درس بیست و پنجم از ۳۶ درس تزکیه نفس
خرداد ۳, ۱۳۸۳درس بیست هفتم از ۳۶ درس تزکیه نفس
خرداد ۳, ۱۳۸۳
درس بیست و ششم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: مرحله محبّت
تاریخ:
۰۸ ربیع الثانی ۱۴۲۵ هجری قمری
۰۸ خرداد ۱۳۸۳ هجری شمسی
2004/05/28 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- بعد از مرحله صراط مستقیم راه دو تا می شود
۲- راه اول راه تقوا و خصوصیات آن
۳- صراط دنیا و صراط آخرت
۴- یکی از امتیازات حرکت در راه خدا رزق من حیث لا یحتسب است
۵- امتیازات دنیایی و آخرتی اهل تقوا و محبت
۶- محبتتان را شدید کنید
۷- معنای راه تقوا
۸- در راه تقوا انسان محبت به ثوابها دارد
۹- روایتی در باب ثواب اعمال
۱۰- ثواب ریخته شده فقط باید جمع کنید
۱۱- راه تقوی دست اندازش کمتر است
۱۲- متقین محبت شدید به عبادت و شوق به ثواب دارند
۱۳- شیعه جانش را فدای اهل بیت می کند
گزارش کوتاه این درس:
استاد معظم در این مجلس پیرامون مرحله محبت و تقوا و خصوصیات آن به ایراد سخن پرداختند.
ایشان ابتدا فرمودند بعد از مرحله صراط مستقیم راه دو تا می شود یکی راه تقوا و محبت به اعمال و ثواب الهی و دیگری راه محبت به خدا و سپس مزایا و خصوصیات راه تقوا را تشریح فرمودند.
استاد امتیازات دنیایی و اخروی اهل تقوا را بیان و حالات متقین را توضیح دادند و در پایان با ذکر مصائبی از امام عسکری علیه السلام مجلس را پایان دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الحمدللّه و الصلوة و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه لاسیّما علی بقیةاللّه روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدّائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ومَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا و َیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/۲،۳).
یکی دو نکتهی قابل توجّه، قبل از آنکه بحث جدید خود را بخواهیم عنوان کنیم باید تذکّر داد و آن اینکه ورقههای امتحانی را فقط دوستان به کسانی بدهند که لااقل شش ماه در صراط مستقیم بودهاند و تمامِ آنچه در این موضوع صحبت کردهایم؛ آنها را دقّت کردهاند و عمل هم نمودهاند. البته مراحل بالاتر هم؛ باید به آنها برگههای امتحانی را هم داد ولی به پایینتر از کسانی که در صراط مستقیم هستند برگههای امتحانی داده نمیشود؛ دوستان خوب به این نکته توجّه بکنند.
مسألهی بعدی: از این بحث به بعد؛ چون کاملاً بحثهای آیندهی ما جنبههای دقیق علمی و مرحلهای پیدا میکند، شاید صحبتها و درسها تنظیم بشود و هر کس در هر مرحلهای هست به همان کلاس خودش برود و مرحلهی خودش را کاملاً دقّت کند و انشاءالله در هر مرحلهای به کمال رسید، به مرحلهی بعد پا میگذارد و مراحل گذشتهی خود را با کمال جدیّت باید منظور کند و آنهایی که هنوز در مراحل پایین هستند، مرحلهی یقظه یا توبه یا استقامت، حتماً باید امتحان ورقهی استقامت را اگر ندادهاند بدهند و هیچ اشکالی ندارد که اگر مرحلهی استقامت را یک مرتبه امتحان دادهاند و خودشان ناراضی هستند، دوباره مرحلهی استقامت و قبل از آن را امتحان بدهند تا ما بتوانیم آنها را در مرحلهی صراط مستقیم وارد کنیم.
در هر شهری هم که الان صدای من را میشنوند، به همان کسانی که در آن شهر هستند؛ که من نمیخواهم اسم آنها را ببرم؛ مشخص هستند، برای مرحلهگرفتن، قبل از مرحلهی صراط مستقیم به آنها مراجعه کنند و انشاءالله آنها بررسی میکنند و مرحلهی صراط مستقیم را اگر رسیدهباشند و بتوانند عهدهدار بشوند، به آنها مرحله خواهند داد.
