درس شانزدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
فروردین ۷, ۱۳۸۳درس هجدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
فروردین ۷, ۱۳۸۳
درس هفدهم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: صراط مستقیم
موضوع فرعی ۲: اقسام انحرافات و تقیه
تاریخ:
۰۴ صفر ۱۴۲۵ هجری قمری
۰۷ فروردین ۱۳۸۳ هجری شمسی
2004/03/26 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- کسانی که کارت برای آنها صادر شده در کلاسهای اختصاصی به طور منظم و طبق دستور شرکت خواهند کرد
۲- تدبر و تفکر در قرآن را جدی بگیرید
۳- مباحث پرارزش صراط مستقیم
۴- صراط مستقیم راه خدای تعالی، پیامبر و امام زمان علیهم السلام است
۵- به صراط مستقیم از صدر اسلام طاغوتها راههای انحرافی زدهاند
۶- انحراف از صراط مستقیم در سه قسم انجام میشود
۷- تنها یک قسم انحراف از صراط مستقیم پذیرفته است آن هم تقیه است
۸- به علی بن ابیطالب علیه السلام اجازه اصلاح جاده صراط مستقیم را ندادند
۹- تقیه چیست؟
۱۰- تقیه امام کاظم علیه السلام در مقابل هارونالرشید لعنه الله
۱۱- علت تقیه حفظ وحدت مسلمین است و همه ائمه علیهم السلام تقیه میکردهاند
۱۲- داستان علی بن یقطین و دستور امام کاظم علیه السلام به ایشان مبنی بر انجام تقیهای مخصوص
۱۳- کسی در صراط مستقیم است که مطابق دستور الهی عمل کند
۱۴- شرط وجوب حج استطاعت عرفی است و اگر کسی در غیر این صورت حج بجا آورد قبول نیست
۱۵- تقیه تنها مسیر انحرافی از صراط مستقیم است که طبق موازین شرع ضرورتا مجاز میباشد
۱۶- پس از برطرف شدن ضرورت باید سریعا تقیه را ترک کرد و طبق اصل قانون عمل نمود
۱۷- از موارد تقیه، اقتدا به امام جماعت وهابی با مشکلات عدیده شرعی وی در مسجد الحرام میباشد
۱۸- معنای تقیه
۱۹- قسم دوم انحراف از صراط مستقیم،
۲۰- مواجه شدن با عید نوروز و شب چهارشنبه سوری از قسم دوم بریدگی در صراط مستقیم است
۲۱- خصوصیت قسم دوم بریدگی در صراط مستقیم
۲۲- قسم سوم انحراف از صراط مستقیم به واسطه هوای نفس و اغوای شیطان ایجاد میشود
۲۳- مشخصات درج شده در کارت ورود به جلسه
۲۴- دعای ختم مجلس
گزارش کوتاه این درس:
استاد معظم در این جلسه در ادامه مباحث قبل ،مسِاله صراط مستقیم واقسام انحراف در آن و راه کارهای مقابله با آنها را توضیح دادند.
ایشان در ابتدا تذکری راجع به برنامه جلسات و نظم در آن را بیان و سپس در خصوص تدبر و تفکر قران و جدی گرفتن تلاوت آن و نحوه برداشتها مطالبی را فرمودند و سپس به موضوع اصلی جلسه که صراط مستقیم است پرداختند و در این زمینه به اهمیت صراط مستقیم، انحرافات در صراط مستقیم و انواع آن و مسئله ی تقیه اشاراتی نمودند و از باب نمونه تقیه امام موسی بن جعفر علیهما السلام در مقابل هارون الرشید را عنوان فرمودند وسپس مطالب دیگری مربوط به بحث تقیه ارائه و در ادامه اقسام دیگر انحرافات یا به اصطلاح بریدگی هایی که در جاده صراط مستقیم اهل بیت وجود دارد را توضیح فرمودند. استاد در پایان با تذکراتی دیگر در خصوص جلسات به مباحث پایان دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
عبارت قرآنی آغازین
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» (حمد/۷-۶)
۱- كسانی كه كارت برای آنها صادر شده در كلاسهای اختصاصی به طور منظم و طبق دستور شركت خواهند كرد
یكی دو جمله مربوط به وظایف آیندهی برادران و دوستان و اهل تزكیهی نفس: اوّل آنكه انشاءالله برای كسانی كه امتحانات گذشتهی ایشان خوب بوده و كارت صادر شده جلسات خصوصی كه به خود آنها گفته خواهد شد، گذاشته میشود كه انشاءالله بهتر كار كنند و موفق باشند. در این كارتها نوشته شده كه باید موقع ورود به جلسه كارت را همراه داشته باشند وگرنه از آنها خواهش میكنیم كه بینظمیها را كنار بگذارند و هیچ تقاضایی از هیچ كس نداشته باشند كه وارد در جلسه بشوند، برنامهها جنبهی كلاسی و جنبهی درسی پیدا میكند و شاید انشاءالله در تمام مكانهایی كه دوستان هستند افرادی را به عنوان خدمتگزار آنها -كه حتّی برای من و همهی ماها افتخار است- بفرستیم و دوستانِ تهرانی یك مقداری كوتاهی كردهاند، حالا به مناسبت ایام نوروز بوده، هر چه بوده كه تا امروز قرار بود كارتها صادر بشود ولی بسیار تعداد كمی صادر شده و تا روز دوشنبه انشاءالله آخرین مهلت صدور كارتها است، كارتهایی که مخصوصاً بسیار زیبا دادهایم تهیه كردهاند كه به خود من هم كارت دادهاند، باید در وقت ورود به جلسه در جیب شما انشاءالله باشد، آنهایی هم كه بینیاز هستند كه خدا را شكر، نه امتحان میدهند! نه احتیاج به كارتی دارند و امیدوار هستیم كه ما را از آمدن خود گول نزنند و خیال نكنیم جمعیت ما زیاد است و در مجالس ما تشریف نیاورند مگر همین مجلس روز جمعه كه شاید عمومی باقی بماند. این یك مطلب؛
