درس بیستم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اردیبهشت ۴, ۱۳۸۳درس بیستودوم از ۳۶ درس تزکیه نفس
اردیبهشت ۴, ۱۳۸۳
درس بیست و یکم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: صراط مستقیم
موضوع فرعی ۲: محاسبه و مراقبه
تاریخ:
۰۳ ربیع الاول ۱۴۲۵ هجری قمری
۰۴ اردیبهشت ۱۳۸۳ هجری شمسی
2004/04/23 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- محاسبه و مراقبه در مرحله صراط مستقیم
۲- ما مال خدا و ملک خداییم و باید به سوی خدا برویم
۳- بعد از تکلیف باید سیر الی الله کنیم
۴- پنجاه درصدِ گناهانِ جوانان مربوط به پدر و مادر است
۵- حکمت اذان و اقامه در گوش فرزند
۶- در صراط مستقیم موانع بسیاری است
۷- آلودگی روحی محیط بیرون
۸- لحظه به لحظه بايد محاسبه و مراقبه داشته باشيد
۹- باید مراقبت کامل باشد
۱۰- محاسبه و مراقبه را جدی بگیریم
۱۱- در همه مسایل آنچه درست است و روایت دارد و قرآن گفته انجام بدهید
۱۲- بیان مصائب اهلبیت علیهم السلام
گزارش کوتاه این درس:
استاد معظم در این مجلس در ادامه ی مباحث مربوط به موضوع صراط مستقیم به بحث مهم محاسبه ومراقبه در صراط مستقیم و اهمیت آن پرداختند ایشان با تمثیل صراط مستقیم به جاده و سالک الی الله به راننده خطرات مسیر را تذکر و محاسبه و مراقبه را یک امر ضروری عنوان فرمودند و سالکین الی الله را سفارش فرمودند که هم خودشان و هم فرزندانشان آن را جدی بگیرند.
استاد در ادامه ی این بحث فرمودند: در هر مساله ای باید آن گونه که قرآن و روایات فرموده اند عمل نماییم و از هر گونه رسم و رسومات و تبعیت پیشینیان به شدت پرهیز نماییم که این معنای صراط مستقیم است. استاد همچنین به مساله تربیت فرزند و نقش والدین در آن و مضرّات محیط آلوده بر آن اشاره کرده و تذکرات لازم را بیان نموده و در پایان با ذکر مصائبی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مجلس را خاتمه دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُللهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آلالله لَاسِیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الآنِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ » (فاتحه/۶-۷)
۱- محاسبه و مراقبه در مرحله صراط مستقیم
یكی از مسائلی كه باید سالك الی اللّه، به آن توجّه داشته باشد و جزء صراط مستقیمِ او است، مسألهی محاسبه و مراقبه است.
محاسبه به معنای حساب كردنِ كارها است. مراقبه به معنای این است كه انسان مراقب باشد به طرف ضرر، به طرف انحراف، به طرف كارهای بیجا نرود.
همانطوری كه در هفتههای گذشته عرض شد، راه رسیدن به خدا را؛ اگر چه صد درصد معنوی است، ولی تشبیه به راه و صراط و یا در بعضی از آیات به سبیل كردهاند و این بهترین تشبیهی است كه به ما مردم مُلكی؛ از ملكوت اطلاع دادهاند. ممكن است كسی در خانه نشسته باشد ولی با سرعت به طرف حقایق حركت كند و یا یكی با سرعت به طرف جایی از عالَم مُلك پرواز كند، امّا قدمی به طرف معنویات و ملكوت برندارد. این مطلب آن قدر واضح است كه احتیاج به توضیح ندارد.
در قرآن مجید؛ كه بهترین و ظاهرترینش در سورهی حمد است؛ حدود چهل جا نام از صراط مستقیم برده شده و از سبیل هم مكرّر اسم برده شده و همهاش منظور این است كه انسان؛ دلش و قلبش باید به یك راهی حركت كند. این راه گاهی صراط مستقیم است و گاهی صراطهای مختلف و یا سُبل مختلف است كه هیچ كدام انسان را به مقصد نمیرساند. در راه راست كه انسان حركت میكند باید محاسبه و مراقبه داشته باشد.
برگردیم به همان صراط مُلكی؛ كه یك راننده در راه دارد حركت میكند، باید دقیقاً و در هر لحظه مواظب محاسبات خود باشد و مراقبت داشته باشد. اگر لحظهای- گاهی اتفاق افتاده- محاسبه نكند یا مراقبت نكند از جادّه منحرف شده و یا تصادف میكند. شب و روز انسان باید دارای محاسبه باشد. حتّی وقتی میخوابد و صد درصد غافل است قبل از خواب و بعد از خواب و مدّت خواب خود، باید تحت محاسبه و مراقبت شدید باشد. كی بخوابم؟ چه مدت بخوابم؟ چگونه بخوابم و چگونه از خواب بیدار شوم؟ اینها را در مستحبّات اسلامی بیان كردهاند و سالك الی اللّه؛ كه ما هم زیاد مقید هستیم: كه در حتی همین برداشتهایی كه از آیات شریفهی تزكیهی نفس نوشتهایم، كلمه سالك الی اللّه را زیاد تكرار كرده ایم. هر كس از خواب غفلت بیدار شد و صد درصد یقظه برای او حاصل شد، از همان لحظه سالك الی اللّه است. سالك به معنای كسی كه راهی را انتخاب كرده و میرود. الی اللّه هم كه معلوم است به سوی خدا میرود، همهمان باید به سوی خدا برویم.
