را انجام دادم، چقدر راحتهستید؟! بعضیها میگویند ما چیزی احساس نکردیم! چه احساسی میخواهی داشته باشی؟! حسن ظن داشته باش به خودت تا احساس کنی! همه چیز احساس کردید!-
و تا چقدر آمادهی ترک گناه هستید؟ اگر صد درصد است، نمرهی بیست به خودتان میدهید! بارکالله؛ من هم قبول دارم! خدا هم قبول دارد! و هر چه را من قبول کنم، خدا معلوم نیست قبول کند!! چون من از باطنتو خبر ندارم؛ او دارد!
۱۰- حسن ظن به خدای متعال داشته باشید
سوال سوم: آیا در سه روز آخر توبهی نصوح کاملاً احساس کردید که گناهانِ گذشتهی شما تبدیل به حسنات شدهاست و این حسنظن را به خدایتعالی داشتهاید یا خیر؟ حسنظن دارید یا سوءظن؟
من که خدا میداند نسبت به همهی شما -حالا اکثرشما را بگویم که اشتباه نکرده باشم! زیادتر اشتباه نکرده باشم- دارم! سیئات شما را به حسنات تبدیل کردهاست. حالا نمیخواهم روی سیئات و گناهان انگشت بگذارم. یک کاری کردی، یک شبی در مجلسی بودی، معصیت کردی، میبینی در نامهی اعمالتو نوشته نماز شب خوانده! این تبدیل سیئات به حسنات، این است.
۱۱- سوالات استقامت
سؤال چهارم: آیا در استقامت معنی صبر را فهمیدهاید و تا چه حد صبور هستید؟ -این را قبلاً برایشما خواندم-
آیا ارکان استقامت را میدانید؟ -من بعد از ماه رمضان تا به حال ارکان استقامت را برایشما گفته ام- و اگر در خود پیاده کرده اید تا چه حد است؟ نمره بدهید. -ارکان استقامت: صبر؛ قاطعیت؛ اعتماد به خدا، لا به غیر و نترسیدن از غیر خدا است- آیا از چیزی، از غیر خدا نمیترسید و اگر از خدا میترسید چرا از او میترسید؟ از خدا چرا میترسید؟
خدایی که یک سر سوزن ظلم نمیکند!
انسان از ظالم میترسد، ما عادت کرده ایم از ظالم بترسیم! ما عادت کرده ایم از زورگو بترسیم! ما عادت کرده ایم از شلاق بترسیم!
خدا نه شما را شلاقی میزند اگر درست حرکت کنید؛ نه زوری به شما میگوید: «لَا یُکلّف الله نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا»(بقره/۲۸۶) نه ظلمیمیکند، هیچ ظلمی ندارد، پس چرا میترسید!؟
این جوابش با خود شما است، من جوابآن را داده ام، ما ترسمان از ذات مقدس پروردگار، ترس یک عاشق نسبت به معشوقخود است! یک چیز قیمتی در جیبخود دارید، میبینید دست شما رویآن هست، چرا دستخود را اینجا گذاشتهای؟ میترسم که از دست من برود!
۱۲- اعتماد به خدای متعال
سؤال هفتم: آیا تا چه حد به غیر خدا اعتماد دارید؟ چقدر به خدا اعتماد دارید؛ چقدر به غیر خدا؟ این خیلی مشکل است، خیلی مشکل است!..
-فردا شنبه بشود! من پولدار بشوم..! فلان کار را میکنم!
-خوب از کجا پولدار میشوی؟
-بانک!
- آنجا پول داری؟
-بله!
-دیگر همین جا تمام میشود؟!
-میروم بانک پول میگیرم، یک اعتماد خوبی هست دیگر! پول هم دارم، مال خودم هم هست، در بانک گذاشته ام! بانک هم مورد اعتماد است! همه چیز...