۲- تدبر و تفكر در قرآن را جدی بگیرید
مطلب دوّم: از روز اوّل فروردین كه قرآن را شما شروع كردید، از همهی شما بالأخص آنهایی كه میخواهند قدمی در راه خدا بردارند و مایل هستند كه سیر الی اللّه كنند، جدّیتر -و جدّاً شخصاً از شما راضی نیستم و منافاتی هم ندارد كه امام زمان از شما راضی باشند، ولی من شخصاً به حدّ خودم، به حق خودم راضی نیستم كه این قرآنها را دوباره نخوانید، ترجمهی آن را نخوانید و برداشتها را دقّت نكنید- اوّل برداشت را نگاه میكنید، بعد ترجمه را میخوانید، بعد روی آیات قرآن تدبّر میكنید. تمام زحمت برای تدبّر كردن است. -دوستان اهل تزكیهی نفس، اساتید محترم بعضیهای ایشان در مجلس هستند كه- این برداشتها را من گاهی از تعقیبات نماز صبح خود میزنم، گاهی از تلاوت قرآن صبح خود میزنم و خودم مینشینم و اینها را مینویسم. با اینكه چند كتاب نیمه تمام دارم و جدّاً از شما تقاضا میكنم یا «زنگی زنگ یا رومی روم»!، یا جدّی اینها را خوب مطالعه كنید كه اگر همینها را بسیار دقّت كنید انشاءالله یك متدبّر، یك مدّبر، یك مفكّر، یك متفکّر در قرآن خواهید بود و خدایتعالی از شما تشكّر میكند كه فرموده است: «إِنَّهُ غفور شَكُورٌ» (فاطر/۳۰) خدا شكور است، شكر میكند و هر كس هم كه نمیخواهد، خب نخواند! ما دنبال هیچ فردی از افراد نرفتهایم و دعوت هم نكردهایم و زیاد هم مسألهای نیست كه بیایند یا نیایند، ولی اگر شماها كه همهطور با من آمدهاید و حاضر بودهاید، اگر گفتیم امتحان عقاید بدهید دادید، اگر به وجدان خودتان واگذاشتیم كه به خودتان نمره بدهید و دادید -همین امروز یك نفر به من میگفت: من یك خوابی دیدم یك مقدار ترسیدم، نمرهی نترسیدن از غیر خدا را به خودم نوزده دادم كه من گفتم آنچه كه من از نترسیدن خواستم در بیداری بودهاست، این قدر شماها بحمداللّه موفق هستید- و هر چه گفتهایم عمل كردهاید، این یكی از همه مهمتر است كه قرآنها را با دقّت، با احترام؛ همین مقداری كه الان جناب آقای رضازاده خواندند كه انشاءالله اینها همهاش ضبط خواهد شد و همهاش در اختیار قرار خواهد گرفت با صدای خود ایشان و ایشان هم انشاءالله دقّت میكنند كه حتّی لكنت نداشته باشند و شما در وقت مطالعهی قرآن خدا نكند كه مثلاً پای خود را دراز كرده باشید و قرآن را بخوانید یا ترجمهی آن را بخوانید چون فرقی نمیكند ترجمه و برداشت و قرآن همهاش از هم است، من اینجا دیگر در این مرحله نگفتهام كه ترجمه را بخوانند به خاطر اینكه طول نكشد و قبلاً هم خواندهاید، وگرنه هر چه انسان در مقابل قرآن با تعظیم و با عظمت بنشیند كاری نكرده، خدای با آن عظمت با شما صحبت میكند، اگر یك وقتی خدای نكرده میبینید دو زانو كه نشستید پای شما درد گرفت، تمرین كنید، خودتان را بسازید كه بتوانید در مقابل صدای خدا، در مقابل كلام خدا، در مقابل نام مقدّس خاندان عصمت و طهارت مؤدّب باشید و این تمرین را باید داشته باشید و انشاءالله در میان خانه هم كه مینشینید، میخواهید این قرآن را بخوانید، بعد از نماز صبح بهترین زمان است؛ از هر تعقیبی برای شما بهتر است كه همین آیات را با همین ترجمه و با برداشتهایی كه ما با عقل ناقص خود -البته این را من باز خودم از صراط مستقیم خارج نشوم- درست است عقل ناقص من اینها را تنظیم كرده، امّا از احادیث و روایات و تفاسیر استفاده شدهاست، اینها را بخوانید و انشاءالله از هفتهی آینده -میدانم شاید خودتان حال و هوایتان فرقی نكرده باشد امّا چون بالاخره انسان با این بشرِ آلودهی فكری به مسائل سنّتی محشور است، خواهی نخواهی مزاحمتهایی دارند، آن هفتهی آینده- آن جلسات خصوصی تشكیل نمیشود، از هفتهی بعد كه هم كارتها به دست شما برسد، هم عكسهای خود را تحویل داده باشید، هم افراد، خوب مشخص شدهاند، دیشب یك تعداد كارت برای من آوردند بعضیهای آن را من برداشتم كه مراجعه كنم به پروندهی ایشان چطور شده، اینها با آن اخلاقیاتی كه من از آنها سراغ دارم وارد این مسائل شدهاند. به هر حال انشاءالله كوشش كنید، جدّی باشید، از خدا بخواهید، از امام عصر بخواهید كه آنها دست شما را بگیرند و شما را به كمالات برسانند.
۳- مباحث پرارزش صراط مستقیم
من از امروز تا چند هفته؛ مهمترین مسألهای كه در این راه اهمیت دارد كه در قرآن مكرر این مرحله ذكر شده است و در سورهی حمد شاید نیمی از سورهی حمد كه حتّی اعتقاد من این است كه از اول سورهی حمد مقدمه است برای این نیمهی بعد سورهی حمد، كه در هر نماز باید خوانده شود، هر كجا بخوانید پرارزش است، مسألهی صراط مستقیم است.