۲- ما مال خدا و ملک خداییم و باید به سوی خدا برویم
كلمهی « إِنَّا لِلَّهِ » مقدمهی « إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ » (بقره/۱۵۶) است. چون مال خدا هستیم، ملك خدا هستیم، از خدا هستیم، هر چیزی در عالَم مُلك هم اینطور است؛ كه اگر مال محلّی بود به همان محلّش باید برگردد. شما میبینید خاك را روی آسمان پرتاب میكنید بر میگردد به زمین، چون محلش زمین است. ولی دود و آتش و حرارت به طرف بالا میرود. ما اگر مال خدا باشیم و سنخیت روحی در حدّ مخلوق با خدا بخواهیم پیدا كنیم، باید به سوی او حركت كنیم كه « إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ ».
۳- بعد از تکلیف باید سیر الی الله کنیم
بنابراین از لحظهای كه مكلّف میشویم و یا به یك معنا از لحظهای كه متولّد میشویم و همه چیز را از ما گرفتهاند تا جایی كه خدایتعالی در قرآن میفرماید كه: وقتی متولّد شدید « لَا تَعْلَمُونَ شَیئًا » (نحل/۷۸) آن قدر حافظهتان را از دست داده بودید، آنقدر فراموشی بر شما مسلط شده بود كه « لَا تَعْلَمُونَ شَیئًا »، هیچ چیز را نمیدانستید، اصلاً نمیدانستید كجا هستید؟ چه میدانید؟ چه یاد گرفتهاید و در گذشته چه به سرتان آمدهاست! حالا عالَم ذر و عالَم ارواح بماند همین لحظهای كه تا یك ساعت قبل در آنجا بودهاید، همان را هم فراموش كردهاید، در شكم مادر را فراموش كردهاید كه الان هم فراموش كردهایم و مثل این است كه هیچ چیز نمیدانیم. خدا شروع میكند، با آن درّاكهای كه در ما قرار داده به تعلیم ما، به یاد گرفتن ما و اسم این یاد گرفتن " سِیر " است. حالا اگر هر چه یاد گرفتهایم خدایی باشد و ما را به خدا نزدیك كند، سیر الی اللّه كردهایم، اگر به شیطان نزدیك كند سیر الی الشیطان نمودهایم، اگر به خوبی ها ما را بكشاند، حتّی قبل از تكلیف، سیر به سوی خوبیها داشتهایم، اگر به طرف بدیها ما را بكشاند سیر به طرف بدیها نمودهایم.
و به هرحال چون انسان در آن سنّ، اعتقاداتش، ایمانش به خدا و عالَم آخرت زیاد نیست، از این جهت به طرف بدیها تمایل پیدا میكند، صفات رذیله در او پیدا میشود و این منحصرِ به یك عدّهی خاصی هم نیست، اكثر مردم بلكه كلیهی مردم غیر از معصومین علیهمالسلام؛ غیر از آنها؛ همه به طرف صفات رذیله كشیده میشوند، تا انسان به سن تكلیف میرسد.
یعنی خدای تعالی بررسی كرده، خدای تعالی حكم فرموده، امر كرده كه وقتی بچّه به سن باصطلاح تكلیف رسید از آنجا میتواند خودش را بسازد، تا به حال آزاد بود، « ذَرُوهُ یلْعَبُ » (كافی/ج۶-۴۷) بگذارید بازی كند، بگذارید كارهای معمولیاش را انجام بدهد. امّا از این ساعت، خدای تعالی او را برای ملاقات خودش آماده كرده، برای اینكه حركت اساسی كند، برای اینكه جدی وارد تزكیهی نفس و سیر الی الله بشود، از این جهت همهمان در هر سِنی كه باشیم از پانزده سال در پسر و از نُه سال در دختر، آماده سیر الی الله و سیر و سلوك هستیم. سیر و سلوك هم طبیعی هست، هم جدّی و اختیاری.
۴- پنجاه درصدِ گناهانِ جوانان مربوط به پدر و مادر است
بعضیها هستند كه وقتی به سنّ تكلیف میرسند یا راهنمایان ایشان یا هوای نفس ایشان و یا كمكهای شیطانی، آنها را وادار میكند به اینكه راه انحرافی بروند؛ پدر و مادر! تو تكلیف شدهای، از حالا یك مقداری جدیتر درس مدرسهات را بخوان و یك مقداری در بین مردم شجاع باش از حقّ خودت دفاع كن، نمیگویند هم حقت چه هست؟ باید مرد باشی، باید به طرف منافعت بروی! -منافع هم منافع مادی منظور است- آنچنان بر این فرزند، بر این عزیز جانشان آن چنان فشار میآورند كه از راه خدا منحرفش كنند، كه امام علیهالسلام فرمود: « كُلُّ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ » (كافی/ج۲-۱۲) هر متولد شدهای، هر بچّهای كه متولّد میشود، روی فطرت اسلام متولد میشود همانهایی كه خدا به او یاد داده، ائمه اطهار علیهمالسلام به او در عالَم ارواح تعلیم دادهاند، طبق همان حركت میكند. « كُلُّ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ اِلاَّ اَنْ أَبَوَاه »، پدرها توجّه كنید! پنجاه درصدِ گناهانِ معصیتكارهای از جوانها، مربوط به پدر و مادر است، اگر نگویم صد درصد، « اِلاَّ اَنْ أَبَوَاه یهَوِّدَانَهُ أَوُ ینَصِّرَانَهُ » (بحار/ج۳-۲۸۱) انسان شب با همسرش نزدیكی میكند، دارای فرزند میشود، خوشحال است كه دارد بچّهدار میشود و وقتی هم كه متولّد شد، تصمیم میگیرد، تصمیم؛ فكر نكنید كه تنها یهود و نصاری تصمیم میگیرند كه او را یهودیش كنند. نخیر! من و شما هم ممكن است این كار را بكنیم، تصمیم میگیرند، تصمیم ظاهری نه! تصمیم متعارف. همه مردم این كار را دارند میكنند، رسم است این كار باید بشود.
