درس خصوصی غذای روح: جلسه هفدهم
مهر ۱۱, ۱۳۸۲درس دوم از ۳۶ درس تزکیه نفس
مهر ۱۱, ۱۳۸۲
درس اول از ۳۶ درس تزکیه نفس:
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: یقظه
موضوع فرعی ۲: مرور مراحل تزکیه نفس - دقت در رفع رذایل روحی
تاریخ:
۰۶ شعبان ۱۴۲۴ هجری قمری
۱۱ مهر ۱۳۸۲ هجری شمسی
2003/10/03 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- اهمیت و آثار بسیار عالی تزکیه نفس در خانوادهها
۲- مخالفت با برنامه های تزکیه نفس، بستن راه خدا است
۳- مردم دنیا دوست، از نظر اولیاء خدا
۴- جدیت در بررسی روح خود و پیدا کردن صفات رذیله و پاک کردن آنها
۵- مرور کردن مراحل تزکیه نفس
۶- میزانی برای شناخت کسی که می خواهد ولی خدا شود
۷- حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با تلاش و بندگی، عبد صالح خدا شد
۸- راه رسیدن به صلاح و درستی اطاعت خدای تعالی و رسول خدا و امام معصوم علیه السلام
۹- مقام حضرت ابالفضل علیه السلام در بهشت برزخی
۱۰- اطاعت یعنی انجام دادن دستور خدای تعالی، رسول خدا و امام معصوم علیه السلام و مرجع تقلید در عصر غیبت.
۱۱- نگاه اولیاء خدا به کسالتهای بدنی
۱۲- محیط زندگیتان طوری باشد که اولادتان خود به خود اهل صراط مستقیم گردند
۱۳- هر لحظه به امام زمانتان اظهار علاقه و محبت کنید
گزارش کوتاه این درس:
حضرت استاد بعد از پایان یافتن جلسات اعتقادات، از این جلسه شروع به توضیح مراحل تزکیه نفس مینمایند و فرمودند: من اصرار دارم که این مراحل تزکیه نفس را دائم مشغول باشید و مرور کنید، زیرا مطالب آن فرّار است. و باید همه شما هر روز و هر دقیقه خودتان را بررسی کنید و هر صفت رذیلهای دارید؛ آن را پاک کنید تا اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به شما کمک کنند و شما را کاملا پاک نمایند و سپس اشارهای به بیارزشی دنیا و مظاهر آن نموده و نگاه اولیاء خدا را نسبت به این دنیا بیان کردند. سپس استاد عزیز درباره مقام و منزلت حضرت ابا الفضل (علیه السلام) و اینکه ایشان با بندگی و تلاش خودش به عصمت و پاکی رسیده است مطالبی را توضیح داده و فرمودند: علامت اینکه انسان در راه صلاح و درستی است این است که اطاعت از خدا و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امام معصوم (علیه السلام) و مرجع تقلید بنماید و در پایان فرمودند: سعی کنید همیشه به امام زمانتان اظهار محبت بنمایید.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
۱- اهمیت و آثار بسیار عالی تزکیهنفس در خانوادهها
یک مقطعی است امروز از بحثهای گذشته که در اعتقادات بود و بحثهایی که در آینده باید تذکر داده شود و انشاءاللّه خدایتعالی کمک کند دوستان عزیزم، آنهایی که واقعاً تربیت شدهاند برای رساندن شما به کمالات و تا جایی که خدا قدرت دهد خودم دربارهی مسائل تزکیهنفس عرایضی از این هفته عرض میشود. چون آنچه که ما در آینده پیش رو داریم و بسیار اهمیت دارد: مسألهی تزکیهنفس است. هر چه ما گفته بودیم که جدّی بگیرید متأسفانه کمتر برخورد کردهام به کسانی که برنامههای تزکیهنفس را جدّی بگیرند. من امروز در جلسهی فاتحهِ دختر جناب آقای خواجوی بودم یک حالاتی از این دختر سیزدهساله نقل میکرد پدرش و یک نقّاشیهایی که کرده بود که من داخل مجلس گریه کردم. یک تابلو کشیده بود این دختر که در خانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها را، درز این در باز بود و از میان این در یا از کعبهای که آن طرف کشیده بود وحی داشت وارد این در میشد زیر آن تابلو نوشته بود:
آنقدر در میزنم این خانه را -------------------------- تا که بینم روی صاحبخانه را
با درد زیادی که پدرش نقل میکرد داشت میگفت که یک آخ نگفت، از ایشان نقل کرده بودند که گفته که «مَا رَأَیتُ مِنَ اللهِ اِلاَّ جَمِیلاً»)بحار:۴۵/۱۱۵)،(لهوف/۱۶۰)،(مثیرالاحزان/۹۰)، با اینکه سالها، ماهها ایشان مبتلا به سرطان بسیار سختی بود، گفته بود که از خدا جز پاکی و خوبی ندیدم. بعد پدرش میگفت: این حالات روحی در اثر همین جلسات، همین مسائل تزکیهنفس، خوب پدر و مادر هر دو اهل تزکیهنفس و خوب سالها است مشغولند و این دختر هم خودش دفتر داشت که من روز سوّم شعبان پدرش دفترش را آورده بود که ایشان گفته مرحلهام را عوض کنید، من نگرفتم دفترش و حالا به یک جایی رسیده که همهی مراحلش را عوض کردند، دختر پیغمبر داخل دامن دختر پیغمبر، جدّاً چقدر ارزش دارد این مسائل تزکیهنفس توی خانوادهها.
