درس پانزدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اسفند ۲۹, ۱۳۸۲درس هفدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اسفند ۲۹, ۱۳۸۲
درس شانزدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: صراط مستقیم
تاریخ:
۲۷ محرم الحرام ۱۴۲۵ هجری قمری
۲۹ اسفند ۱۳۸۲ هجری شمسی
2004/03/19 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- چندین دعا در ارتباط با قرآن
۲- آغاز توضیحات مرحله صراط مستقیم
۳- پر رنگ کردن مراحل تزکیه نفس
۴- معنی صراط مستقیم
۵- نفس لوامه چیست؟
۶- حر بن یزید ریاحی یکی از مظاهر بروز نفس لوامه است
۷- در مرحله صراط مستقیم باید نفس لوامه حاکم باشد و افراط و تفریط از میان برچیده شود
۸- آغاز دور جدید قرائت قرآن
۹- کلاسهای تزكیه نفس از حالت عمومی خارج میشود تا حقوق افراد جدی و زحمتکش ضایع نگردد
۱۰- کارتهای صادره، معرف و گواه خوبی افراد است
۱۱- حضور در جلسه درس و دقت به کل مطلب مهم است و سازنده میباشد
۱۲- ذكر مصیبت امام حسین علیه السلام
۱۳- دعای ختم مجلس
گزارش کوتاه این درس:
استاد گرامی در این جلسه به جهت پایان یک دوره تلاوت قرآن قدری به دعا پرداختند و سپس درادامه مباحث تزکیه نفس به توضیح مرحله صراط مستقیم پرداختند.
ایشان ابتدا در معنای مرحله صراط مستقیم فرمودند : یعنی انسان و جدانش را قاضی قرار بدهد و حقیقت را بگوید.
وسپس به توضیح نفس لوامه و عقل در وجود انسان پرداختند و فرمودند در این مرحله باید نفس لوامه وعقل بر انسان حاکم باشد.
استاد در ادامه اغاز دور جدید قران را اعلام و تذکراتی درباره آن و در ارتباط با جلسات و شرایط آن بیان و با ذکر مصیبت حضرت سید الشهدا مجلس را پایان دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۱- چندین دعا در ارتباط با قرآن
آقایان همینطور، با ادب و دو زانو بنشینند؛ میخواهیم یكقدری دعا كنیم.
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجل فرجهم.
«رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(بقره/۱۲۷).
خدایا، این جمع یك سال یك دورهی قرآن كلام با عظمت تو -در ظرف بیشتر از دو سال- با توجه به معنای آن كه بخشی از علم تو است، را خواندهاند و انشاءالله تدبّر كردهاند و روز جمعهی آخر سال شمسی؛ روزی كه تعلق به امام عصر دارد؛ خدایا از تو میخواهیم؛ كه قرآن روز قیامت از ما شكایت نكند. روز قیامت نگوید؛ نفرماید كه اینها ما را مهجور گذاشتهاند، نسبت به من بیادبی كردهاند. خدایا در دنیا و آخرت حتی در بهشت، توفیق قرائت كلام خودت و ترقی و تكامل از این طریق كه از ناحیهی خودت هست را، به ما مرحمت بفرما.
خدایا؛ ما بندگان تو هستیم، «اَلتَّائِقُونَ اِلَی وَلِیِّكَ» طوق بندگی ولیّ تو را به گردن انداختهایم، «اَلْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِیِّكَ»(اقبال الأعمال:۱/۵۱۲، عصر الظهور/۳۴۹)، هم تو را یاد آوردهایم و هم پیغمبر تو را به یاد آوردهایم، خدایا؛ ما را از مسلمانان واقعی قرار بده. خدایا، تو امام زمان را برای ما پناهگاه و وسیلهی عصمت و نگهداری قرار دادهای. خدایا! سایهی آن وجود مقدس را بر سر ما مستدام بدار. خدایا! همانطوریكه حقایق قرآن را در عالم ارواح در دل ما قرار دادهای، خدایا! در امتحانات دنیا هم ما را با این علوم، در امتحان پیروز بفرما.
خدایا، ما خودمان میدانیم كه اهل كار نیستیم، اهل امتحان نیستیم، همیشه به فكر دنیای خود هستیم، خدایا به ما در امتحانات دنیا كمك بفرما.
خدایا؛ ما را آنی و كمتر از آنی از یاد خودت، از یاد امام زمان، از حقایق قرآن، از صراط مستقیم، خدایا؛ ما را در راه صراط مستقیم قرارمان بده.
پروردگارا؛ این قرائت قرآن و این تلاوت قرآن و این ختم قرآن را از همهی ما قبول بفرما.