اگر بخواهیم مته به خشخاش بگذاریم میفهمیم كه مهمترین چیز صراط مستقیم است كه اكثر ما از آن خارج هستیم
اگر بخواهیم ما بهاصطلاح عوام متّه به خشخاش بگذاریم؛ -«متّه به خشخاش گذاشتن» میدانید یعنی چه؟ خشخاش یك دانههای بسیار ریزی دارد، متّه هم این چیزهایی است كه سوراخ میكند، بعضیها هستند که آن قدر دقیق هستند كه آن دانهی خشخاش را میخواهند سوراخش كنند، میگویند: مته به خشخاش گذاشته است؛ یعنی دقّت كامل كردن است، دقّت كامل كردن را میگویم- شما این را بدانید كه مهمترین چیز اگر دقّت كنید، مسألهی صراط مستقیم است و اگر متّه به خشخاش بگذاریم در شبانه روز شاید همان خوبهایما دهها مورد از صراط مستقیم خارج میشوند.
۴- صراط مستقیم راه خدای تعالی، پیامبر و امام زمان علیهم السلام است
صراط مستقیم چه هست؟ آن راهی است كه خدا، پیغمبر، ائمهی اطهار، كه اصل، خدا و پیغمبرهستند؛ ائمهی اطهار در مقابل یك عدّه از خلفا و قدرتمندانی كه اگر اینها میخواستند از صراط مستقیم حركت كنند جمع زیادی كشته میشدند، گاهی از انحرافات و به عنوان تقیه، عبور میكردند لذا این را عرض كنم، خدا و پیغمبر و انشاءالله حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه اینها هر چه گفتهاند صراط مستقیم است، هر كاری كه كردهاند صراط مستقیم است، حتّی اگر سكوت كردهاند صراط مستقیم است و ما خیلی از صراط مستقیم خارج هستیم. اگر بنشینیم حساب كنیم، من خیلی از اینها را نمیتوانم بگویم. حتی یك مطلبی اینجا صحبت شد، گفتم: با اینكه از صراط مستقیم خارج است؛ من نمیگویم! ولی درشتهای آن را برای شما میگویم، آنهایی كه یك مقداری انسان را منحرف میكند.
۵- به صراط مستقیم از صدر اسلام طاغوتها راههای انحرافی زدهاند
صراط مستقیم اگر انسان بخواهد صد درصد عمل كند كه نمیتواند، به سه بخش تقسیم میشود. از هزار و چهارصد سال قبل تا حالا، این صراط مستقیم را خلفای اموی و عباسی، سلاطینی كه بر مسلمانها حكومت میكردهاند، حتی سلاطینی كه قبل از اسلام بودهاند و سنّتهای آنها برای ما باقی ماندهاست، این صراط مستقیم را بهاصطلاح بریدهاند. یعنی شما فرض كنید اگر از اینجا تا قم میخواهید بروید -یك جادّهای است تقریباً صد و بیست و پنج كیلومتر- شاید صد جای آن را این طاغوتهای مختلف قطع كردهاند و یك راه انحرافی برای شما گذاشتهاند!
۶- انحراف از صراط مستقیم در سه قسم انجام میشود
یك دستهی آن را مجبور هستیم از همان راه اضطراری، انحرافی، برویم، اسم آن هم «تقیه» است كه اینها را انشاءالله برای شما شرح میدهم.
یك دسته از این مسایلی كه پیش آوردهاند، ما خوشمان میآید. با اینكه میشود به آن بریدگی اعتنا نكرد، یك دستاندازی است؛ ماشین یك تكانی میخورد امّا انسان میتواند عبور كند، از صراط مستقیم ما نمیرویم امّا از آن كنار میرویم؛ یا منحرف میشویم! این دستهی دوّم.
دستهی سوّم متاسفانه چیزهایی است كه جاده صاف، درست، خوب، بدون دستانداز! امّا یك هوای نفسی بر ما مسلط است، شیطان آن چنان بر ما مسلط است كه این فرمان را از دستمان میگیرد و ما را داخل درّه پرت میكند!
۷- تنها یك قسم انحراف از صراط مستقیم پذیرفته است آن هم تقیه است
معلوم است، ما در تمام این سه موضوع باید فقط به یكی از اینها فعلاً، موقتّاً عمل كنیم و آن یك بریدگی است كه اگر ما حركت كردیم، در درّه، در همان بریدگی میافتیم!
یك وقتی یك جادّهای میكشیدند پل آن را نزده بودند و آن كسی كه جادّه میساخت مسامحه كرده بود، راه را باز كرده بود، ماشین هم با سرعت روی آسفالت میرفت، رسیده بود به آن پلی كه ساخته نشده بود و طبعاً پُل كه نباشد، زیر این پل یك درّه است، یك دستانداز بزرگی است، ماشین آنجا افتاده بود و همهی آنها از بین رفته بودند. عرض كردم اینها را برای شما شرح میدهم.