۲- مخالفت با برنامه های تزکیهنفس، بستن راه خدا است
یقین بدانید آنهایی که مخالفت با این برنامهها میکنند سدّ راه خدا را میکنند و بدترین کسان در قرآنمجید آنهایی هستند که:«الَّذِینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»(اعراف/۲۴۰)، راه خدا را سدّ میکنند. شما با عملتان، با گفتارتان، با معاشرتهایتان هم میتوانید صدّ عنسبیلالله باشید و هم میتوانید راهنمای راه خدا باشید.
۳- مردم دنیا دوست، از نظر اولیاءخدا
پس بیایید جدّی بگیرید، بیایید این چند روز دنیا واقعاً بیارزش است، واقعاً آنقدر دنیا لعب است و لهو که اگر انشاءاللّه خدا کمک کند برویم به آن مقامات عالیهی اولیاءخدا و برسیم به آنجا، مردم معمولی که حتّی سهل است، مردم دنیادوستِ اهل نماز و روزه را اینجوری میبینیم، سابق یک عدّه بچّهها در کوچههای خاکی خاکها را جمع میکردند و گل میکردند و یک خانههایی درست میکردند سرگرم بودند، مشغول بودند، بعضی از اینها جسارت است ولی بعضی از تعبیرات در قرآن هم آمده، همین امروز، «حُمُر»(مدثر/۵۰): «خر»، کلمهی خر داخل این آیات بود، خیلی بیادبی نیست اگر انسان بخواهد مطلبش را برساند. بعضی از بچههای آب گیرشان نمیآمد، بول میکردند گل درست میکردند و بازی خانهسازی را داشتند، خوب آنهایی که از راه حرام در میآورند، خمس و زکاتشان را نمیدهند، هی خانه میسازند و اموالشان را زیاد میکنند و اهل تزکیهنفس نیستند مثل همان بچّه هست که، نجس خانه میسازد، بعضیها حالا یک خردهای نظیفترند میروند از لوله آب میگیرند، از شیر آب میگیرند، میآیند گل میکنند کنار کوچه خانه میسازند، همان بزرگ شده، ما همان را خودمان چون یک قدری بزرگ شدیم این کارهامان هم بزرگ شده و نمیرویم به طرف اینکه ولیخدا بشویم. به یکی از علماء گفته بودند؛ که اگر میخواهی ولیّ خدا باشی، باید کارت، زندگیت، شغلت، تمام کلماتت با اولیاءخدا تطبیق کند، آخر انسان نمیتواند که هم ولیخدا باشد هم همهی کارهای زشتِ ناپسند را بکند.