۱- بعد از مرحلهی صراط مستقیم، راه دو قسمت می شود
امّا از امروز به بعد مرحلهای است که اینجا مانند مسافری که میرسد سر دو راهی: هر دو راه طبق آیات و روایات به یک جا منتهی میشود ولی یکی: راه آن صافتر، کمزحمتتر، با خواستههای انسانی موافقتر و بالاخره اسفالت بسیار صاف و سریع و خوب است و یک راه انسان با مشکلات روبرو میشود، تحمّل آن سخت است؛ اوحدی از افراد شاید موفق به این راه بشوند، صد درصد باید زیر نظر راهنما باشد، باید کوشش کند صد در صد استقامت او، صراط مستقیم او، همهی آنچه را که گذرانده، آنچنان دقیق باشد که هیچ مشکلی نداشته باشند ولی راه بسیار باصفا، خوب و اگر انسان بتواند به مشکلات جنبی آن عمل بکند؛ آن چنان مقام او بالا میرود که از اولیاءخدا میشود.
۲- راه اوّل راه تقوا و خصوصیّات آن
امّا راه اوّل راه محبتِ به آن چیزهایی است که خدایتعالی به انسان وعده کردهاست: حیات دائمی، زندگی ابدی، بهشت و تمام نعمتهای بهشت، بودن با خاندان عصمت و طهارت، هر چه که دلتو بخواهد به تو میدهند، «فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ»(زخرف/۷۱) هر چه که بخواهید فقط با اراده: نمونهی آن در دنیا در محیطِ بدن خودت اراده میکنی، انگشتخود را تکان بدهی، زحمتی ندارد، چشمخود را باز کنی، با اراده باز میشود، زبانخود را به حرکت در آوری، با اراده حرکت میکند، در زندگی ابدی شما و بلکه اگر انسان جدّیتر باشد در زندگی دنیایخود هم با اراده همهی کارها انجام میشود، این راهی را که عرض میکنم در قرآن و در روایات آنقدر تشویق شدهاست که مسلمانان بپیمایند، خیلی هم مسألهای ندارد، اکثریّت مردم دنیا برمبنای فطرت و ذات، همینطور هستند، یعنی مایل هستند از این راهی که عرض میکنم حرکت کنند، وعدههای الهی که «لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ»(آلعمران/۹)؛ هیچ وعدهای را تخلف نمیکند؛ آنچنان در قرآن دربارهی این افرادی که از این راه میروند توضیح داده شده، بیان شدهاست که شاید اکثر آیات مربوط به قیامت در ارتباط با این راه هست. یک مقداری توصیف بهشت را میکند، یک مقداری به طور کلی راجع به اجر عظیم، مردم را گوشزد میکند، یک مقداری راجع به اینکه چقدر راحتهستید؛ از یک طرف حورالعین، از یک طرف غلمان، از یک طرف میوههای مختلف بهشتی، آب کوثر، «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»(بقره/۲۵) «یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ»(کهف/۳۱) لباسها آنچنان... تکیهگاهها اینچنین... متکئین.. تکیهمیکنند، متقابلین..؛روبهروی هم مینشینند و الیالابد خوش و خرّم هستند که نباید من اینجا زیاد وصف بهشت را بکنم؛ -فقط و فقط انشاءالله در آیات اعتقادی اینها را خواهیم گفت و برداشتهایی که مربوط به آیات اعتقادی است؛ انشاءالله بیان خواهیم کرد- این راه، راهِ محبت است؛ محبّت به راحتیها، خوشیها، خرّمیها، بالأخره بهشت و آنچه در بهشت است، نعمتهای پروردگار که «وَ مَنْ یُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»(نساء/۶۹) شما هم، چه تزکیهی نفس را تمام کرده باشید و جزء صالحین و صدیقین باشید و چه تمام نکرده باشید، جزء «مَنْ یُطِعْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» باشید، بالاخره به این نعمتها خواهید رسید و با این کسانی که خدا به ایشان نعمت داده، با اینها -«حَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقًا»، بسیار رفقای خوبی هستند- خواهید بود. مرحله، مرحلهی محبّت زیر سایهی تقواست. به آخرت محبّت پیدا کنید، به نعمت، محبّت پیدا کنید؛ به سلامتی دائمی، محبّت پیدا کنید؛ به حیاتِ طیّبه. این محبّت بعد از مرحلهی استقامت و صراط مستقیم، مانند یک بنزینی است که در ماشین میریزند. ماشین اگر بنزین نداشته باشد، حرکت نمیکند، به سوی مقصد نمیرود. این محبّت را باید در خودتان ایجاد کنید. اوّل کاری که این محبّت میکند، ایناست که یک بررسی کاملی میکنید که خدا چه نعمتی را برای من حلال کرده و چه نعمتی را برای من حرام کردهاست و چگونه این راه را بروم. این راه تحت فرمان صراط دنیا باید قرار بگیرد.