خدایا؛ به ما توفیق بده كه ما بتوانیم همه روزه؛ همه روزه با كلام تو؛ با تو حرف بزنیم و تو با ما سخن بگویی، پروردگارا این توفیق را به ما مرحمت بفرما.
وصلی الله علی محمّد و آله اجمعین.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیَّمَا عَلَی بَقِیَّةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ.
عبارت قرآنی آغازین
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ»(حمد/۷-۶).
۲- آغاز توضیحات مرحلهی صراط مستقیم
یكی از مهمترین مراحل تزكیهی نفس كه توضیحات آن از امروز انشاءالله برای دوستان انجام خواهد شد، مرحلهی صراط مستقیم است.
۳- پررنگ کردن مراحل تزکیهی نفس
متأسفانه چون این مرحله و مراحل بعدی و قبلی گفته شده است ولی به نحو بسیار سطحی؛ یعنی مثل وقتی كه یك نقّاش میخواهد نقاشی كند، اوّل با مداد یك خطوطی روی تابلو مینویسد، -اینکه با مداد مینویسند، برای این است كه قابل پاك شدن باشد- و بعد، وقتی كه درست جا افتاد و صحیح انجام شد میبینید كه آن را با رنگهای مختلف تكمیل میكنند؛ آن را تكمیل میكنند تا به جایی میرسد كه این نقّاشی، عیناً همان شخصی است كه از صورت او نقاشی كردهاند. ما مراحلی را كه تا به حال به دوستان از مرحلهی یقظه تا مرحلهی عبودیت؛ كه پایان مراحل تزكیهی نفس است، گفتهایم؛ همان مدادی بوده است كه روی تابلو كشیدهایم!
در مرحلهی اوّل، اعتقادات شما بود. اعتقادات شما را در ظرف حدود یك سال برای شما گفتیم و امتحان هم دادید و خوشبختانه اكثریت قریب به اتفاق شما؛ امتحانتان، خوب بود و برای هر یك از شما پروندهای تشكیل شد؛ كه از این به بعد اگر امتحانی شد؛ برگشتیم و این نقاشی را بررسی كردیم، دیدیم مثلاً پای این تصویر بسیار زیبا شده است، از آن رد بشویم بیاییم به بقیّهی اعضای بدن این تصویر بپردازیم. لذا بعد از امتحان اعتقادات قدم به قدم جلو آمدهایم، اوّل برنامهی یقظه را گفتم و بعد توبه و بعد هم، یكی دو روز دوستان دربارهی استاد و سپس دربارهی استقامت صحبت كردند. بحمدالله اینها را هم نوشتهایم كه خودتان به خودتان نمره بدهید. بعضی از دوستان در اینجا دچار مشكل شدهاند؛ چرا؟
۴- معنی صراط مستقیم
به جهت اینكه در صراط مستقیم نبودهاند. صراط مستقیم: منظور وجدان را قاضی كردن و حقیقت را گفتن -چه به خودش انسان بگوید و چه به دیگری- است.
یادم میآید یك وقتی پای منبر یكی از علما؛ یكی از منبریها؛ نشسته بودیم در كنار یكی از علمای بزرگ، او در منبر میگفت: «من از همهی شما بدتر هستم!» و كلّی از خودش مذمّت كرد، آن آقایی كه پهلوی من نشسته بود؛ با صدای بلند گفت: آقا پس بیا پایین تا آنهایی كه بهتر از تو هستند منبر بروند. بعد به من گفت: این شخص یا دروغ میگوید یا راست!
اگر دروغ بگوید كه جای او در جایی كه پیغمبر مینشستهاند، نیست و اگر راست بگوید، خب؛ چرا ما برای او حرف نزنیم؟! او برای ما حرف بزند؟!
یك عدّه، آنقدر -شكستهنفسی كه نیست؛ دروغگویی است!- آن طرف افتادهاند كه اینطوری حرف میزنند. همین افراد را اگر به آنها، روبهروی صورت آنها بگویید: ای دروغگو! بدش میآید؛ با اینكه خودش گفته: من، مثلاً از همه بدتر هستم! این حالت؛ حالت افراط و تفریط است، اگر انشاءالله بتوانم این بحثِ صراط مستقیم كه بسیار طول میكشد و اهمیّت آن از همهی بحثها، بیشتر است بیان كنم؛ خواهید فهمید كه اكثر و بیشتر ما، از صراط مستقیم خارج هستیم! اینی كه من گفتم خودتان به خودتان نمره بدهید؛ دو علت دارد: یك علّت آن، این است كه انسان وجدان خود را بشناسد و او را قاضی قرار بدهد؛ اگر انسان وجدان خود را شناخت، نفس لوّامهی خود را شناخت و آن را قاضی قرار داد، این حالت در او كمكم رشد میكند و انسان دارای وجدان میشود.