۴- جدیّت در بررسی روح خود و پیداکردن صفاترذیله و پاک کردن آنها
روی این حساب من اصرار دارم، من تقاضا دارم جدّاً خواهش میکنم که کوشش کنید همه روزه، هر ساعت و هر دقیقه یک بررسی از وجود خودتان بکنید از روح خودتان بکنید، ببینید چه صفت رذیله ای در شما هست آن را حتماً پاک کنید، خودتان را به مقام خلوص و پاکی و طهارت برسانید، از اهلبیت پیغمبر بشوید، اهلبیت پیغمبر کیها هستند؟ سادات، خاندان عصمت که معلوم، هم بدناً و هم از نظر روح اهلبیت پیغمبرند، اما سلمان را گفتهاند: «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ»(بحار:۱۰/۱۲۰)(احتجاج:۱/۲۵۹)، سلمان از ما اهلبیت است، اگر پایتان را گذاشتهاید توی آن دایرهی اهلبیت، همان قدر امامزمانتان بگوید: تو از اهلبیتی، تو اهل این خانهای، تو اهل مایی، تو با مایی، همین جمله را بگویند میدانید چه میشود؟ خدایتعالی میفرماید: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»(احزاب/۳۳)، کاملاً پاکتان میکند، نمیگذارد نجاست و آلودگی به طرف شما بیاید.
شب و روز به فکر پاکی خودتان باشید، یک کلمه میخواهید به دوستان حرف بزنید، باصفا حرف بزنید، با رفاقت حرف بزنید، جوری صحبت نکنید که کلاه سر طرف برود، جوری صحبت نکنید که منافع خودتان را منظور کنید و ضرر او میخواهد انجام بشود یا نشود.
۵- مرور کردن مراحل تزکیهنفس
کوشش بکنید صفاترذیله را از خودتان دور کنید و ما وظیفهمان این است و انشاءاللّه شما همهتان این وظیفه را به عهده خواهید گرفت، من مطمئنم، من قطع دارم اقلاً پنجاه درصدتان با این عرضی که میکنم این وظیفه را به عهده میگیرید که هر چند وقت یک مرتبه یک دوره مراحلی را که گذرانیدهاید باز دو مرتبه به آن توجّه کنید، به آن مراحل دقّت کنید، چون این مراحل فرّار است، یک مدّتی که انسان غفلت که بکند مثل میگویند: فیل، گاهی وقتی میآورند او را در بین مردم زندگی میکند به یاد هندوستان میافتد.
نفس اژدرها است او کی خفته است ------------------------- از غم بیآلتی افسرده است
این حرف را مال ملاّی رومی است من زیاد قبول ندارم، همه انفس اینطور نیستند، امّا نفسی که کاملاً تزکیه نشده این طوری است، تا آرام بگیری، تا به فکرش نباشی به مجرّد اینکه به حال خودش واگذارش کنی یک مرتبه میبینید تمام صفاترذیله به طرفش آمد، و باید از اوّل از یقظه شروع کنی، چون اگر غفلت نکرده باشی این صفاترذیله به سراغت نمیآید. اگر درِ خانهی دلت نشسته باشی هیچ وقت نا اهل را وارد خانه نمیکنی، اگر کوشش کرده باشی که صفاترذیله در دلت پیدا نشده باشد پیدا نمیشود. بنابراین باید هم دوستانی که اهل تذکرند، هم آنهایی که متذکر میشوند هم آنهایی که مشمول این آیهی شریفه هستند که: «فَذَکِّرْ»(غاشیه/۲۱)،(ق/۴۵)، هم آنهایی که مشمول این آیهاند: «اِنَّ الذِکرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»(ذاریات/۵۵)، ذکر و یادآوری به مؤمنین نفع میرساند باید دائماً مشغول این مسائل باشید.
این دنیا زود تمام میشود، هر چه زودتر هم بهتر، خیال نکنید که مثلاً فلانی عمرش زیاد بشود، دعایش کنید، نه اهمیت آنقدر ندارد، «الدنیا دنی» است، پست است، بیارزش است، مگر انسان قدمی برای خدا بردارد، مگر برای پیشرفت خودش قدمی بردارد، لذا من از دوستان و از همهی رفقایی که در شهرستانها شاید الان صدای من را میشنوند تقاضا دارم کوشش کنند که کمالات روحی را انشاءاللّه زیاد به فکرش باشند.
۶- میزانی برای شناخت کسی که می خواهد ولی خدا شود
اگر جیبشان را مثلاً یک میلیارد پول توی جیبیت بوده و یک دزد هم آمده جیبت را زده، این بیشتر برایت غصه دارد یا اگر یک شخصی آمد تو را وادار به یک غیبت کرد، یک شخصی آمد تو را وادار به تهمت کرد، یا حتّی یک تهمتی را شنیدی یا یک غیبتی را شنیدی اگر یک وقت دیدی نه این ارزشش برایت بیشتر است، اهمیتش برای تو بیشتر بود تا آن یک میلیاردتومان بدان انشاءاللّه میخواهی از اولیاءخدا بشوی، این یک میزان، یک مقیاس، والاّ این را بدانیم که ما خودمان را شبیه به انسانها قرار دادیم.