بعد از فوت پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله جاده صراط مستقیم توسط طاغوتها با راههای انحرافی بریده شده است
بعضی از اینها؛ بطور کلی آن چنان این طاغوتهای زمان؛ جادّهی صراط مستقیم را بریدهاند كه اگر شما بخواهید در آن بروید میافتید و شاید از بین بروید. از زمانی كه پیغمبر اكرم از دار دنیا رفت این جادّه را بریدند،
۸- به علی بن ابیطالب علیه السلام اجازه اصلاح جاده صراط مستقیم را ندادند
حتّی علی بن ابیطالب وقتی كه میخواست در زمان خلافت این پُل را درست كند، میگفتند: «وَا سُنَّةَ عُمَرَاه!» (جواهر الكلام:۱۳/۱۴۱ و ۲۱/۳۳۷، وضوء النبی صلی الله علیه و آله: ۱/۱۴۴) ای داد! سنّت عمر دارد از بین میرود! با اینكه آن حضرت گوش نمیداد؛ تا جایی كه برای ایشان میسّر بود و مردم گوش میكردند جادّه را اصلاح میكرد! امّا مردم اعتنا نمیكردند، این جادّه بعد از علی بن ابیطالب، دهها؛ شاید صدها بریدگی پیدا كرد كه هنوز كه ما در این زمان نشستهایم و میگوییم: «شیعهی علی بن ابیطالب هستیم» از بعضی از آنها پیروی میكنیم!
جادهی صراط مستقیم را پر پیچ و خم كردهاند تا آنجا كه علمای علم اخلاق نیز از این مرحله نامی به میان نیاوردهاند؛
بریدند، آن قدر فساد كردند، آن قدر صراط مستقیمی كه خدا در قرآن در چهل جا فرمودهاست كه صراط مستقیم را پیروی كنید. خدایتعالی در سورهی حمد مشروحاً صراط مستقیم را برای شما توضیح دادهاست؛ این قدر آنها بریدهاند كه ما الان باید اقلاً یك سال دربارهی صراط مستقیم صحبت كنیم؛ ولی خب نمیشود، وقت هم نیست!
صراط مستقیم خیلی مهم است، آن قدر این مسألهی صراط مستقیم پرپیچ و خم شدهاست كه علمای علم اخلاق مثل مرحوم نراقی، دانشمندان بزرگ علمی، چه سنّی، چه شیعه در سیر و سلوك خود مسألهی صراط مستقیم را، مرحلهی صراط مستقیم را مطرح نكردهاند! در كُتب اهل سنت، این كتاب «منازل السائلین» را نگاه كنید: توبه دارد، یقظه دارد، همهی كمالات را آنجا مینویسد امّا حرفی از صراط مستقیم نمیزند! شما به تمام این مسالك صوفیه اگر مراجعه كنید، اینها سخن از صراط مستقیم نمیگویند. و حال اینكه صراط مستقیم؛ اهمیتش از تمام مراحل بیشتر است! چرا این كار را نمیكنند؟ برای اینكه چه بگویند؟!
با تمام بریدگیهایی كه در صراط مستقیم ایجاد كردهاند؛ اما باز هم میشود با سرعت در آن حركت كرد.
ولی ما بحمداللّه تا حدی كه برایمان میسر است؛ اگر انشاءالله این مسائلی كه مطرح كردم و فهرست كردم، در آینده گوش بدهید میبینید كه مسأله باز هم راحت است، شما -میتوانید با همهی این بریدگیهایی كه در جادّهی مثلاً تهران و قم است میتوانید با سرعت حركت كنید و به قم خودتان را برسانید- میتوانید در راه خدا حركت كنید، خودتان را به خدایتعالی برسانید؛ منتها؛ چرا!؛ به علائم، به تابلوها، به انحراف به راست، به انحراف به چپها؛ به اینها توجّه داشته باشید، حواس شما پرت نباشد. این كه من اصرار دارم آقایان حواس شما پرت نباشد، جدّی بگیرید بیشتر به خاطر همین است كه بتوانیم راه راست را برویم، آنچه را كه بریدهاند و خطر دارد و خدا هم نخواسته كه شما آن را انجام بدهید آن چیزهایی است كه تقیه مشمول آن میشود، یعنی تقیه شامل آنها میشود.
۹- تقیه چیست؟
تقیه یعنی از صراط مستقیم خارج شدن و از كنار گذر عبور كردن و باز وارد جادّه شدن؛ تقیه. تقیه را باید خوب بفهمید، فكر نكنید كه هر جایی كه ترسیدید تقیه است، نه! ما در صحبتهای قبل خود گفتیم كه به هیچ وجه نباید از غیر از خدا بترسید، تقیه به معنای ترس نیست! تقیه یعنی انسان خودش را از ضرری كه نفعی در مقابل آن نیست یا نفعِ اندكی است و در مقابل این ضرر نمیتواند جبران كند، این را تقیه میگویند. حضرت صادق صلوات اللّه علیه فرمود: «التَّقِیةُ دِینِی»، یعنی از كنار گذر-به این تعبیر- عبور كردن در یك چنین جایی كه انسان در داخل این پل خراب شده میافتد و از بین میرود؛ این راه و روش من است! -دین یعنی راه و روش، راه و روش من است- «وَ دِینُ آبَائِی» («قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام التَّقِیةُ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیةَ لَهُ» كافی: ۲/۲۱۹، وسائل الشیعه: ۱۶/۲۰۴؛ «یا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِیةَ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیةَ لَهُ» كافی: ۲/۲۲۳، وسائل الشیعه: ۱۶/۲۱۰، بحار: ۲/۷۳؛ «قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام التَّقِیةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی إِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی شُرْبِ الْمُسْكِرِ وَ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّینِ وَ تَرْكِ الْجَهْرِ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» مستدركالوسائل: ۱/۳۳۴) آباء من هم همینطور بودند.