در مورد بعضی از افراد بسیار بد، میبینید میگویند فلانی وجدان ندارد؛ افرادی كه پا روی حق میگذارند، حقیقت را نمیگویند، بیوجدانی میكنند؛ اینها در جامعه ارزشی ندارند؛ همین بیوجدانیها؛ همین خلاف حق گفتنها رشد میكند به جایی میرسد كه اعتقادات را كنار میزند، حقیقت دین را ندیده میگیرد، عالم آخرت را باور نمیكند و بالأخره میبینی پشت پا به همهچیز میزند. یكی از كارهایی كه انشاءالله حتماً دوستان باید انجام بدهند این است كه وجدان خود را [بشناسند]. كلمهی «نفس لوامه» كه قرآن فرموده بهتر است؛ وجدان را یكی از فلاسفه، یكوقتی در تاریخ میدیدم؛ او كلمهی وجدان را ابداع كرده است؛ ولی همان نفس لوّامه خوب است. انسان خودش هست و آن نفس لوّامهی او..؛ یعنی:
۵- نفس لوامه چیست
من نفس لوامه را برای شما توضیح بدهم: ما یك نفس بیشتر نداریم: گاهی میشود نفس انسان؛ روحیّات انسان؛ یك زمینهای دارد كه خدا هم با او حرف میزند؛ شیطان هم با او حرف میزند و انتخاب به وسیله «عقل» انجام میشود.
هفتهی قبل گفتم كه عقل چیست: یعنی وقتی كه شما دو چیز در قلبتان القاء شد؛ دو فكر؛ در مغز شما القاء شد؛ این دو فكر را به عقل و جهل ارائه میدهید؛ اگر با عقل تطبیق كرد، تأیید میكنید اگر با جهل تطبیق كرد آن را حذف میكنید. این معنای نفس لوامه است.
لوّامه یعنی ملامت كننده؛ وقتی كه انسان دارای این نفس شد اگر یك وقت خداینكرده، جهل را انتخاب كرد بر عقل، آن حالت به او میگوید، آن عقلی كه دارد، آن عقلی كه از پیغمبراكرم اخذ كرده به او میگوید: فلانی چرا این كار را كردهای، چرا نور را ترك كردهای و ظلمت را ترجیح دادهای؟ چرا حق و حقیقت و خیر را ترك كردهای و شر را بر آن ترجیح دادهای؟! انسان یك اینچنین حالتی دارد و انسان باز هم اختیار دارد. یك طرف پیغمبر و خدا و ائمه ایستادهاند، یك طرف آن راه ضلالت، آن جهل مطلق و شیطان و تمام پیروان شیطان ایستادهاند؛ تو هم این وسط! حرف این طرف را گوش بدهی به بهشت میروی و حرف این طرفیها را گوش بدهی به جهنّم خواهی رفت.
۶- حربنیزیدریاحی یکی از مظاهر بروز نفسلوامه و الگوی حرکتی ما
بنابراین نفس لوّامه یعنی آن نفسی كه در حرّ بن یزید ریاحی ظاهر شد؛ آمدند به او گفتند: -اگر از ما میپرسیدند شجاعترین مردم كه هست؟ ما میگفتیم كه «حرّ بن یزید ریاحی» است- چرا اینطور میلرزی؟ چرا اینطور رنگ تو پریده است؟ گفت: بین جهنم و بهشت قرار گرفتهام؛ یك لغزش كنم در جهنّم میافتم و اگر به نفس مطمئنهام، به نفس راضیه و مرضیهام گوش بدهم و طرف خدا و پیغمبر را بگیرم؛ مسلّم به بهشت خواهم رفت. یك دفعه تصمیم گرفت، یك مرتبه -همانطوری كه شما آنطوری كه به من خبر دادهاند شب عاشورا تصمیم گرفتید- تصمیم گرفت و گفت: به خدا قسم! من هیچگاه جهنّم را بر بهشت ترجیح نمیدهم، هزار نفر زیر فرمان او بودند؛ فرزند او بود؛ غلام او بود؛ سی هزار لشكر به امید او بودند؛ یك كناری رفت؛ به هوای اینكه آبی بیاشامد؛ از آن كنار آهسته آهسته به طرف بهشت رفت؛ نزدیك خیام سیدالشهداء كه رسید -بعضی نوشتهاند و باید هم همینطور باشد- از اسب پیاده شد؛ پای خود را برهنه كرد، اشك میریزد؛ گریه میكند؛ حركت كرده به طرف خیام سیدالشهداء؛ بعضی گفتند: بندهای چكمهی خود را به هم بست، اینها را به گردن خود انداخت؛ حالت تسلیم، به خودش نشان داد؛ در مقابل امام زمان خود؛ تسلیم شد، -حجةابن الحسن را شما امروز دستكم نگیرید! به خدا قسم! وجود مقدس ایشان، اهمیت ایشان؛ اگر بیشتر از سیدالشهداء برای حر نباشد، كمتر برای شما نیست!- آمد؛ حسینبنعلیِ مهربان، سیدالشهدای پر محبّت، آقایی كه رحمة للعالمین است به اصحاب خود فرمود: میهمانی دارد برای ما میآید!