۷- حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام با تلاش و بندگی، عبد صالح خدا شد
علیبنابیطالب امام شما، حضرت سجّاد که دیروز تولدشان بود و به همهتان من تبریک عرض میکنم به خاطر این تولّد، حضرت ابوالفضلالعباس، حضرت سیدالشهداء اینچنین بودند و خودشان را هم نشان دادند. میبینید حضرت ابوالفضل علیهالصوةوالسلام، چون اگر معصومین را بگوییم میگویید: ما به مقام معصومین نمیرسیم ولی حضرت ابوالفضل علیهالصوةوالسلام، یک معصوم است که خدا معصومش کرده؛ یک معصوم است که خودش، خودش را معصوم کرده، حضرت ابوالفضل خودش خودش را معصوم کرده، یعنی با عبادت، با بندگی، حضرت امیرالمؤمنین پسرانی دیگر غیر از حسینبنعلی و حضرت ابوالفضل داشته امّا هیچکدامشان به مقام ابوالفضل نرسیدند، ایشان خودش، خودش را ساخته، تحت تربیتِ امام بوده، تحت فرمانِ امامش بوده، آنچنان ارزش پیدا کرده که حضرت سیدالشهداء میگوید: جانم به قربانت! در روز عاشورا این جمله را حضرت حسینبنعلی فرمود، او هم میتواند در آن لحظهی آخر بگوید: «یا اخا ادرک اخاک»: «برادر، برادرت را دریاب». حضرت ابوالفضلالعباس علیهالصوةوالسلام چه کار کرده؟ در زیارتشان هست، کارش، انسان وقتی میرود پیش یک شخص بزرگی میخواهد او را معرّفی بکند یا تعریف بکند یا عرض ارادت به او بکند، در بعد از سلام اظهار میکند تو اینچنینی این شخصیت را داری، ما وقتی وارد حرم حضرت ابوالفضل علیهالصوةوالسلام میشویم میگوییم: «السَّلَامُ عَلَیک یا اَبَاالْفَضَلِالْعَبَاسَ، السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ»، عبد صالح، شایسته به تمام معنا، شایسته، هیچ عیبی در وجود این مرد نیست، انسان شایسته، شب و روز با او معاشرت بکنی میبینی همهاش خوبی، جز خوبی از او چیزی نمیبینی. نه یک کلمه بد، نه یک حرکت بد، نه یک ضرری به کسی میزند نه حاضر است غیبتی گوش بدهد، نه حاضر است تهمتی بشنود و خودش که نمیزند، «الْعَبْدُ الصَّالِحُ». صالح بشوید تا «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»(مومنون/۱)، شاملمان بشود، تا «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»(عصر۱-۳)، شاملمان بشود، این خیلی ساده است. عبد صالح خدا باشید،
۸- راه رسیدن به صلاح و درستی اطاعت خدایتعالی و رسول خدا و امام معصوم
«السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ»، خوب راه صلاح چی هست؟ راهش چیست؟ «الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ»، ببینید مطیع خدا بشوید، یک نفر شما حق ندارد اگر میخواهد توی راه باشد، که کاری که میخواهید بکنید در مرحله اول کارهای مهم و در مراحل بعد کارهای کوچک، یک کاری میخواهید بکنید اوّل فکر کنید این از اطاعت خدا خارج است یا خارج نیست، میتوانی بگویی خدایا به خاطر تو این کار را میکنم، میخواهی بروی مسافرت به خاطر خدا است؟ بارکالله، بنده صالح خدایی، به خاطر خدا و پیغمبر و ائمهاطهار است؟ احسنت، امّا اگر به خاطر خودنمایی باشد، به خاطر تجارتِ که وظیفهات نباشد، چون گاهی میشود انسان میخواهد یک سفری بکند برای تجارت سفر میکند این سفر برای خدا است برای اینکه زندگیش را تأمین کند، خدا فرموده، اکثر کارهای شماها این را بدانید اگر بفهمیم میشود برای خدا باشد، اکثرش، حتّی غذاخوردن، منتهی وقتیکه برای خدا بود حالا یک غذای خوشمزه گیر شما آمده اینقدر میخوری که دلت درد میگیرد این برای خدا نیست، یک چیزی لذّتبخشی آنقدر که دیگر پای حرام و حلالش همه جور ایستادهای این دیگر برای خدا است.