۵- حکمت اذان و اقامه در گوش فرزند
از همان لحظات اوّل تولّد فرزند از همان لحظات شروع میكنند، به بعضی از خرافات را دربارهی بچّه انجام دادن، آنچه كه اسلام فرموده كه باز آن را شماها ممكن است خرافی بدانید، این است كه اذان به گوش راست، اقامه به گوش چپ، یك بچهای كه هنوز نمیفهمد از اذان و اقامه آن هم عربی چیزی درك نمیكند- بزرگهایش نمیفهمند اذان و اقامه را!- چطور این بچّه اذان و اقامه به درِ گوشش باید گفته بشود؟ تو نمیفهمی نه او! او تازه از دانشگاه بزرگ اهلبیت علیهمالسلام آمده، این تو هستی كه یادت رفته معنی « اللّه اكبر »، معنی « اشهد ان لا اله الاّ اللّه »، معنی « اشهد ان محمّداً رسول اللّه » صلیاللّهعلیهوآله، معنی «اشهد ان علیا ولی اللّه» و از همه مهمتر- اینها كه مربوط به اعتقادات بود- از همه مهمتر " حی علی الصلاة "، در نماز همه چیز هست، " حی علی الفلاح "، فلاح یعنی چه؟ همان رستگاری كه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»(مومنون/۱) همان رستگاری كه در سوره شمس میگوییم: «وَ نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»(شمس/۷-۹) همان فلاح است. فلاح همانهایی است كه «أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(بقره/۵) هر جمعی كه كار خوب میكنند، وارد بهشت میشوند، خدایتعالی میفرماید اینها رستگارهستند، مفلح هستند.
به در گوش بچّهات بگو، نه یك مرتبه چهار مرتبه، چون هر دو تا گوش به یك جا آنچه میشنود منتهی میكند، چهار مرتبه، دو مرتبه در اذان دو مرتبه در اقامه بگو: «حی علی الفلاح»، ای بچّهی من! باید به طرف فلاح بروی، به طرف رستگاری بروی، «حی علی خیر العمل »، بهترین اعمال را تو باید انجام بدهی، بگردی ببینی كدام عمل بهتر است آن را انجام بدهی.
همان جا اگر بچّه زبان داشت میگفت: اگر تو پدر بگذاری! اگر تو مادر بگذاری! اگر به من امر و نهیهای بیجا نكنی! اگر من را به جاهای فساد نفرستی، اگر در كنار من نوار باز نكنی و من را بدبخت بكنی، من بهترین عمل را در فطرتم خدایتعالی گذاشته كه انتخاب كنم و با شتاب به طرفش بروم، امّا تو مانع من نشوی، اینها است، از همان جا شروع میشود، اما ما چه كار میكنیم؟ برای تولد فرزندمان یك عدّه مُطرب، یك عدّه افرادِ معصیتكارِ در اقوام؛ كه به همهی خرافات آلوده هستند، حتّی ریششان را میتراشند و به خاطر تولّد فرزند ما كروات زدهاند و به خاطر فرزند ما، تولّد فرزند ما زنها با بیحجابی جمع شدهاند در یك مجلس و مانند الاغ میخورند و بعد هم نه شكر خدا میكنند و نه فرزند ما را به عنوان اینكه یك فرزند مؤمنی خواهد شد تبریك میگویند، این است، از همان جا راه كج میشود.
از همان جا بچّه دیگر بزرگ كه میشود هنوز آنها یادش است، شما نگویید بچّهی در گهواره چطور ممكن است بفهمد؟ یهودیها این را گفتند: «كَیفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیا»(مریم/۲۹) چطور میتواند با ما بچّهای كه در گهواره است حرف بزند، بچههای ما حرف نمیزنند، ولی میفهمند و مهم فهمیدن است، میفهمند، حالا به اینجا كاری نداریم، میآییم جلو؛ مكلّف شده.