یا بقیةالله؛ ما هم آمدهایم! توبه كردهایم! میهمان هستیم! گناهان ما از حرّ؛ ظاهراً بیشتر نیست؛ كه سر راه امام زمان خود را بگیریم و زن و فرزند ایشان را به كشتن بدهیم؛ آمدهایم! میشود به آن اصحاب خاص خود یا بقیةالله؛ بفرمایید كه یك مهمانهایی برایمان دارند میآیند! آنها را هم داخل دوستان خود بكنیم؟! «هَلْ اِلَیْكَ یَابْنَ اَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی»(اقبال الأعمال:۱/۵۱۲، دعای شریف ندبه)؟
۷- در مرحلهی صراط مستقیم باید نفسلوامه حاکم باشد و افراط و تفریط از میان برچیده شود
وجدان شما باید حاكم باشد؛ انشاءالله وجدان شما به شما گفتهاست كه چقدر در ركاب امام زمان استقامت دارید! نزدیكترین افراد به من گفتند: فلانی، تو بیا یكی از این نمرهها را به ما بده، خدای من شاهد است تا این روز؛ به احدی از آنها، من نمره ندادهام! همه؛ خودشان نوشتهاند و خودتان نوشتهاید و طبق این نمره؛ انشاءالله خواهید بود و عمل خواهید كرد. هنوز من ندیدهام؛ هر كدام از شما ضعیف هستید؛ ما به شما كمك میكنیم، ضعف شما رفع بشود؛ البته شاید دستهبندی بشوید. آنهایی كه قوی هستند، مبادا عقب بیفتند و دو دسته بشوید؛ یك دسته زودتر خدمت امام زمان خود، مشرّف بشوید و از اصحاب و یاران آن حضرت بشوید؛ روزی كه آن حضرت ظهور میكند باشید و یك دستهی شما؛ خب؛ طبعاً عقبتر هستید، الان هم باز دارم اعلام میكنم كه ورقههای امتحانی شما، هنوز به دست من نرسیدهاست؛ اگر بیوجدانی كردهاید! چه زیادتر دادهاید؛ چه كمتر دادهاید! فرقی نمیكند؛ چه افراط باشد چه تفریط! الان بگیرید باز هم نمرههای خود را مرتّب كنید. -شكسته- به اصطلاح خودشكستگی و بیتوجهی به خودتان، علامت این است كه كار نكردهاید! علامت این است كه پیشرفتی نداشتهاید! اگر نمیتوانید پیشرفت كنید خداحافظ. امام زمان بیاید حتماً شما با اعتقادات صحیح و خوب، شما را قبول میكند. بههرصورت در ردیف آن عقبافتادهها قبول بشوید، یك احتمالی هست ولی ما باید كار خود را بکنیم؛ مرحلهی صراط مستقیم:
۸- آغاز دور جدید قرائت قرآن
در این جزوهای كه -اولین جزوه است- از فردا برای قرائت قرآن شما شروع میشود كه اتفاقاً، تصادفاً به اوّل فروردین برخورد كرد؛ ما كه برنامهای نداشتهایم! تنظیم نكرده بودیم!
اول فروردین امسال یعنی ۸۳ بهخاطر پایان یک دورهی قرآن و شروع دور جدید آن، برای ما ارزش پیدا کرد
ما امسال، فروردین را از این جهت -نه اینكه احتراماتی كه دیگران قائل هستند- احترام برای آن قائل هستیم! احتراماتی كه دیگران قائل هستند: همین امروز صبح كه من از قم میآمدم، میدیدم چه جمعیتی از تهران فرار میكنند كه مبادا فردا صبح اقوام آنها به دیدن آنها بیایند! شما باید بهعكس باشید، صلهی رحم كنید! مهمانپذیر باشید، دوستان را بپذیرید، آنها را قبول كنید، به هر حال؛ و فسادهایی كه در شب رحلت امام سجّاد این مردم شیعه انجام دادند و آن امام غریب را در بقیع، اذیّت كردند آن عید را نمیگویم؛ آن عیدی كه شب چهارشنبه سوری دارد نمیگویم! آن عیدی كه هفت سین دارد نمیگویم! آن عیدی كه زن و مرد آرایش میكنند، نامحرم و محرم روبروی یكدیگر مینشینند و با هم میگویند و میخندند نمیگویم!