-اگر شب مُردی چه؟! اگر فردا بانک گفت یکی آمده پولها را از حسابتو برداشتهاست، یا اصلاً گفتند حساب تو را بسته اند! حتّی این اندازه! تا میتوانید چک بیمحل نکشید، این را من به شما دوستان توصیه میکنم، پولداری در بانک به عنوان قبض باشد خوب است، حالا ممکن است بعضی از دوستان تاجرما بگویند
-نمیشود؛ آقا! زندگی نمیچرخد!
-نچرخد، بهتر!
-ای آقا!
-ای آقا هم ندارد،
-مشکل است؛
-بله؛ ولی خب، ما روز قیامت هم داریم! من نمیگویم حالا این کارها را بکنید، اعتمادخود را به خدا زیاد کنید و صد درصد اعتماد به خدا داشته باشید!
یک بچّهی کوچک وقتی که وارد کوچه میشود چند تا دشمن دارد؛ چند تا بچّههای مدرسه میخواستند این بچّه را بزنند! با پدر خود که هست راحت راه میرود ولی تنها که میرود اوّل باید نگاه بکند ببیند آن بچهها نباشند! شما با پدر خود! نستجیرباللّه، که کلمهی پدر به خدا اطلاق کنیم؛ با ولیّخود باشید، ولیّشما همیشه با شما هست، قرص، محکم، با اعتماد به او حرکت کنید تا راحت باشید، از هیچ چیز هم نترسید!
۱۳- قاطعیت
سؤال هشتم: آیا قاطعیّتشما تا چه حد است؟
بعضیها قاطعیّت ندارند، امروز یک انسان هستند، فردا یک انسان دیگر! امروز یک چیز میگویند، فردا یک چیز دیگر میگویند! این را به خودتان نمره بدهید. اگر قاطعیّتشما صد درصد است، هر چه را که فهمیدهاید صحیح است بگویید انجام میدهم و دیگر برنگردید. اوّل فکر کنید. در هفتهی گذشته گفتم آدم احمق اوّل کار را میکند بعد فکر میکند!
۱۴- کمک ملائکه
سؤال نهم: آیا کمک ملائکه را در استقامت احساس کردهاید یا خیر؟
میگویید که ما شبها تا صبح نشستیم ملائکه پیش ما نیامدند! شاید اکثر ما اینرا بگوییم!
من کمک ملائکه را گفتم..! کمک ملائکه میدانید چه هست؟!
وارد یک کتابخانه میشوید، یک مطلبی برای شما مشکل شدهاست! اوّلین کتابی که ملک به دستشما میدهد و اولین صفحهای که باز میکنید، مشکل شما را حل کردهاست! حالا در هر رشتهای؛ از باب مثال عرض میکنم.
آنچه شما نیازمند هستید: چون حالا من شدم باصطلاح سگ قافلهی شما؛ به زبان ما میآورند. من، زیاد اتفاق افتادهاست که بعضی از مردها میگویند خانوادهی ما به شما چیزی گفت؟! میگویم من اصلاً خانوادهی شما را نمیشناسم! خودتان را هم همچنین، درست نمیشناسم! میگویند هر چه تو روی منبر گفتی -در آن وقتها مخصوصاً بیشتر! حالا روی برنامه است، کمتر!- اینها را من دارم! یقین کردم که اوآمده به شما گفتهاست.
ملائکه! ولو اینکه ممکن است من لیاقت نزول ملائکه را از نظر معنیٰ نداشته باشم امّا به زبان من آورده اند برای تو! این کمک ملائکه است.