۱۰- تقیهی امام كاظم علیه السلام در مقابل هارونالرشید لعنه الله
حضرت موسی بن جعفر علیه الصلوة و السلام چون میبیند مردم الآن هارونالرشید را به عنوان جانشین پیغمبر انتخاب كردهاند، جانشین پیغمبر باید یك فردی باشد كه تمام شرایط تقوا و تزكیهی نفس در او وجود داشته باشد امّا مردم مسلمان، این آقا را انتخاب كردهاند كه رهبر آنها باشد، برای حفظ وحدت -خوب دقّت كنید- برای حفظ وحدت، برای این كه مردم مسلمان دو دسته نشوند، برای اینكه دشمن به اینها هجوم نكند، برای اینكه یك عدّه موسی بن جعفری و یك عدّه هارونی نباشند، حضرت موسیبن جعفر -در روایات زیاد داریم آن كلمهای را كه بر غیر علی بن ابیطالب حرام است گفتن آن، كلمهی «امیرالمؤمنین»، موسی بن جعفر- به هارونالرشید مكرّر در مكرّر فرموده: «یا امیرالمؤمنین»! این معنایش چه هست؟ معنای آن همین تقیه است،
۱۱- علت تقیه حفظ وحدت مسلمین است و همهی ائمه علیهم السلام تقیه میكردهاند
تقیه برای چه؟ برای حفظ وحدت مسلمانها. یك كسی از من میپرسید پیغمبراكرم را وقتی مانع شدند كه وصیتنامهی خود را بنویسد، همه را كه بیرون كرد، چرا ننوشت بدهد به علی بن ابیطالب، تنها هم كه بودند، فاطمهی زهرا هم كه بودند، فرزندان دیگر ایشان هم كه بودند، چرا به آنها نداد كه آنها داشته باشند؟! من همین جواب را دادم: دشمن تا پشت دروازههای مدینه آمده بود. حضرت، اسامه را فرماندهی آن لشكر كرده بود، اگر این را مینوشت دست علی بن ابیطالب میداد؛ وقتی كه قرآن دارد علی را معرفی میكند این مردم اعتنا نمیكنند، به نوشتهی پیغمبر اعتنا میكردند؟! یك اختلافی، دعوایی بوجود میآمد، حتّی در همان داخل خانهی پیغمبر! و از همان جا منجر میشد به شهر مدینه و یك عدّه از دین ظاهری خود هم خارج میشدند و یك عدّه هم كه كم بودند، همیشه: «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّكُورُ» (سبا/۱۳) بعد از پیغمبر، «اِرتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِی» حالا نمیگوییم «اِلَّا ثَلاثَ» (عن أبی جعفر علیه السلام قال ارتدّ الناس بعد النبی إلّا ثلاثة نفر المقداد بن الأسود و أبو ذرّ الغفاری و سلمان الفارسی، ثمّ إنّ الناس عرفوا و لحقوا بعد، بحار: ۳۴/۲۷۴، اختصاص: ۶) «الاّ مائة» مثلاً، صد نفر، دویست نفر، اینها یك طرف واقع میشدند آنها یك طرف. از آنجا شروع شد، علی بن ابیطالب قدرت نداشت؟! بعضیها میگویند كه آن وقت جوانتر بود تا آن وقتی كه جنگ نهروان آن همه جمعیت مسلح را كُشت در آنجا علی بن ابیطالب قویتر بود، چرا گردن زیر ریسمان آنها داد و او را كشاندند به طرف مسجد و چیزی نگفت؟! این همان معنای تقیه است.
همهی ائمه تقیه میكردند، حتی یك جملهای حضرت موسی بن جعفر كه واقعاً من از تمام روضهها این قضیه را وقتی كه خواندم برایم اشكآورتر بود؛ كه موسی بن جعفر حاضر بشود در مقابل هارون، حالا فرموده: «یا امیرالمؤمنین» این حرفها، این مطالب را فرموده كه همینها هم مصیبت است، به او بگوید كه من از جدّم پیغمبر شنیدم كه «اگر دو نفر قوم و خویش با هم مصافحه بكنند اینها محبّتشان به هم زیاد میشود؛ حالا دستت را دراز كن با هم مصافحه بكنیم»، كه وقتی مصافحه كرد هارونالرشید گفت -حالا اینجا یك جملهای گفته كه من نگفتم، آن را نمیتوانم بگویم- هارونالرشید گفت: «بله، من محبّتم به شما زیاد شد». اینها معنای تقیه است.
۱۲- داستان علی بن یقطین و دستور امام كاظم علیه السلام به ایشان مبنی بر انجام تقیهای مخصوص
تقیه یعنی آنچه را كه موسی ابن جعفر علیهالصلوةوالسلام به علی بن یقطین فرمود، علی بن یقطینی كه وقتی ابراهیم جمّال میآید درب خانهی او، -درب خانهی وزیر! آن وزیر از این وزیرهایی كه ما میشناسیم نبود، هارونالرشید كسی بود كه به ابر میگفت: كجا میخواهی بروی بباری كه در مملكت من نباشد! تمام این افغانستان و این قسمتهای بلوك شرق تا غرب، تا حجاز همه تحت فرمان او بودند، یك وزیر این چنین شخصی- كار زیاد دارد، توجّه نكرده؛ ابراهیم آمده فرصت نكرده به او وقت بدهد، برگشتهاست. به موسی بن جعفر گفت. وقتی علی بن یقطین آمد خدمت موسی بن جعفر، حضرت او را راه نداد. آقا! چرا؟! فرمود: یادت هست كه ابراهیم جمّال را راهش ندادی؟ گفت حالا چه كار كنم؟ هیچ عذری هم نیاورد، ماها اخلاقمان این است كه بمحض اینکه یك بدی را انجام میدهیم فوراً صد عدد عذر دروغ و راست پشت سر هم میآوریم، عذر هم نیاورد! حالا چه كار كنم كه آن را جبران كنم؟ حضرت فرمود: ابراهیم جمّال را راضی كن! آخر او در كوفه، من در مدینه! با طیالارض فرستاد، رفت درب خانهی ابراهیم، كه هستید شما؟ یك شتربان یك طرف واقع شده، وزیر یك چنین مملكتی یك طرف. من علی بن یقطین هستم، باورش نشد، آمد دم درب، گفت: من را ببخش، من تو را راه ندادم، خودم آمدم دیدن تو، گفت: حالا من بخشیدم، گفت: نمیشود، من صورتم را میگذارم روی زمین، تو با كف كفش خود بگذار روی صورت من تا بدانم از من راضی شدی. یك چنین كسی، یك چنین كاری میكند، یك چنین تزكیهی نفسی كرده، یك چنین اطاعتی از امام خود نموده، این شخص باید اینطور باشد كه وقتی حضرت نوشت كه در خانهی خودت از امروز مطابق فتوای اهل سنت عمل بكن، گفت: چشم. ما باشیم میگوییم: آقا مثل اینكه خانهی ما را هم جاسوس خانه میداند! چه كسی جرأت دارد بیاید درب خانهی ما و یا من را در حال نماز و عبادت ببیند؟ انجام داد، وضو را اینطوری گرفت و مسح سر خود را؛ تمام سر خود را مسح كرد و پای خود را شست و.. امام من فرموده؛ امام است؛ اگر گفت: از این راه راست امروز نرو، از آن طرف برو، مثلاً اینجا را دارند خطكشی میكنند، اینجا را دارند درستش میكنند! نه؛ من از همین راه میروم!