امّا امروز، خدای من شاهد است؛ همین امروز برای من اینقدر خوشحالی داشت كه یكدوره قرآن را؛ من وقتی ترجمهی قرآن را تمام كردم در تابستان گذشته بود؛ در كلاردشت بودم؛ نِشستم، گفتم: «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم» و علامت قبولی آن هم، همین است كه شما هم تمام كردهاید، شما هم امروز آخرین آیاتِ كلام خدا را خواندید؛ این یك مرحله هست كه ظاهر آن را خواندید و ظاهر آن را؛ ترجمه؛ شنیدید و دیدید و گفتید.
دور جدید قرآن بههمراه تنظیم موضوعی و برداشتهای علمی برای فهم بهتر مفاهیم قرآن ارائه میشود و جدیتر از سایق با آن برخورد کنید
این دورهی بعد، یك مختصر، به اندازهی استعداد همهی شما، ولو اینكه نكاتِ علمی فوقالعادهای انشاءالله خواهد داشت و من زحمت كشیدهام؛ چون حتی قرار بود با دوستان صحبت كنیم، دیدم كه ممكن است تأخیر بشود؛ لذا زحمت كشیدهایم، با روایات و آنچه كه از ظاهر آیات استفاده میشود؛ یك چند سطری برایتان نوشتهایم و انشاءالله اینها را میگیرید، منتها همانطوری كه همهی كارهای شما جدی شده است، این یكی هم جدی است، جدیتر از گذشته است.
در گذشته جزوه را میگرفتند؛ بعضیها، یكی را میگرفتند، یكی را نمیگرفتند؛ در گذشته ما، به تعداد، مثلاً برای مشهد جزوه میفرستادیم، میدیدیم چند تای آنها برگشت و آقا نیامده جزوهاش را بگیرد! والان هم اگر جزوهها را بررسی كنیم یقیناً ناقص زیاد در آن دارد.
۹- کلاسهای تزکیه نفس از حالت عمومی خارج میشود تا حقوق افراد جدّی و زحمتکش ضایع نگردد
ولی از این به بعد انشاءالله، آنهایی كه امتحان اول آنها خوب شده، آنهایی كه نمرهی این امتحان آنها خوب شده، البته طبق آنچه كه نتیجهی آن ظاهر میشود -یك عدّه به ما در هفتهی گذشته اعتراض میكردند كه چرا به ما ورقه ندادهاید! بعضیها اشتباه شده بود، داده نشده بود ولی اینها، اكثرشان امتحان اوّلی راخوب نداده بودند و لذا به امتحان دوّم دیگر ما به آنها كاری نداشتیم، به آنها ورقه ندادیم. بعضیها اشتباه شده بود و انشاءالله اشتباه خود را هم رفع كردهایم، امّا اگر پیشآمد که بعد از این دو امتحان- افرادی كارت میگیرند، فقط اسم و خصوصیات آنها نوشته میشود، برای اینكه معلوم هم باشد كه كارت خود آنها است، یك عكس كوچكی هم گوشهی آن میزنیم و به شما داده میشود. ما ممنوع نمیكنیم آنهایی كه مردود شدهاند، در جلسه بیایند؛ منتها خودتان حق بدهید آنهایی كه زحمت كشیدهاند، من افرادی را میشناسم كه شبها تا صبح، در آن سؤالات اوّل، مشغول گوش دادن نوار و مطالعه بودهاند و زحماتی كشیدهاند و جدّاً خوب جواب دادهاند؛ اینها را حاضر نباشید كه دیگر به آنها كمك بیشتری نكنیم! انشاءالله دوستان یك جلسهی خصوصی؛ من خودم شاید فرصت نكنم؛ دوستان برای آنها ترتیب میدهند كه آنها در آن جلسهی خصوصی بیایند و آیاتی كه از این به بعد در این جزوات قرآن هست اینها همهاش مربوط به تزكیهی نفس است تا یك مدّتی شاید تا یك سال اینطوری باشد از همین جزوات، چون قطعاً هم در یقظه، آیه دارد؛ هم در استقامت؛ هم در توبه؛ هم در حتّی استاد؛ هم در صراط مستقیم؛ همین اوّلین آیاتی كه در همین جزوهی اوّل گفته شده؛ همین كلمه است؛ سورهی حمد است دیگر؛ «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»؛ دربارهی صراط مستقیم كه من انشاءالله اگر خدا توفیق مرحمت بفرماید، از این به بعد تا چند هفته، برای شما دربارهی صراط مستقیم حرف میزنم و انشاءالله دوستانی كه میخواهند جلسه داشته باشند در تمام جاها، چه جلسهی كوچك، چه جلسهی بزرگ؛ باید در اطراف همین آیات و خود من هم انشاءالله از همین امروز در اطراف همین آیات صحبت میكنم.