۶- در صراط مستقیم موانع بسیاری است
از اینجا سوار ماشینی شده كه در راه راستی قرار گرفته، هفته گذشته گفتم راه راست معنایش این نیست كه پیچ و خم نداشته باشد، شما را میبرند سر جادّهی قم میگویند: اینجا را راست میروی میرسی به قم، حالا تو راه پیچ هم دارد، گاهی میشود جاده را- گفتم- قطع كردهاند، چه من باید بكنم در این راه و در این صراط؟ شیطانها و شیطانسیرتها در این جاده كمین كردهاند تو را پرتت كنند، به خدا قسم! آنقدری كه امروز در جادّهی رسیدن به خدا شیطان و شیطانسیرت وجود دارد كه میخواهد از جادّه شما را پرت كند، هیچ زمانی حتّی زمانی كه حسینبنعلی علیهالسلام را كشتند در آن زمان حتّی این اندازه نبود! حواستان را باید خیلی جمع كنید. درست است یزید و شمر نیست، امّا بدترش برای مردم مسلمان هست، میخواهند اسلام را از بین ببرند.
بزرگش این است كه مسلمان نباشد، كوچكش این است كه تو مسلمان نباشی! بزرگش این است كه ممالك اسلامی باید از بین بروند، كوچكش این است كه پدر و مادر تو نمیخواهند تو مسلمان باشی! چرا آقا؟ چرا شوهر نمیخواهد زنش مسلمان باشد؟ گاهی زنها سؤال میكنند، آقا شوهرمان به ما میگوید اگر میخواهی با ما راه بروی باید صورتت را نگیری با مانتو! و مثلا از این حرفها اگر زمان قبل هم بود كه میگفت: چارقدت را هم باید برداری! من میگویم: مگر شوهر تو غیرت ندارد؟ چرا با این شوهر بی غیرت تو ازدواج كردهای؟ آخر هر چه باشد، هر بی غیرتی باشد، دوست ندارد كه مردهای نامحرم با چشم شهوت به صورت آرایشكردهی زنش نگاه كنند. یك بچّه میگوید، پدرم میگوید: در جلسه تزكیهی نفس نرو! چرا؟! مگر ما آنهایی كه آمدهاند اینجا به آنها چه گفتهایم؟! جز اینكه پدر و مادر را احترام كنید، فرزندی باشید كه پدر و مادر از وجودتان لذّت ببرند، هروئینی نشوید، تریاكی نشوید، سیگاری نشوید، نمیدانم تا آنجایی كه نباید بشوید، نشوید، مگر غیر از این است؟! این پدر و مادرها، میگیرند بچّه را، نباید این كار را بكنی. یكی از من سؤال میكند در یكی از شهرها، كه ما اینجا پنجشش نفر بیشتر نیستیم راهمان دور است یكی را اینجا بفرستید. ما البته كوشش میكنیم تا جایی كه اقلاً ده نفر مرد آنجا باشد یك نفر را بفرستیم، برای اینكه به آنها كمكهای معنوی بكنند، امّا برای دو سه نفر، راه دور، میگویم به نزدیك ترین شهری كه شما برایتان امكان دارد بروید، میگویند: بچّهمان را چه كار كنیم؟ میگویند: راهمان دور است! پول نداریم! من در مقابل میدانید چه میگویم؟ ما الان در این رفقا از روزی كه از شب عاشورا كه مسأله بیست و پنج تعهد صحبت شده، من زن سراغ دارم این دارای سه تا بچّهی كوچك، هم شوهر كارمند هم مادر كارمند، هر كاری این خانم میكند بچّههایش را كه نمیبرد در اداره! تو در هفته یك ساعت بكن، كار پر فشاری است؟ اینها میگذارند او را در خانهی همسایه، در خانه مادرشان، یك كارش میكنند بالاخره. خیلی هم داریم! چطور آنجا برای ماهی- كه امسال ظاهراً حقوقِ معلمین زیاد شده! صد و سی هزار تومان به آنها میدهند- برای ماهی صد و سی هزار تومان اگر به تو زن هم همین قدر بدهند؛ و مخصوص مردها نباشد! من نمیدانم؛ چطور برای ماهی صد و سی هزار تومان هر روز بچّههایت را میگذاری این طرف آن طرف و میروی؟ برای زندگی ابدی خود، هفتهای یك ساعت؛ آن هم روز جمعهی بیكاری كه بنا بوده به پارك بروی، بلند شو بیا اینجا! ببینید شیطان را خوب میخواهم به شما بشناسانم. شیطان را خوب بشناسید! خدا رحمت كند استاد من، به من میگفت: هر وقت شیطان را خوب شناختی، بدان كه میخواهی خداشناس بشوی. بله! شیطان را بشناسید! دوستانی داریم در همین جلسه الان صدای من را قطعاً میشنوند كه میگویند: یك هفته زنمان میآید بچّه را من نگه میدارم. یك هفته هم ما میآییم او بچّه را نگه میدارد. به خدا قسم اگر میدانستید چه نفعی در همین جلسات- نه این جلسهی ما، من ای كاش كارها را میدادیم دست دوستانمان كه بهتر انجام میدادند- اگر بدانید چه نفعی دارد، از ابتدا میگفتید ما بچّه نداشته باشیم بهتر است از اینكه یك روزی اینطوری مزاحممان بشود.