۱۳- كسی در صراط مستقیم است كه مطابق دستور الهی عمل كند
به تو میگویند؛ اگر طبیب گفت: روزه برای تو ضرر دارد، روزهای كه اگر یك روز آن را خوردی شصت روز یا دو ماه پیدرپی باید روزه بگیری؛ اگر روزه گرفتی تو گناهكار هستی. این معنای حساب كردن راه است.
۱۴- شرط وجوب حج استطاعت عرفی است و اگر كسی در غیر این صورت حج بجا آورد قبول نیست
آن كسی كه میگوید: «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» (حج/۲۷) همهی مردم را صدا بزن به حجّ، به حضرت ابراهیم خدای تعالی فرمود، همه را هم صدا زد، حالا شما خیلی علاقه داری، میخواهی پیاده هم كه شده برخیزی بروی مكّه، سفر اوّل تو است؛ برخاستهای یك مشت آذوقه برداشتهای، حرکت کرده ای میخواهی بروی به حجّ، و رفتی و خودت را؛ هفت، هشت، ده ماه در راه بودی، با زجر و با ناراحتی به مكّه رساندی، اعمال خود را هم صحیح انجام دادی، برگشتی؛ بعد مستطیع كه شدی؛ باز هم واجب است مكّه بروی! اِ! من رفتم! خوب شرط آن استطاعت بود، آن هم استطاعت عرفی بود. آن حجّ تو قبول نیست! ببینید چقدر كارها حساب دارد!
۱۵- تقیه تنها مسیر انحرافی از صراط مستقیم است كه طبق موازین شرع ضرورتا مجاز میباشد
بنابراین از مسائلی كه استثناء است و شما را وادار كردهاند كه از صراط مستقیم بپیچید، عیناً همین مثالی كه زدم، مثال جادّه، -صراط هم به همین جهت اسم آن را گذاشتهاند-، اگر كنار گذری را تابلو زدند كه بروید، شما لااقل با آن سرعت نرو. بایست. ببین چه خبر است! آهسته میآیی این كنار، میپیچی در بیابانی كه جادّهی خاكی كشیدهاند، زحمت میافتی، ناراحتی میشوی، سرعت تو كم میشود، امّا وظیفهی خود را انجام دادهای.
۱۶- پس از برطرف شدن ضرورت باید سریعا تقیه را ترك كرد و طبق اصل قانون عمل نمود
باز بر میگردی در جادّه؛ ولی اوّلین لحظهای كه ممكن است به جادّه برمیگردی، نه اینكه بگویی حالا كه ما در خاكی افتادهایم تا آخر عمر بالأخره همینطور در خاكها میرویم. نه! آنچه كه گفتهاند باید عمل كنی، از همان راهی كه تابلو به شما نشان میدهد عمل بكنید. قرآن برای شما تابلو است، روایات اهل بیت تابلو است، آقایان این تابلوها، این علائم، این راهنماییها را خوب گوش بدهید، وگرنه خدای نكرده شیطان آنچنان شما را ساقط میكند و آنچنان شما را پرت میكند كه نمیتوانید از جا حركت كنید. امیدوارم انشاءالله مسألهی تقیه را بیشتر؛ چون الان وظیفه نیست كه بیشتر از این دربارهی آن صحبت كنم.
۱۷- از موارد تقیه، اقتدا به امام جماعت وهابی با مشكلات عدیده شرعی وی در مسجد الحرام میباشد
گاهی میروید مكّه، در مسجدالحرام، در مسجد النبی، وهّابیها فهمیدهاند كه شما باید سر خود را روی خاك بگذارید، كمال تواضع را در مقابل پروردگار بكنید، آنها این را نمیفهمند! همه جا را فرش انداختهاند و جای اینكه شما یك گوشهی پیشانی خود را آنجا بگذارید، باز نیست و بعد هم پشت سر این آقایی كه هم وهابی است، هم حمد و سورهی او درست نیست چون «بسم اللّه الرحمن الرحیم» كه بهترین آیهی سورهی حمد است آن را نمیگویند، وضوی آنها درست نیست، عقد و ازدواج آنها درست نیست -حالا خیلی نادرستی دارد- كه یك عدد آن اگر از اینها، در امام جماعت شیعه باشد نمیشود پشت سر او نماز خواند! آنجا فرمودهاند: اگر به آنها اقتدا كردی -ببینید عین همانی كه عرض كردم- اگر به آنها اقتدا كردی مثل این است كه به پیغمبراكرم اقتدا كردهای، خیلی عجیب است! برو آنجا اقتدا كن. سر خود را بگذار روی همان فرشها، اگر نمیشود؛ علاجی ندارد و نماز خود را با آنها بخوان! ببینید! این معنای همانی است كه به علی بن یقطین فرمودند. البته این مسئله حرف دارد، فروعی دارد. كلّی آن این است كه در رساله ها فرمودهاند. الان زمان ما این تقیه است. نه! من بی مُهر نماز نمیخوانم. یكی كسی در مسجد الحرام من دیدم مهرش را از جیب خود در میآورد موقع نماز میگذارد آنجا. گفتم: آقا! ظاهراً اینجا اشكالی ندارد. گفت: نه! من بی مهر نماز نمیخوانم! این مثل همان كسی است كه ماشین خود را از جاده بیرون نمیبرد! آقا! اینجا میاُفتی پایین. نه! من جست و خیزم خوب است. میپرم این طرف. من رفته بودم كنار ضریح پیغمبر ایستاده بودم خیلی هم بوسیدن آن آسان بود. شُرطه آمد گفت: برو آن طرف. گفتم: من نمیبوسم! گفت: باشد! برو. ترسید كه من ببوسم. واقعاً هم تصمیم نداشتم كه ببوسم. و اگر این جهت نبود، من میخواستم شب و روز ضریح پیغمبر را ببوسم. اینها معنای تقیه است.