من یک وقتی به یک مسألهی روحی مبتلا بودم، رفتم همین حضرت عبدالعظیم، به حضرت عبدالعظیم گفتم: آقا! از این به بعد در زیر سایهی این صفت رذیله اگر گناه کردم به گردن شما است! من میگویم همین الان درستش کنید! -البته نمیفهمیدم؛ آن موقع خیلی بیشتر از حالا، از نظر عقلی بچّه بودم- از آنجا آمدم خانهی یکی از علمای تهران -خدا او را رحمت کند، با من رفیق بود- هیچوقت به من نمیگفت که من برایتو قرآن بخوانم! نه صدای خوبی داشت، نه هم دلیل داشت، ما از راه رسیدیم برای ما قرآن بخواند! گفتم: بفرمایید! شروع کرد یک آیاتی را خواند مشکل من حل شد، خدا میداند! حالا خصوصیات آنرا نمیخواهم عرض کنم! حل شد، که خود او فکر میکرد چقدر این قرآن خواندن من در این تأثیر کرد! چون من گریهام گرفت. نه او کسی بود که ملائکه بر او نازل بشوند! بگوییم هر روز برنامه همین است! نه، بعدها هم با هم مینشستیم، شوخی میکرد، میخندید، همان آدم قبلی بود. بعد آن هم همان آدم قبلی بود، اینجا کمک ملائکه معنایآن، این است. خب! الان در همین صف اوّل ما؛ جوانهایی نشستهاند خیلی جوانهستند، خیلی. ماشاءاللّه! شما چرا نمیروید با این جوانها روز جمعه در پارک، محلهای فساد!؟ ماشاءاللّه! دو تا گلدسته جناب آقای شائقپور تحویلما دادهاند، نوشتههایشما را دیدهام، بارکاللّه. خوب، چرا نمیروید!؟ ملک بهشما کمک میکند، تا آخر عمر هم انشاءالله بهشما کمک خواهد کرد، و همهی شما همینطور هستید. ماشاءاللّه. این معنای کمک ملائکه است.
اگر میبینید: نه! توفیقاتشما کم است! شب که میخواهید برای نماز شب برخیزید، میبینید آنکه میگوید: بخواب، تو حال نداری! او قویتر از آن است که میگوید بلند شو نماز شب بخوان؛ بدانید یک نمرهی اقلاً ده به خودتان بیشتر ندهید!
این همهی نُهعدد سؤالی است که امروز شما میگیرید، اسامیشما نوشته شدهاست، امضاء میکنید میبرید و بعد میآورید، انشاءالله. این مربوط به این مسأله.
۱۵- شما تا آخر عمر خود باید قرآن بخوانید
امّا مسألهی قرآن، ظاهراً این هفته که قرآن را بخوانید، قرآن مجید را تمام کرده اید و من اطلاع دارم که یکمقداری بعضیها مسامحه کردهاند.
قاعدهی کلیآن، این است: این است که شما قرآن را نیمهحفظ باشید! من الان ادعا نمیکنم قرآن را حفظ هستم امّا نیمهحفظ هستم. مثلاً اوّل آیه را بخوانند، بقیّهی آن را میخوانم. شما باید اینطوری نیمه حفظ باشید و قاعدهی آن، این است که ترجمهی قرآن را هرجایی که به شما گفتند این را ترجمه کن، بتوانید ترجمه بکنید. هر چه از این پایینتر باشید متأسفهستیم، واقعاً متأسفهستیم، مسامحه کرده اید. حالا من هفتهی دیگر باز دربارهی این مسأله با شما صحبت میکنم وآقایان بدانند که هر کس جزوهی بعدی را بخواهد، چون قرآن، برای یک قدم پیشتر، به یک نحوهی دیگری شروع میشود. اگر یاد شما باشد، آنهایی که قدیمی هستند یادشان است، ما یک دورهقرآن را؛ پنجاه آیه قرآن گفتیم بخوانند؛ یک دوره را خواندند. دورهی دوّم ترجمه کردیم، گفتیم سی آیه بخوانند. الحمدللّه؛ این هفته خواندن آن تمام میشود، دورهی سوّم قرآن هست. -شما تا آخر عمرخود باید قرآن بخوانید. نگویید حالا ما چقدر بخوانیم!- قرآن هست، ترجمه هست، یک برداشتی که شما را وادار به تدبّر در قرآن کند، آن هم هست و چون این قرآنها در دست آقایان هست؛ جزوات را، بعضی خانهها که دعوت میکنند، میروم میبینم، اینها را مرتب کرده اند، گذاشته اند؛ آنها را ،همه را برای ما بیاورید، ما در ازای این، یک ترجمهی قرآن که دارد چاپ میشود و مشغول چاپآن شده اند، به شما میدهیم و همهی آن را بیاورید، هرکس نیاورد، به او جزوه نخواهیم داد، این را بدانید. جزوات را بیاورید، حالا یکیاز آن گم شده باشد، نقصی داشته باشد، مسأله ای نیست، بیاورید، همه را بدهید تا ما اینها را محترمانه جمع و جورش کنیم و یک مسألهی دیگر هم هست چون آن اوایل قرآن را آنهایی که دست آقایان دادیم، اینها یک مقداری غلطهایی داشتهاست و این دورهی ترجمهی جدید به یاری پروردگار خیلی رویآن، دقت شدهاست و دیگر غلط ندارد و روی این کار از همه بیشتر چون همه زحمت کشیدند .