۹- مقام حضرت ابالفضل علیهالسلام در بهشت برزخی
«الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ»(بحار:۹۷/۴۲۶)،(تهذیب:۶/۶۵)، خوب حضرت اباالفضل یعنی این، بقیهاش دیگر هر چه هم هست مزد همین کارش است، مزد همین بنده صالح خدا بودن و مطیع خدا، مطیع پیغمبر، مطیع امیرالمومنین و مطیع حضرت سیدالشهداء، این حضرت ابالفضل، به جایی میرسد که حضرت سجاد میفرماید: که برای عموی ما عبّاس در بهشت برزخی یک مقامی است که «یَغْبِطُهُ»(بحار:۲۲/۲۷۴)، (بحار:۴۴/۲۹۸)،(امالیصدوق/۴۶۲)، همه شهداء غبطه میخورند. ای کاش! ما هم مثل اباالفضل بودیم، یک مقامی، وقتی که شمر میآید پشت خیمهها و میگوید: «اَینَ بَنُو اُخْتِنَا»(بحار:۴۴/۳۹۱)، (ارشاد:۲/۸۹)، (اعلامالوری/۲۳۷)، پسرهای خواهرهای ما کجا هستند؟ حضرت اباالفضل خجالت میکشد در مقابل امامحسین نشسته هیچی نمیگوید، مطیع امام حسین است، ببیند امامحسین چه میفرماید، او هم دارد میشنود، حضرت میفرماید جوابش را بده «وَ لَو کانَ فَاسِقًا»، میگوید: چشم نمیگوید: آقا! من را با این روبرو نکن، اظهار محبتش هم حساب دارد، ببینید دقت کنید، اظهار ارادتش هم حساب دارد، آقا من از شمر بدم میآید، بیخود بدت میآید، آقا میگوید برو، شمر میخواهد به من پیشنهادی بده که من قبول نمیتوانم بکنم از کلماتش پیدا است، «بَنُو اُخْتِنَا»، حضرت میفرماید: «اَجِبْهُ»، جوابش را بده، «وَ لَو کانَ فَاسِقًا». روبرو میشود با او، ما باشیم میخواهیم خودعزیزی بکنیم، اظهار محبت میکنیم، آقا خواهش میکنم من را با این مرد روبرو نکنید این مرد خبیثی است.
۱۰- اطاعت یعنی انجام دادن دستور خدایتعالی ، رسولخدا و امام معصوم علیهمالسلام و مرجعتقلید در عصر غیبت.
اطاعت فکر نکنید در این است که هر چه میتوانید نماز بخوانید و بعضی از اعمال را انجام بدهید، اطاعت آن است که هر چه خدا میگوید همان را انجام بدهید، هر چه پیغمبرتان میگوید همان را انجام بدهید، هر چه امامتان میگوید باید همان را انجام بدهید، میگویید ما دسترسی به اینها نداریم هر چه مرجعتقلیدتان میگوید همان را انجام بدهید که امام فرمود: کسی که از اینها پیروی بکند مثل این است که از من پیروی کرده، «اَلرَّادُ عَلَیهِمْ کالرَّادُ عَلَینَا»(شرحاللمعه:۲/۴۱۸)،(کافی:۸/۱۴۶)،(وسائلالشیعه:۱/۳۸)، کسی که آنها را ردّ بکند ما را ردّ کرده، نه این آقا را ما میشناسیم این بچّگیهایش آدمِ، حالا هم شده مرجعتقلید، حالا تو راه دیگری برای رسیدن اطاعت خدا و پیغمبر جز این راه نداری، میخواستی غیرت کنی بروی مجتهد بشوی خودت احکام اسلام را از لابلای آیات و روایات بیاوری بیرون. خوب مطیع خدا باشید، مطیع پیغمبراکرم باشید و انشاءاللّه از هفتههای آینده اگر حال من ایجاب بکند یک نیمساعتی دربارهی همین تزکیهنفس و کمالات روحی به نحو عمیقش انشاءاللّه در هر کجا باشم با شما صحبت میکنم و امیدوارم خدایتعالی به همهتان کمک کند و همهتان را از یاران خوب امامزمان قرار بدهد و توصیه امروز من اینکه جدّی بگیرید تا بندهی صالح خدا باشید و راه صلاح هم این است که مطیع خدا و پیغمبر و ائمّهیاطهار و بزرگانی که کلام آنها را نقل میکنند برای شما انشاءاللّه باشید.