۷- آلودگی روحی محیط بیرون
بچه داری كه كار مشكلی نیست. اوّل تكلیف- از جلوتر- ما او را خرابش كردهایم، از هفت سالگی گذاشتهایم او را در مدرسهای كه هم در این مدرسه وبایی هست، هم آنفولانزایی هست، هم مرضهای مُسری خیلی بدی است. ای كاش اینها بود! ای كاش همینها بود! چون اینها میدانید چه كار میكند؟ آنفولانزا یك مقداری چند روزی سرماخوردگی پیدا میكند، بچه میافتد در خانه بعد هم خوب میشود، وَبا بدن انسان را از بین میبرد. امّا ما در جایی میگذاریم این بچّهمان را كه تمام صفات رذیله را یاد میگیرد، شب میآیی خانه، میگویی تو، این فحشی كه به مادرت هم داری میدهی من كه به تو یاد ندادهام اصلاً در این خانه فحش نبود! بچّهها در خانههایشان یاد گرفتهاند آمدهاند به این گفتهاند، این صفت رذیله را تو از كجا آوردهای؟ از مدرسه، معلّممان! در زمان آن ملعون یك بچّهای- به من میگفت كه- از او پرسیدم مدرسه میروی؟ گفت: بله، گفتم: چه یاد گرفتهای؟ گفت: آرایش كردن! پسر! گفتم: یعنی چه آرایش كردن؟ گفت: این معلّم ما زن است، آن ساعتِ استراحت كه میخواهد برود در دفتر، آنجا چند تا مرد هستند. میرود آنجا یك آینه گذاشته آرایش میكند بعد میرود در دفتر! خب اینها را ما یاد گرفتهایم! خیلی قشنگ! به مادرم هم میگفت یاد میدهم! چه میگویید در مقابل این حرف؟
یك بچّهای را پشت فرمان نشاندهاند؛ او را گذاشتهاند در ماشین- شما همهتان دیدهاید؛ همین نیروهای انتظامی دارد نشان میدهد- بچّه را گذاشتهاند در ماشین، ترمز دستی را هم كشیدهاند میگویند: بچّه كاری نمیتواند بكند، این ترمز دستی را دیده بود كه پدرش میدهد پایین، ماشین راه میافتد، ترمز دستی را داد پایین راه افتاد رفت، تصادف كرد؛ كه خوب مثالی است، بچّه همه چیز را از شما یاد میگیرد. در موقع خودش هم عمل میكند، منتها از خطر آیندهاش اطلاع ندارد. از خطر آن اطلاع ندارد. حالا اگر میخواهی بچّهات اوّل تكلیف رانندگی بكند، سیر الی اللّه بكند اقلاً علائم راهنمایی و رانندگی را باید به او یاد بدهی، اقلاً خطرات را به او بگویی كه سر سه راهی كه رسیدی آنجا ترمز كن، ماشینها وقتی همه عبور كردند، دیگر ماشینی دو طرف نبود بعد حركت كن. اقل آن این است! نباید این كار را بكنی؟!
۸- لحظه به لحظه باید محاسبه و مراقبه داشته باشید
باید محاسبه و مراقبت را صد درصد هم خودتان، هم فرزندانتان رعایت كنید. محاسبه چه هست؟ البته روایت دارد كه «لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یوْمٍ مَرَّةً» از ما خاندان نیست؛ این دیگر مسلمان هم نیست! این را ولش كنید، كسی كه در شبانه روز یك مرتبه محاسبه نفس خودش را نكند، «لَیسَ مِنَّا». میگوید: تو ماشینت را در پاركینگ پارك كردهای، پاركینگ خانهات، روزی یك دفعه برو یك سری بزن، لاستیك آن را موش نخورده باشد، یك جای آن سوراخ نشده باشد بنزینهای آن ریخته شده باشد، روزی یك دفعه، اگر این كار را نكنی از ما نیستی. یعنی عاقل نیستی. یعنی آدم درستی نیستی. اگر بد شده، خراب شده؛ آن را درست كن، فردا ممكن است مسافرتی برای تو پیش بیاید، یك وقت از خواب غفلت بیدار شدی، یك دردی بر تو فشار آورد؛ خواستی نصف شب بروی بیمارستان، ماشینت را مواظب باش هم بنزین داشته باشد هم همه چیزش مرتب باشد، که تا نشستی و استارت زدی راه بیفتد، «مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یوْمٍ مَرَّةً، إِنْ عَمِلَ سُوءًا»(كافی/ج۲-۴۵۳) اگر كار بد كرده باشد، ماشینش خراب باشد، آن را درست كند، استغفار یعنی درست كردن، و اگر هم خوب است، خب. امّا سالك الی اللّه چه؟ میشود بگوید ما در شبانه روز، دارید با سرعت میروید به طرف مثلاً مشهد بگویید: ما در شبانه روز یكدفعه سری به بنزین آن، به حركت آن، به سرعت آن میزنیم! میشود؟ نه، این نیست، باید هر لحظه- در شبانه روز یكدفعه مواظب آن هستیم كه سر پیچ مستقیم نرود، میشود؟! این محاسبه و مراقبه این را در كتابهایم ننوشتهام، من این را به شما عرض میكنم یاد بگیرید- لحظه به لحظه باید محاسبه و مراقبه داشته باشید، اینجا من نشستهام. این نشستنِ من چه فایدهای برای آیندهام دارد؟ چه ضررهایی الان متوجّه من میشود؟ چه مسائلی را ممكن است من یاد بگیرم؟ همهاش حساب دارد، لحظه به لحظه باید حساب كنید، یعنی پشت فرمان جادّهای كه- ببینید جادّه را من اینطوری توصیف میكنم و دقیقاً طبق آیات شریفه قرآن است- راه، راست است، شما همین راه را بگیری میرسی به مقصد امّا پیچ دارد، راه را بعضی دشمنهای اسلام قطع كردهاند، از كنار گذر باید بروی، این دو. سوّم اینكه افرادی حالا ما فرض میكنیم یك نفر بس است. همان یك نفر، یك فردی پیش خدا قسم خورده كه همهی اینها را من از داخل جادّه پرتشان میكنم، «لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ»،«بِعِزَّتِكَ»(ص/۸۲-۸۳) گفته، به عزّت تو همهشان را پرت میكنم، " اجمعین "! استثناء ندارد! من آقای فلانی هستم! مواظب باش؛ من همان آقای فلانی را بیشتر دوست دارم پرتش كنم. دقت كردید؟ یك همچنین جادّهای است.