۱۸- معنای تقیه
تقیه معنایش این است آقایان! كه انسان از جادهی صراط مستقیم، اینجا تابلو زدهاند: آقا! خطر دارد، بپیچی در خاكی و برگردی در صراط مستقیم. در اولین فرصت هم باید برگردی؛ بگویی حالا ما كه بیست روز در مكه روی فرش نماز میخواندیم، حالا در خانه خودمان هم روی فرش نماز میخوانیم! اگر میخواست اشكال داشته باشد، آنجا اشكال میداشت! اگر یك همچنین حرفی زدی، مثل همان رانندهای هستی كه گفته حالا كه اُفتادهایم در جادهی خاكی تا خود قم در خاكی میرویم. ان شاء الله كوشش كنید این مطالب را دقت كنید.
۱۹- قسم دوم انحراف از صراط مستقیم
من اقسام انحراف از صراط مستقیم را به شما میگویم كه كجا باید منحرف بشوید. كجا باید مستقیم بروید. بعضی جاها هست یك تكهای كندهاند، یك مقداری جاده را كندهاند، دستاندازی میفتید، یك مقداری آهسته تر رد شوید، عیبی ندارد، دیدهاید ؟ مثلاً حدود دو سانتیمتر آسفالت را كندهاند -حالا برای هر چه- شما میرسی آنجا حرکت ماشین را یك مقداری آهسته کن؛ آرام رد میشوی.
۲۰- مواجه شدن با عید نوروز و شب چهارشنبه سوری از قسم دوم بریدگی در صراط مستقیم است
این عید نوروز و شب چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر، كه ان شاءالله هیچ وقت آنهایی كه خیال میكنند نحسی را بهاینوسیله بهدر میكنند، از آنها در نرود! اینها از این قبیل است، یك مقدار آهسته حركت كن، رد شو، تو نمیخواهد عید بگیری، تو نمیخواهد سیزدهبهدر بروی. آهسته، منتها. با احتیاط. دعوا در خانه راه نینداز، زندگی را به هم نریز، شب چهارشنبه سوری تق، توق! شب وفات امام سجاد میبینید كه همه كار دارند میكنند. چرا آدم وقتی به یك همچنین جادهای رسید، دید كنده است، از این بغلی میپرسد: چرا اینجا را كندهاند؟ او هم یك چیزی میگوید شما هم رد میشوید، اعتراض بكن.. یكوقتی به من میگفتند كه در یكی از این ممالك اطراف ما یك دریاچهی بسیار بزرگی است، بعد از دریاچهی خزر، آن است، آنها هم ماست میبرند آنجا یك روز خاصی در دورهی سال كه این دریاچه را دوغش كنند! ما خندیدیم، شما هم خندیدید! حالا این خندهدارتر است یا از روی آتش پریدن و شب چهارشنبهسوری درست كردن؟! خب نه! این را عادت كردهایم، آن را عادت نكردهایم. این خندهدارتر است یا روز سیزده نحس است ؟ این بالاخره یك گوشهی آن هم كه شده دوغ میشود ولی شما چهكار میكنید؟! نه، راستی! اینجا رسیدید یك قدری آهسته. -خوب گوشبدهید این مثال من را- به قول بعضی از رفقا من خودم که قائل نیستم! بعضیهایش واقعاً حكمتآمیز است.
۲۱- خصوصیت قسم دوم بریدگی در صراط مستقیم
رسیدید به یك چنین بریدگی مختصر، نگاه میكنی میبینی میشود رد شد، آهسته رد شو. اگر گفتند به شما كه نباید رد بشوی، گوش نده. شما به آنها بگو كه این كارها با كدام عقل، با كدام فكر، با كدام انسانیت كه بعضی افراد در همین روز سیزده به خطرها میافتند. در شب چهارشنبهسوری از ترس، یك زنی بچّه سقط كرد و یكی دیگر، از ترسِ این انفجارهایی كه بود، مُرد. اینها را باید اعتراض كرد منتها خیلی نه. همان اندازه؛ ببینید الان دارید میروید برای قم، چه كار میكنید؟ رسیدید به جایی كه دو سانت آسفالت را بریدهاند. یكی هم آنجا ایستاده، ده نفر آنجا ایستادهاند. چرا بریدهاند؟ دلمان خواسته ببریم! خوب ببخشید. خداحافظ، تمام شد، یك مقدار از آن هم اینطوری است.