یك وقت هست، یك عدّهای هستند در استقامت خود، ضعیف هستند، آیهای هست دربارهی استقامت؛ یك وقت هست در صراط مستقیم خود ضعیف هستند، آیهای هست دربارهی صراط مستقیم؛ گاهی هست یقظهی آنها ضعیف است؛ توبهی آنها ضعیف است؛ آیاتی در همین جزوهای كه الان داده میشود، هست منتها متأسفانه چون عكسها نرسیده، كارت تهیّه نشده، كارتها چاپ شده، تهیّه شده، شمارهگذاری هم شده -فعلاً ما جزوات را میدهیم- ولی انشاءالله در بین هفتهی آینده، كارتها هم داده میشود؛
۱۰- کارت های صادره گواه و معرف خوبی افراد است
و واقعاً میگویم من خودم شاید این كار را بكنم، شماها خودتان میدانید؛ من خودم، وصیّت میكنم كه كارت من را در كفن من بگذارند؛ بگویم: خدایا! ما در دنیا امتحان عقاید دادیم، امتحان تزكیهی نفس دادیم. روایت دارد آقایان، گوش بدهید: روایت دارد اگر یك آدم بدی از این دنیا برود ولی چهل نفر بگویند خوب آدمی بود -دیدهاید كنار جنازهها به مردم میگویند بگویید این آدم خوبی بود؟ یك عدّه هم میگویند؛ اگر گفتند: آدم خوبی است- خدای تعالی میگوید كه این چهل نفر اینطوری میگویند، خدا خیلی مهربان است، -بچّهی یك پدر و مادری كه اهل عذاب بودند؛ فرستادند مكتب؛ معلّم گفت بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم»، او هم گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم»، خدا به ملائكه فرمود: عذاب را از اینها بردارید؛
-چرا؟
-بچّهی آنها دارد من را به رحمانیّت و رحیمیّت وصف میكند، من او را عذاب كنم؟!
شمایی كه این همه زحمت كشیدهاید! همین هفته یك نفر به من میگفت: این امتحان دوّمی خیلی سختتر از امتحان اوّلی است؛ میگفت: شب تا صبح نشستم فكر كردم: من چه نمرهای به خودم بدهم كه خدا نگوید ای دروغگو! اینها را داشته باشید. مكتب اسلام، مكتب انسانساز است؛ مكتبی نیست كه: نشستیم و گفتیم و برخاستیم!
ده روز اوّل ماه محرم، ده روز امر به معروف و نهی از منكر در این مملكت اسمگذاری شده است؛ چرا دو روز بعدش، شب چهارشنبه سوری! شب وفات امام سجّاد! اینهمه گناه كردند؟! اینهمه مردمآزاری كردند حتی به كشته شدن بعضیها و بعضی از مظلومین منجر شد.
چرا از فردا گناه شروع میشود و چرا باید این همه خرافات مثل هفتسین و امثال اینها در كار ما، در زندگی ما باشد؟
ما میخواهیم شما آنطور نباشید، ننشینیم و برخیزیم و برویم!
«بنشینیم و بفهمیم و عمل كنیم و برویم»؛ این هدف ما است و انشاءالله این كارها را خواهید كرد و از همهی شما یا لااقل اكثریت شما، مطمئن هستم كه هر چه میگذرد بر این مسائل و مراحل و مطالب؛ شما جدیتر، بهتر و فهیمتر میشوید.