۹- باید مراقبت کامل باشد
شما چقدر باید مراقبت داشته باشید؟ مراقبت در چه حدّی باشد؟ من جوان بودم، یك كسی به من رانندگی یاد میداد، میگفت كه: یك راننده باید سه تا چشم داشته باشد- ما دو تا چشم كه بیشتر نداریم چطور سه تا چشم؟- گفت: یك چشم جلو را نگاه كند، یك چشم او علائم راهنمایی و رانندگی را نگاه كند، یك چشم او هم در آیینه باشد پشت سر خود را نگاه كند، این معنای مراقبت است. همهی جوانب را؛ یك آیینه این طرف، یك آیینه آن طرف، یك آینه جلوی خود زدهای، برای اینكه این طرف و آن طرف و عقب را مواظب باشد، جلو را هم كه میبیند، این همه هم تصادف میكنند!
-حالا شما چند تا آیینه برای خودت درست كردهای برای این راه پرخطری كه شیطان میگوید:«لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ»؟!
-اصلاً ما آیینه نداریم! حالا آیینه نداریم بماند! از پشت سر اگر به تو زدند تقصیر عقبی است، ولو تو عقب عقب رفته باشی، كه خدا اینها را اینطوری ملاحظه نمیكند! اینها بماند؛ چشم اصلاً نداریم، «لَهُمْ أَعْینٌ لَا یبْصِرُونَ بِهَا»، اینها چشم دارند، تو خیال میكنی چشم ندارند، ولی نمیبینی! یك قدری عینك تو ضعیفتر از آن اندازهای باشد كه باید باشد، میبیند به تو میگوید: آقا! تو با این عینك نمیتوانی رانندگی كنی، یك وقتی گفته بودند: شب یك كبریت زدنِ در ماشین آیا مزاحمِ رانندگی است؟ گفته بودند بله، چون یك روشنایی میآید ممكن است دید را كم بكند! آخر ما راهی به سوی خدا داریم میرویم، «وَ لَهمْ آذَانٌ»، -صدای بوق را هم كه نمیشنویم! «وَ لَهُمْ آذَانٌ لَا یسْمَعُونَ بِهَا»، نه چشم تو میبیند، نه گوش تو: دیدهاید بعضی موتوریها خیلی كه گاز میدهند، اینها گوششان نمیشنود! تمام وجودمان «لا» شدهاست! «لَا یسْمَعُونَ بِهَا» (اعراف/۱۷۹) «لَا یعْقِلُونَ»(بقره/۱۷۱) «لا یفهمون»، هیچ! نه فهمی، نه شعوری، نه عقلی، فقط و فقط ادّعا. ما سالكالیاللّه هستیم؛ داریم میرویم به سوی خدا، منتها از صراط مستقیم نمیرویم، راننده پشت فرمان همهی شما الان همین لحظه دارید رانندگی میكنید و انشاءالله باید با سرعت هم حركت كنید. هر چه هم زودتر برسید. فرمان را: اوّلاً دو تا دست خود را روی فرمان بگذار، مثل یازده و ده دقیقه یا یازده و پنج دقیقه محكم بگیر. خب، بعد تمام توجّه تو به راه باشد. من یادم میآید در عراق وقتی كه تحصیل میكردیم، ماشینهای اتوبوس بود آنجا تابلوی بزرگی بود «اَلتَكَلُمِ مَعَ اَلسَّائِرِه مَمنُوع» حرف زدن با راننده ممنوع است، حواس او پرت میشود. جای او را جدا میكنند، كه تو میخواهی خودت كه هیچ؛ همهی این جمع را به مقصد برسانی! كاملاً باید مراقبت داشته باشید. حالا هر چه میتوانید، هر چه مراقبت شما بهتر، سلامتی خودتان و مسافرین شما- اگر مسافری داشته باشید- و لااقل بدن شما كه ماشین شما است و روح شما، بهتر. خب! این مراقبت بود. محاسبه هم باید باشد، محاسبه چه هست؟ یك جا پیچ تندی است ماشین با سرعت صد و ده میآید -چون بیشتر مجاز نیست- صد و ده دارید حركت میكنید. تابلو زده پیچ خطرناك، میآیید، میآیید میآیید میبینید چهل كیلومتر؛ سرعت ندارید، كسی به شما گفت؟ نه؛ بیشتر نمیشود پیچید، آقا بیشتر، نمیشود پیچید اینجا! آقا خواهش میكنم روی همان صد و ده برو! قبول میكند از تو؟! من اگر آمدم از شما خواهش كردم كه آقا خواهش میكنم، شما این دروغ را بگو! به خاطر ما این دروغ را بگو! بگو: آقا نمیشود، باید بگویی نمیشود. این غیبت را به خاطر من بگو! نمیشود. برای مؤمن و سالك الی اللّه واقعاً نمیشود! مسلمان مگر میتواند هم تسلیم خدا باشد هم دروغ بگوید و غیبت بكند؟ نمیشود! سر این پیچ بیشتر از بیست كیلومتر، سی كیلومتر بیشتر نمیشود حركت كرد، این جادّه چالوس اگر راست بود، شاید ما در ظرف سه ربع ساعت اینجا میرسیدیم، اما نمیشود به طور متوسط آن، از پنجاه كیلومتر سرعت بیشتر حركت كرد. بعضی جاهای آن میشود، بعضی جاهای آن كمتر میشود، كه مجموع آن را من حساب كرده ام، پنجاه كیلومتر سرعت بیشتر انسان نمیتواند در مجموع داشته باشد، خب، نمیشود! آن طرف هم چون میبیند كه نمیشود اگر مخصوصاً خودش هم راننده باشد، میگوید درست است نمیشود. نروی! اگر یك وقت هم دید این دارد با سرعت میرود میگوید: آقا! اینجا باید آرامتر بروی اینجا پیچ است، او به شما میگوید! آیینههای اطرافتان هم همین دوستان خوبتان هستند، همینهایی هستند كه پشت سر شما را بهشما نشان میدهند، بغل شما را به شما نشان میدهند، طرف راست شما، طرف چپ شما را به شما نشان میدهند، نگویید ما اینها را بلد هستیم! نه بلد نیستید! من این مثالها را میزنم برای اینكه بلد بشوید! بلد بشوید. پس محاسبه و مراقبه برای یك سالك الی اللّه دائمی است. پشت یك ماشین نوشته بود: یك لحظه حواسپرتی یك عمر پشیمانی! البته شعر طور دیگر است، ولی حواسپرتی هم همین طور است. حواس تو پرت شدهاست: به یكی گفتم كه چطور شد با این شدت تصادف كردی؟ گفت یك كامیون اینطور داشت میپیچید میخواست در گاراژش برود؛ من همان لحظه برگشتم ببینیم بچّهام خواب است یا بیدار؛ رفتم زیر كامیون! میشود دیگر! یك لحظه، همهی این تصادفها همینطوری است، همهی تصادفهای شماها هم همین طوری است! همهی اینكه هر روز باید استغفار كنید، همهی اینكه هر روز باید توبه بكنید، همهی اینكه بعضیها میآیند به من میگویند كه ما باید یك دفعه دیگر برنامههایمان را تجدید كنیم، همهاش مربوط به همان یك لحظه است. یك لحظه. امیدوار هستیم انشاءالله خدای تعالی به ما یك حالت محاسبه و مراقبه را عنایت كند.
۱۰- محاسبه و مراقبه را جدی بگیریم
به بچّههای خود تعلیم بدهیم، به زن و متعلقین خود و متعلّقات خود یاد بدهیم و جدّاً عرض میكنم آقایان این مسأله را خیلی جدّی بگیرید كه همهی مشكلات از همین جا سرچشمه میگیرد، خب چرا بچّهی تو اینطور است. برای اینكه به او یاد ندادهای. عین این است كه:
-بچّه ات چرا در درّه افتاد؟
-ماشین را بیخود برداشت!
-چرا بیخود برداشت؟
-برای اینكه رانندگی بلد نبود!
-چرا رانندگی بلد نبود؟ تو یادش ندادی! خوب به او یاد بده! اوّل تكلیف؛ همه باید بلد باشند، همه! چون همه خودشان، هر كدام یك ماشین دارند، ماشین مستقل و خدا هم گفته خودت میدانی، تكلیف با خودت؛ فقط راه این است. «لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ»(بقره/ ۲۵۶)؛ هیچ هم جلوی تو را نمیگیرم؛ در درّه افتادی به جهنّم! این به جهنّم كه میگویم، چون پایین درّه جهنّم است و اگر در راه هم رفتی میروی به بهشت.
۱۱- در همه مسایل آنچه درست است و روایت دارد و قرآن گفته انجام بدهید
ماه محرم و صفر تمام شد، در این ماه محرم و صفر انشاءالله دوستانمان از جادّه منحرف نشده باشند، راه راست را رفته باشند، در تمام كارها گاهی میشود كه جادّهی راست داریم و جادّهی انحرافی، حالا بعضیهای آن- عرض كردم هفتهی گذشته ضرر زیادی ندارد- ولی بد است، ضرر دارد، اینها جزء رسومات قدیمیها، آنهایی كه در قرآن خدا از آنها اسم میبرد كه ما دیدیم آباءمان این كارها را میكنند، ما هم رها نمیكنیم! هر چه درست انجام بدهید، در عزاداری هر چه درست است انجام بدهید، در اطعام هر چه درست است انجام بدهید. در انفاق هر چه درست است انجام بدهید! در همه چیز. هر چه كه روایت دارد انجام بدهید، هر چه كه قرآن گفته انجام بدهید. چون ما دو تا چیز نداریم كه اسم آن صراط مستقیم باشد: یكی قرآن است و یكی هم اهل بیت عصمتوطهارت علیهمالسلام و قرآن هم بخاطر اینكه در قلب اهلبیت عصمتوطهارت علیهمالسلام است آنها صراط مستقیم هستند و قرآن صراط مستقیم است كه: «یس * وَ الْقُرْآنِ الْحَكِیمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ * عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»(یس/۱-۴) محرّم و صفر گذشت.