۱۶- تجلیل از آقای مسعودی
از همه بیشتر دوست عزیزمان؛ که اگر خدایتعالی روز قیامت من را بخواهد ببرد جهنم میگویم این آقای مسعودی را هم، باید با هم باشیم، اینقدر او را دوست دارم و یقیناً مسعودی را نمیبرد جهنم؛ همین هفتهای که من در بین راه میآمدم، داشتم سخنرانی ایشان را در اینجا که صحبت کرده بودند؛ گوش میکردم. آنقدر لذّت بردم که گفتم من باید ادّعا کنم شاگرد ایشانهستم نه ایشان! خیلی خوب هستند. خوشا به حالشما و اگر یادشما باشد، قبل از این برنامه تهرانیها یک مقداری ضعیفتر از همهی شهرها بودند، امّا حالا الحمدللّه قویتر از همهی شهرها شدهاند، و این برکت وجود ایشان است. ایشان هم خیلی گذشت کردهاست. یک دانشجوی تحصیلکردهای که مهندسیخود را گرفتهاست، استعداد، بحمداللّه فراوان، این میخواسته در شهر قم مشغول اجتهاد باشد؛ برای همین مسأله آمدهاند اینجا متوقف شدهاند و-من زیاد نمیخواهم تعریفکنم، آنوقت منحصر نشود به ایشان! دوستان زیادی- ما امسال الحمدللّه توفیق پیدا کردیم شهرهای مختلفی؛ دوستان را امتحان کردم؛ در منبر؛ دیدم همهی آنها خوب هستند،
۱۷- تحویل جزوات و دریافت چاپ قرآن ترجمه شده
و انشاءالله قرآنها را میگیرند و در مقابل، هر کس قرآنهایخود را؛ دورهی قرآنخود را؛ آورده باشد یا لااقل یک مقداری از آن را آورده باشد؛ بقیّهی آن را پیش خودتان نگه ندارید! ما راضی نیستیم که پیش شما جزوهای از جزوات بماند! اینرا هم بهشما عرضکنم: نگویید حالا یادگاری یکی باشد! خوب اینهای بعد هم همان هست، آن وقت در مقابل آن جزواتی که قبلا داشتید، در مقابل آن، قرآن ترجمه شدهای به شما خواهیم داد که ما میخواستیم این هفته از چاپ بیرون بیاید، یکمقداری بعضی از افراد معطل کردند و نرسید. آن را بهشما وعده میدهیم که چاپشدهاست. درجلد، قشنگ، عالی، مجانی به شما تحویل داده بشود، و هرکس جزوهی خود را آورده باشد و جزوات بعدی، یک جمله هم به شما بگویم اگر میبینید در مقابل هدیهی قرآن به شما و ترجمهی آن و توضیحآن پولی گرفته میشود این به خاطر یک پولی است که «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ و تزکیهم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ»(توبه/۱۰۳)، دیگر نمیخواهد آن ماهیانههایی که قبلاً میدادید، بدهید و این خرج کارهای خیر میشود در عین اینکه تقریباً بیشتر از نصف این پول هم خرج خود جزوه میشود و انشاءالله مطالبخود را امروز در همینجا تمام میکنیم.