۳- صراط دنیا و صراط آخرت
در بحثهای هفتههای گذشته گفتم که: «صراط: صراطان»؛ راه: دو راه است.
یعنی همین یک راهی که از امروز میخواهید شروع کنید: این، دو راه است. از نظر طولی؛ نه از نظر عرضی؛ از نظر عرضی یک راه این است و یک راه، راهی است که بعدها خواهم گفت؛ از نظرِ طولی یک راه در دنیاست: «صراط فی الدنیا»، در دنیا یک راهی است، «و هو الولایه»(بحار:۶۶/۸) و این صراط ولایت خاندان عصمت و طهارت است، فرمانبرداری با محبّت. شما امروز از امام زمان خود یا از هر یک از ائمه فرمانبرداری میکنید، آنها را دوست دارید، چرا؟ به خاطر اینکه اینها شما را به مقاصد شما میرسانند، به نعمتهای الهی میرسانند، به بهشت میرسانند. این یک راه است. این راه متصل به صراط آخرت میشود. صراط آخرت چه هست؟ این صراط از قبر شروع میشود، اگر تزکیهی نفس کرده باشید با سرعت از قیامت عبور میکند، به آن مدار ناری که جهنم اسم دارد میرسد، از آنجا هم این راه شما را نجات میدهد و به نعمتهای فراوانِ بهشت و آنچه در بهشت است میرساند: این یک راه، پس باید از همین دنیا شروع کرد، از همین دنیا تحت ولایت خاندان عصمت و طهارت بود.
۴- یکی از امتیازات حرکت در راه خدا رزق من حیث لا یحتسب است
در همین دنیا اگر این راه را با کمال محبّت و با کمال عشق ادامه بدهید، شما به این آیهای که در اوّل سخنخود و اول عرایضخود عرض کردم میرسید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ»؛ در همین دنیا، «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»، خدا برای او یک درآمدی قرار میدهد؛ درآمد از کجا؟ از شغل تو؟ نه! از کسب و کار تو؟ نه! اینها حساب شده است: من مثلاً فلان جنس را میخرم؛ این طرف هم مشتری ایستادهاست، بلد نیست که این جنس را برود از کجا بخرد، به دو برابر قیمت از من میخرد، میفروشم. ببینید حساب کردهاید، این «یَحْتَسِب» است این روزی را خدا به شما دادهاست، «مِنْ حَیْثُ یَحْتَسِبُ»، از راهی که شما حساب آن را کردهاید.
امّا کسی که آن راه پر اهمیّت محبّت را طی کند، خدا «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» به او روزی میرساند، شما مثلاً یک جنسی را خریدهاید، شاید ترقی بکند و شاید ترقی نکند. امّا اگر ترّقی بکند یک ده درصدی به ما میرسد؛ تا اینجایآن «مِنْ حَیْثُ یَحْتَسِبُ» است ولی اگر یکدفعه یک پیشآمدی اتفاق افتاد، حالا پیشآمدهایی که من و شما در زندگیخود دیدهایم؛ یک دفعه قطعنامه امضاء میشود، میآید پایین، یک دفعه مثلاً فرض کنید فلان جنگ میشود؛ میرود بالا و امثال اینها -از باب نمونه عرض کردم- یکدفعه این جنس مثلاً کم قیمتی که خریدهاید ده برابر میشود، این «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» است، یک مرتبه یک پولی عاید شما میشود «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» است یکی از اقوام شما در خارج فوت کردهاست و ایشان جز شما وارثی ندارد: «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» است، امثال اینها هست. خدا: «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» میگوید؛ «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ»،
۵- امتیازات دنیایی و آخرتی اهل تقوا و محبت
این راهی است که من دارم عرض میکنم؛ اگر بروید، صدها مورد دیده شدهاست -من کلمهی تجربه و امتحان را برای آیات قرآن و خدا و ائمه نمیخواهم عرض کنم، تجربه غلط است، کلام خدا را کسی تجربه نمیکند، خدای تعالی را کسی امتحان نمیکند، امّا دیده شده- برای ما هم فوقالعاده است، وگرنه خدایتعالی «وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»(نساء/۳۲) فضل خدا هم بینهایت است و پروردگار دستور داده است که از خدا؛ از فضلاو سؤال کنید، یعنی از بینهایت لطف و عنایت؛ از خدا درخواست کنید. بنابراین اگر یک متّقی، یک اهل تقوا، -من اینطور فردی را دیده ام، یک وقتی من میگفتم که اگر دو مشکل نباشد، یکی اسراف نباشد یکی هم مصلحت باشد: الان بیایند بگویند تمام این شهر تهران را باید تو بخری، و هیچ هم پول نداری! یک چک مینویسی تا فردا، این هم مال ضعف ایمان ما است! وگرنه برای همین امروز پولاو را به او میدهی! اگر این دو چیز باشد؛ یکی مصلحت تو باشد، یکی دیگر اینکه در زندگی اسراف نکنی؛ انسان خانه بخرد، خالی بیندازد، کسی در آن زندگی نکند، گاهی من ممکن است بروم از آنجا یک نگاهی به آن بکنم!! اینها اسراف است! اسراف نباشد و مصلحت هم باشد؛ در واقع هم هر دوعدد آن، یکی است! اینقدر باید به فضل خدا متکی باشید، چون آخر
همین آیه میفرماید:
-«وَ من یتّق الله یجعل له مخرجا ویَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» تو توکل بکن به خدا! خدا برایتو کافی است!