۱۱- نگاه اولیاءخدا به کسالتهای بدنی
نیمهیشعبان هم در پیش است، امیدوارم در نیمهیشعبان بتوانید خودتان را به امامزمانتان برسانید و با ایشان تعهّد کنید. من آخرین هفتهای که دیگر بعد یک کسالتی پیدا کردم جزئی بود، شما اهمیتی به اینجور کسالتها برای من بخصوص ندهید، اینها چیزی نیست، دعاهای شما اگر به اصطلاح نمیدانم بگویم به ضرر من بود، به نفع من بود انشاءاللّه حالا اظهار محبّتتان یقیناً بود و چیزی نبود اصلاً، یک چند روزی الحمدلله، درست شد. خوب توفیق محضرتان را پیدا نکرده بودم میبخشید و از خدا میخواهم انشاءاللّه توفیق محضرتان را در هر هفته بیشتر پیدا کنیم، و من تمام هدفم این است که یک عدّهای روز قیامت جمع بشوید بگویید: فلانی را نبرید به جهنّم او ما را به طرف بهشت راهنمایی میکرد.
۱۲- محیط زندگیتان طوری باشد که اولادتان خود بخود اهل صراط مستقیم گردند
عرض کردم این دختر آقای خواجوی در محیط پاک تربیت شده بود شما همهتان انشاءاللّه خانهتان، زندگیتان همینطوری باشید که بچّههایتان خودبخود اهل خدا بشوند، اهل علم بشوند، اهلِ اهلبیت عصمت و طهارت بشوند، یک بچّهتان نرود از یک جا دیگر سر در بیاورد، یکی از یک جای دیگر سر در بیاورد. اینجوری نشوید انشاءاللّه، مرد و مردانه وارد بشوید که فرزندانتان توی خانهتان اعمال شما را میبینند، یک بچّهای میگفت که من پدرم را خیلی دوست دارم، خیلی، واقعاً هم عشق به او میورزید ولی هر چه میکنم من هم مثل او بشوم نمیشوم، حالا هم اگر یک وقتی اینجوری بود مهم نیست اقلاً دوستتان داشته باشد، مزاحمت برای فرزندانتان، زن و بچّهتان نداشته باشید، به هرحال آقای گنجی دارد به ساعت نگاه میکند و ما از حدّ خودمان بیشتر دیگر صحبت نکنیم اگر آقایان تشریف میآورند صحبت کنند ما در خدمتشان هستیم والاّ نسئلک اللهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحبالزمان؛
۱۳- هر لحظه به امامزمانتان اظهار علاقه و محبت کنید
روز جمعه است آقایان، روز جمعه خصوصیتی ندارد، همیشه، هر لحظه، نصف شب پا شدید دیدی خوابت نمیبرد، پا شو دو زانو رو به قبله بنشین، حوصله وضو گرفتن هم نداری، نداشتی، بگو قربانت بشوم آقا که تو بیداری و من خوابم، بگو آقاجان الان کمتر مردم با تو سر و کار دارند، آقاجان خیلی دوستت دارم، دو سه تا کلمه بگو و بخواب، راحت هم بخواب.
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و باسمک الاعظم الاعظم الاعظم الحجة بن الحسن یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله، خدایا! فرجِ امامزمان ما را برسان، خدایا! همهی ما را از بندگانِ صالح خودت قرارمان بده، خدایا! همهی ما را از بهترین یاران آن حضرت قرارمان بده، پروردگارا! به آبروی خاندان عصمت و طهارت، به آبروی خاندان عصمت و طهارت ما را مانند اباالفضلالعباس، صالح، مطیع خدا، مطیع پیغمبر، مطیع دینمان قرارمان بده، خدایا! توفیق تزکیهنفس به همهمان مرحمت بفرما، پروردگارا! مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما، خدایا! مریضهای بدنی اسلام را شفا مرحمت بفرما، مریض منظور، مریضه منظوره، مریض منظور الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.