امیدواریم انشاءالله همهی ما عامل باشیم، جدّی باشیم و ورقهها را یکطوری بدهید که مزاحمتی نداشته باشد. امیدوار هستیم خدایتعالی به شما اجر بدهد. در وسط هفته یا تا جمعهی دیگر ورقههایخود را به ما برگردانید و انشاءالله آنهایی که بناست بیایند دراین جلسه، انتخاب بشوند و یک کاری هم خواهیم کرد که همینها جلسات را تشریف بیاورند.
نسئلک اللّهم وندعوک، یا صاحبالزمان ببخشید وقتما تمام شد، نتوانستیم عرض ادب به پیشگاه خاندان عصمت و ولایت بکنیم، ولو اینکه همهی این جوش و حرص و غصه ای که! نمیخوریم الحمدلله! و زحمتی که میکشیم برای حضرت ولیعصر ارواحنافداه هست؛ ولی خب فضایل خاندان عصمت و طهارت باید گفته بشود و انشاءالله امیدواریم که بتوانیم در آتیه فضایل خاندان عصمت را بیشتر برای شما عرض کنیم. ضمناً یک مطلب این مربوط به هفتهی آینده هست، خدا کند یادم نرود، حالا اجمالاً میگویم همهی مبلغینی که از ناحیهی ما انشاءالله مسافرت میکنند، از آن جزوهی بعدی که میآید، در اطراف همان آیات، چون دوستان موضوعبندی کردند این جزوات بعدی را: مثلاً آیاتی که مربوط به تزکیهی نفس است یک جا؛ آیاتی که مربوط به اعتقادات است جدا؛ آیاتی که مربوط به احکام است جدا، سه بخش شدهاست و اوّل هم آیاتی که مربوط به تزکیهی نفس است در این جزوات آمدهاست که خیلی زیاد است و انشاءالله امیدوارهستیم که دوستانی که تبلیغ میکنند روی همین مسائل تبلیغ کنند تا با هم همهی ما دستهجمعی به طرف خدا و دین -در این مملکتی که بحمدالله همه به طرف دین میروند؛ منتها خب بعضیها یک قدری میخواهند تندتر بروند، زودتر برسند، عجله هم دارند یک قدری، بعضیها هم که کمتر-، برویم.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک الاعظم الاعظم الاعظم الحجة ابن الحسن یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، خدایا فرج امام زمان ما را برسان، ما را از بهترین اصحاب و یارانایشان قرار بده. قلب مقدسایشان را از ما راضی بفرما. دین و دنیا و آخرتمان زیر سایهی امام زمان حفظ بفرما. خدایا در راه کمالات و تزکیهی نفس به ما کمک بفرما. پروردگارا ملائکهی مقرّبخود را به کمک ما و به کمک دوستانما خدایا نازل بفرما، خدایا ما را اهل قرآن قرار بده، پروردگارا به آبروی ولیعصر تو را قسم میدهیم رفع گرفتاری از عموم مسلمانها بفرما. خدایا همهی ما را در این ایّامی که ممکن است معصیت و گناه زیادتر باشد از گناهان حفظ بفرما، از خرافات و آنچه که به ما تحمیل کردهاند، غیر از دین توست، خدایا ما را حفظ بفرما. پروردگارا به آبروی ولیعصر مرضهای روحیما را شفا مرحمت بفرما. مریضهای اسلام شفا عنایت بفرما. مریض منظور، مریضهی منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان. اموات ما را غریق رحمت بفرما، عاقبت ما را ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.