گاهی بعضی از دوستانی كه اصلاً تحصیلاتی نداشتهاند، به آنها میگوییم: «یك سخنرانی كنید»، میبینیم بهتر از خیلی از ماها سخنرانی میكنند، مطالب را یاد گرفتهاید؛
۱۱- حضور در جلسهی درس ودقت به کل مطلب مهم است و سازنده میباشد
و اینرا هم بگویم که در جلسه حضور یافتن، مهم است. بعضی از رفقا میگویند چرا سخنرانی را در سایت، در اینترنت نمیگذارید، ما مستقیم بگیریم؟ میگویم: وقتی كه در خانه نشستهاید، وسط صحبتهای من، بچّهی شما، شما را صدا میزند، شما برمیخیزید، میروید آنجا، حرف او را گوشمیدهید؛ نمیشود كه انسان جواب زن و بچهی خود را ندهد! یا نوار، فلان خانم در آشپزخانه میگذارد! هم آشپزی میكند هم این را گوش میدهد! یك تكّههایی از آن را نمیشنود! بعد اینطوری امتحان میدهد؛ اگر من بعضی از امتحاناتی كه از مخصوصاً خانمهایی كه به مسأله توجّه نداشتهاند برای شما بیاورم، میبینید چقدر عوضی نوشتهاند؛ یك كسی گفت: خدا در قرآن فرموده: «وَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ»: وای بر نمازخوانها! من نماز نمیخوانم! بعدش را چون گوش نداده بود! نشنیده بود! «الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»(ماعون/۵-۴)، آن نمازخوانهایی كه در نماز خود، سهو میكنند؛ اشتباه میكنند، نماز را عوضی میخوانند، این «وَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ» آن را شنیده بود. اكثراً اینی كه میبینید بیست و شش سال، بیست و پنج سال است در این مملكت این همه تبلیغ دارد میشود، به خاطر این است كه خوب مقابل تلویزیون، بسیار هم آقا خوب حرف زدند، بسیار هم مطالب عالیه گفتند، امّا چه كسی مقیّد است، -من كه مقیّد نیستم! شما خودتان میدانید- كه در مقابل تلویزیون سر تا پا گوش باشد و حرفهای این آقا را گوش بدهد و درست بفهمد! اینها البته كاری دیگر هم نمیتوانند بكنند ولی ما میخواهیم شماها انشاءالله، اینطوری نباشید! من از جلساتی كه خودم در آن نیستم، دادهام فیلم گرفتهاند، دیدهام دوستان آنچنان با ادب، مقیّد، موقع خواندن قرآن دو زانو، در جلسات، من را هم كه نمیبینند ولی همهی آنها به یك طرف دارند نگاه میكنند، حواسشان جمع، خیلی خوب، این مال تربیت اسلامی است.
یك نفر دیر نمیآید، یك نفر وسط جلسه حركت نمیكند، الان شما اینجا نشستهاید؛ قم الان رفقا نشستهاند؛ مشهد نشستهاند؛ جاهای دیگر، شیراز؛ اصفهان نشستهاند، همینطور كه شما نشستهاید و دارید خوب گوش میدهید آنها هم نشستهاند و دارند گوش میدهند، پس بنابراین انشاءالله ما از آنهایی نیستیم كه نشستیم و گفتیم و برخاستیم. ما از آنهایی هستیم كه وقتی ابیعبدالله الحسین علیه الصلوة و السلام صبح عاشورا، «لمّا اصبح الحسین یوم عاشوراء»، وقتی كه حضرت سیدالشهداء روز عاشورا صبح شد، «قَامَ خَطِیبًا» برای خطبه خواندن برخاست،همهی آنها گوش دادند؛ چرا؟ برای اینكه رفتنیها دیشب رفتند؛ آنهایی كه به درد نمیخوردند رفتند، حالا چه کسی مانده؟ حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، زهیر، بُریر؛ خدا مرحوم حاجملاآقاجان را رحمت كند، ایشان به من میفرمود -با آن چشمی كه او دیده بود، حالا ما نمیدانیم چهطور چشمی است- دیدم ملائكه از طرف غرب دارند میروند طرف شرق، بعضیهای آنها نزدیك بودند، پرسیدم چه خبر است؟ -اینها همهاش معنا دارد و تأویل هم دارد- گفتند: امام حسین علیه الصلوة و السلام دارد تشریف میبرد برای زیارت حضرت رضا و اینجا هم تشریف میآورند یعنی در خانهی تو هم میآیند؛ من خیلی مؤدّب نشستم، خودم را درست كردم، آقا تشریف آوردند -اینها از اسراری است كه من حتی در پرواز روح هم ننوشتهام؛ نمیدانم چطور شد كه اینجا گفتم؛ زمان هم فرق كرده با آن وقتی كه ما پرواز روح مینوشتیم- تشریف آوردند، سؤالاتی از آقا كردم -منظورم این جمله است- از آقا سؤال كردم كه آقا «مَنْ اَفْضَلُ اَصْحَابِكَ؟» بهترین و بافضیلتترین اصحاب شما چه كسی بود؟ خیلی جواب حكیمانهی عجیبی داده بودند؛ فرمودند: «اَلْبُریرُ بَعْدَ الْحَبِیبِ». -دقّت میكنید؟- هم خواستند مقام بریر را حفظ كنند، هم بفهمانند كه حبیب، حبیب بن مظاهر اوّل است، این اصحاب، حالا در صف ایستادهاند، یك پیرمرد هشتاد ساله در كنار یك جوان سیزده ساله؛ هیچ فرقی ندارد، من كه هستم، تو كه هستی؛ ایمان است كه همهی اینها با هم ردیف شدهاند؛ ایمان است كه اینها را با هم ردیف كرده، همه را با هم وصلشان كرده، آنها را یك نور قرار داده است، «قَامَ خَطِیبًا». خطبهای حضرت خواند، كه نمیخواهم آن خطبه را عرض كنم. وقت تمام شده است و انشاءالله از هفتهی آینده برنامههای شما منظمتر است و برنامههایی انشاءالله گفته میشود، چون الان در برنامهها یك نقص هست. انشاءالله هفتهی آینده گفته میشود و امیدواریم خدایتعالی همهی ما را از یاران حجة ابن الحسن قرار بدهد.