۲۲- قسم سوم انحراف از صراط مستقیم به واسطه هوای نفس و اغوای شیطان
انشاءالله از این دو مسأله میگذریم، صراط مستقیمی كه ماها با هوای نفسمان، با شیطان و اغوای شیطان، از جادّه منحرف شدیم، آن خیلی حرف دارد؛ كه نباید منحرف بشویم. جادّهی صافِ سالم، من هم ماشینم مرتّب، حالا دلت خواسته فرمان را بپیچانی آن طرف درّه، از این بیشتر حماقت دارد كسی كه از صراط مستقیم دین خارج بشود. چون آن آخرش این است كه بدن انسان را از بین میبرد ولی این روح انسان را از بین میبرد.
۲۳- مشخصات درج شده در كارت ورود به جلسه
دیروز بنا به قولی میلاد مسعودِ حضرت باقر علیه الصلوة و السلام بود و روز هفتم این ماه تولّد حضرت موسی بن جعفر علیه الصلوة و السلام است. روز دوشنبه، و به خاطر اینكه خدا به شخص من لطف كرده تا سی پشت میرسم به موسی بن جعفر صلوات اللّه علیه و تصادفاً الان نمیدانستم، همین الان در یادم نبود كه روز دوشنبه تولد حضرت موسی بن جعفر است، تعیین كردم كه تا روز دوشنبه هر كس كارتش به دست او نرسد، شما تهرانیها گرفتار هستید، خودتان را برسانید از اینجا بیایید كارتتان را بگیرید، نگیرید دیگر بعد از آن داده نمیشود، در جیب من كارت جناب آقای همراهی هست، یعنی من به عنوان نمونه برداشتم دیدم عكس شما است، به خود من یك كارتی دادند، كه من فراموش كردم؛ برای همین دادند كه من به شما نشان بدهم، ولی خوب مثل اینكه الحمدللّه آقای همراهی؛ برداشتم، در این كارت یك كد كارت نوشته شده، شمارهی دقیق پروندهی شما، مسائل شما، هر چه هست با همین شماره است، به شمارههای قبلی هیچ كاری نداریم، نام، نام خانوادگی، شمارهی شناسنامه -من تعجب میكنم كه شماره شناسنامهی شما چرا اینطور معجزهآسا است! خوب حالا من نگویم كه كسی نداند، در تهران شماره اینطوری خیلی مهم است- پایین كارت نوشته برای ورود به جلسه همراه داشتن كارت الزامی است، پشت آن هم آدرس دفتر مشهد، دفتر قم، دفتر تهران، نوشته شده، این فقط به خاطر این است كه اگر یك وقتی گم كردید یك كسی پیدا كرد بداند كجا بفرستد. همین. انشاءالله تا روز دوشنبه همهتان باید داشته باشید بعد ازآن دیگر ما را به زحمت میاندازید، نمیگویم به شما داده نمیشود، ولی ما را به زحمت میاندازید و شاید هم اصلاً دوستانمان حاضر نباشند كه این زحمت را تحمل كنند، چون من كه این كارها را خودم كه مستقیماً نمیكنم، دوستانمان آن وقت ممكن است درهم پاشیده بشوند، دیگر نكنند. حالا چون این دست من آمده آقای همراهی شما بیایید بگیرید بعد بروید امضاء بكنید كه گرفتهاید و انشاءالله مباركتان باشد -تصادفاً من همینطور برداشتم من با ایشان نه قوم و خویشی دارم نه چیزی، همهی شما برای من از برادر بهتر هستید، این را شما بدانید. تصادفاً برداشتم دیدم كه مال ایشان است- و ان شاءالله خدمتتان محفوظ باشد و امیدوار هستیم كه جدی باشید و روز تولد حضرت موسی بن جعفر كه روز دوشنبه است، همهی شما دارای كارت خود باشید. كه این كارت رسمیت جدی به انسان میبخشد و حتی بعضی از اساتید و بزرگان جلسهی ما كه واقعاً بعضیهای ایشان از علماء هستند، از دانشمندان هستند، جناب آقای نعمتی كه از بالای منبر من فقط دیدم آنجا نشستهاند و جناب آقای كاشانی كه اینجا هستند و بعضی از آقایان، آقای مسعودی و دوستان اینها همهی ایشان كارت گرفتهاند و به من هم كارت دادهاند به آنهاگفتم: حالا اگر من كارت نداشتم من را راه نمیدهید؟! گفتند: نه! شما داشته باشید تا همه داشته باشند.. به هر حال امیدوار هستیم كه این ایام، ایام سرور خاندان عصمت و طهارت است و حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه از خدا بخواهند كه عیدی ما را فرج حضرت بقیة الله علیه الصلاة و السلام قرار بدهد؛ اگر هم توانستم كه روز عید كه تعطیل رسمی نیست و من در قم ان شاءالله در دفتر قم هستم و شماها هم با گرفتن كارتتان انشاءالله برایتان مبارك و میمون باشد.
۲۴- دعای ختم مجلس
نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یا رحمن، یا رحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. اللهم عجل لولیك الفرج. اللهم عجل لمولانا الفرج. خدایا! امام زمان ما را برسان. همهی ما را از بهترین یاران و اصحابش قرار بده. قلب مقدسش را از ما راضی بفرما.
خدایا! این جمع و همه دوستانی كه درهر كجا هستند و اهل تزكیه نفس و در راه تو قدم بر میدارند خدایا! آنها را مؤید، منصور و مورد حمایت ملائكهات قرار بده.
پروردگارا! توفیقاتمان را زیادتر بفرما. خدایا! به آبروی ولی عصر گرفتاریهای مسلمین برطرف بفرما.
پروردگارا! مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما.
مریضهای اسلام شفا عنایت بفرما. خدایا! مریض منظور، مریضه منظوره، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان. امواتمان غریق رحمت بفرما. شهدایمان غریق رحمت بفرما. خدایا! گذشتگانمان، علمایی كه به ما محبت كردند و به راه
تو راهنمایی كردند، امام راحلمان غریق رحمت بفرما. عاقبت امرمان ختم به خیر بفرما.
و عجّل فرج مولانا صاحب الزمان.