طبعاً این یكی دو ماهی كه در پیش داریم دو ماه سرور و خوشحالی است، میلاد مسعود حضرت رسولاكرم صلیاللهوعلیهوآله كه مهمترین میلادها است. دو تا میلاد هست كه در عالَم اثر فوق العادهای گذاشته و خواهد گذاشت: یكی میلاد پیغمبراكرم صلیاللهوعلیهوآله است یكی هم میلاد حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه است. این دو تولّد دنیا را به سوی خدا حركت داد، پیغمبراكرم صلیاللهوعلیهوآله همهی علائم راه را به ما نشان داده، تعلیمات كاملی به ما دادهاست، انشاءالله حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه هم تشریف میآورد، متخلفین را با شلاق، با شمشیر با هر چه كه مردم سرشان بشود، به راه میآورد و آنها هم كه در راه هستند انشاءالله مثل شما و محاسبه و مراقبه دارید؛ خوب هستید؛ شما هم كه انشاءالله خودتان معلمین آنها، آنهایی كه در راه نیستند خواهید بود.
چند نفر از نزدیكان دوستانِ اهل سیر و سلوك در هفتهی گذشته، همین تازگی از دنیا رفتند كه بعضیهایشان به خاطر فرزندانشان كه در این راه بودند خدا به آنها خیلی نعمت داده، كمكشان كرده و اینها انشاءالله جزء اولیاء خدا خواهند بود و ما هم كه طلب مغفرت كردیم برایشان، امیدواریم كه خدایتعالی همهی ما را مورد مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.
۱۲- بیان مصایب اهلبیت علیهم السلام
حضرت ابی عبداللّه الحسین علیهالسلام كه جانمان بقربانش! این دلتان را بفرستید كربلا، واقعاً اهلبیت عصمت علیهمالسلام همیشه مظلومند، ما نمیتوانیم تصوّر كنیم كه مثلاً نجف را، كوفه را، محاصره دارند، آن هم دشمنان، این مال انحرافاتی است كه ما در راهمان داشتهایم، خدا در قرآن میفرماید: «لَا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاءَ»(مائده/۵۱) اینها بودند كه یهود و نصاری را اولیای خودشان قرار دادند و حالا آمدند مملكتشان را گرفتند، زندگیشان را گرفتند، به مقدّساتشان توهین میكنند، بعد از پیغمبراكرم صلیاللهوعلیهوآله هم همینطور شد شاید همین روزها بود، با این همه سفارش كه «لَا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاءَ»، یهود و نصاری را خدا میگوید اولیای خودتان قرار ندهید، اینها كفّار و مشركین را اولیای خودشان قرار دادند. آمدند دَرِ خانهی فاطمهی زهرا علیهاالسلام، شاید همین روزها بوده، شاید هم زودتر بوده، شاید هم الان، فاطمهیزهرا علیهاالسلام با پهلوی شكسته در بستر افتاده، «اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَكِ» (بحار/۹۷-۱۹۴) خدا لعنت كند آنهایی كه تو را اذیت كردند یا فاطمه، خدا لعنت كند آنهایی كه در به پهلویت زدند، آنهایی را كه محسنت را سقط كردند، «اَلسَّلامُ عَلَیكِ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكَاتُهُ».
نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و الائمة المعصومین من ولد الحسین و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا رحمن یا رحیم یا غیاث المستغیثین
عجل لولیك الفرج.
عجل لمولانا العظیم الفرج.
عجل لسیدنا العزیز الفرج.
خدایا! به آبروی آقایمان حجة ابن الحسن همهی ما در صراط مستقیم دین قرار بده.
خطراتِ این راه از ما دور بفرما.
پروردگارا! همهی ما را از یاران خوب امام زمان قرار بده.
قلب مقدسش را از ما راضی بفرما.
گرفتاریهای مسلمین برطرف بفرما.
پروردگارا! به آبروی حجة ابن الحسن قسمت میدهیم.
به آبروی امام زمان قسمت میدهیم توفیق تزكیهی نفس كامل به ما مرحمت بفرما.
امراض روحیمان شفا مرحمت بفرما.
خدایا !مریضهای منظور الساعه! لباس عافیت بپوشان.
امواتمان بخصوص آنهایی كه تازه از دار دنیا رفتهاند غریق رحمت بفرما.
خدایا! مرضهای افرادی كه منظور این جمع هستند، مریضهایی كه منظور این جمع هستند، مریض منظور، مریضه منظوره، مریضه منظوره الساعه! لباس عافیت بپوشان.
امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما.
و عجل فی فرج مولانا.