۱۲- ذکر مصیبت امامحسین علیهالسلام
اصحاب سیدالشهداء صبح عاشورا بعد از اینكه حضرت سیدالشهداء صفآرایی كردند، همه با هم دور همدیگر جمع شدند، بنیهاشم را دربین خود راه ندادند، با هم قرار گذاشتند كه تا ما زنده هستیم نباید -به تعبیر من- مویی از سر یكی از بنیهاشم كم بشود؛ هجده نفر جوانان بنیهاشم هستند، فرقی هم نمیكند برادر ابالفضل العباس باشد؛ یا خود آن حضرت؛ یا علیاكبر و نشان دادند این فضایل، این فضیلتها در اسلام مطرح است؛ رفتند و شهید شدند و روی زمین افتادند امّا آقا سیدالشهداء وقتی كه تنها در میان لشكر كفّار ماند صدا زد: «یَا مُسْلِمُ بْنُ عَقِیلٍ، یَا هَانِی بْنُ عُرْوَةٍ -ببینید از كجا شروع كرده؟- یَا حَبِیبُ، یَا بُرَیْرُ! مَا لِی اُنَادِیكُمْ فَلَاتُجِیبُونِی». چه شده كه من شما را صدا میزنم؛ شما كسانی بودید تا من شما را صدا میزدم فورا میآمدید؛ «مَا لِی اُنَادِیكُمْ فَلَاتُجِیبُونِی»(كلمات الإمام الحسین (ع)/۴۸۴)، جواب من را نمیدهید؟ لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
۱۳- دعای ختم مجلس
همه با توجّه: خدایا! یك سال ما -به سال شمسی- گناه كردیم تو به ما نعمت دادی، ما بدی كردیم «شَّرُنَا اِلَیْكَ صَاعِدٌ وَ خَیْرُكَ اِلَیْنَا نَازِلٌ»(بحار/۸۵،۹۵، مصباح كفعمی/۵۹۱) خدایا! این روز آخر سال شمسی از تو میخواهیم گناهان ما را در این سال ببخشی و بیامرزی. خدایا! همهی گناهان ما را تبدیل به حسنات بفرما. نواقص ما را به كمال مبدل بفرما. خدایا! ضعف ما را به جدیّت مبدّل بفرما.
نسألك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بامام زماننا یا الله و یا الله و یا الله و یا الله یا رحمن یا رحیم یا غیاث المستغیثین یا اله العالمین یا ربّاه یا سیّداه عجل لولیك الفرج. عجل لمولانا الفرج. خدایا! امام زمان ما را به ما برسان. قلب مقدّس او را از ما راضی بفرما. خدایا! به آبروی آقایمان حجةبنالحسن همهی ما را از بهترین اصحاب ایشان قرار بده. توفیق خدمتگزاری به مردم بالاخص به اصحاب امام زمان، به ما مرحمت بفرما.
پروردگارا! به آبروی حجةابنالحسن آنی و كمتر از آنی ما را از یاد خودت، از یاد امام زمان، از یاد وظایفمان غافل مفرما. ما را در صراط مستقیم دین خود قرار بده. خدایا! به آبروی ولیعصر تو را قسم میدهیم مرضهای روحیما را شفا مرحمت بفرما. دین و دنیا و آخرتمان زیر سایهی امام زمان از بلیات و خطرات حفظ بفرما. مریضهای اسلام، مریض منظور، مریضهی منظوره الساعه؛ لباس عافیت بپوشان. امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما. عاقبتمان ختم بخیر بفرما.
وعجل فی فرج مولانا.