-چقدر کافی است؟!
-اندازه ندارد! بینهایت. در همین دنیا میبینید: کسی که با محبّت درب خانهی خدا برود و با محبّت خدا را عبادت کند و با محبّت تقوا داشته باشد «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» این مال دنیایآن. مال آخرتآن هم که آنقدر آیات و روایات است که من اگر بخواهم فقط آیات و روایات را برای شما بخوانم زیاد میشود. در آیات قرآن هست: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند «إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»(کهف/۳۰) ما اجر کسانی که خوب کار کرده باشند از بین نمیبریم،
۶- محبتتان را شدید کنید
پس باید محبّتخود را شدید کنید، اگر تاجر هستید در دنیا و اگر تجارت آخرت میخواهید بکنید: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ» (صف/۱۰) آیا شما را دلالت بکنم به یک تجارتی؟! شما که اهل تجارتهستید! اهل معامله هستید، اهل کسب و کار هستید، میخواهید شما را به یک تجارتی دلالت بکنم که علاوه بر آنکه از عذاب دردناک نجات پیدا میکنید به بهشتی وارد شوید که «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ»(۱۳۳/آلعمران) آنقدر وسیع است که به اندازهی آسمانها و زمین است؛ «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»؛ برای کسانی که این راه تقوا را؛ که به یک اعتبار ما به آن راه تقوا میگوییم، به یک اعتبار راه محبّت میگوییم، این راه تقوا و محبت را بپیماید، مال اینهاست.
۷- معنای راه تقوا
حالا این راه تقوا یعنی چه؟ من معنی تقوی را مکرر عرض کرده ام، یک وقت است تقوی را انسان برای ریا انجام میدهد: میخواهم در بازار معتبر باشم! میخواهم در روحانیین یک آدم معتبری باشم، تقوی را در ظاهرا رعایت میکنم ولی در خانه و خفاء تقوایی ندارم! این تقوا ارزش ندارد.
امّا اگر تقوا را در هر حال، بر خودم تحمیل کردم؛ با فشار، بر خلاف هوای نفس، طبق دستور پروردگار، دارای تقوا شدم؛ تقوا هم به معنای: نگهداشتن انسان خودش را از گناه، معصیت و برای ما: از مکروهات و از مشتبهات است.
کار مکروه نکن.. کار حرام نکن، واجبات خود را انجام بده، مستحبات خود را تا جایی که میتوانی مراعات کن، این تقوا میشود؛ اوایل آن زحمت دارد، امّا همین که خدا را شناختی، نعمتهای پروردگار را دیدی، جزای الهی را در روز قیامت فکر کردی، برای تو ساده میشود. مثالی زدم؛ -هفتهی قبل بود یا هفتهی قبلتر- که اگر در این زمین به شما بگویند یک متر آن را اگر بکنی به یک گنجی میرسی، گنجی که تمام عمر اگر از این گنج بخواهی استفاده کنی میتوانی، زندگی تو تأمین میشود. میبینی شب و روز فکر تو این است که این یک متر زمینِ بتونی سیمانی را به تنهایی بکَنی، چرا؟ به جهت اینکه نتیجهی فوقالعادهای دارد، به آن نتیجه محبّت داری، تو آن گنج را دوست داری؛ این گنج، اهمیتّ آن بیشتر است؛ چون آدم ممکن است در مدت کندن این یک متر زمین بتنی در اثر خستگی از دنیا برود! ولی این گنجی که من دارم عرض میکنم و من میخواهم بگویم؛ این برو برگرد ندارد که تا خدا خدایی میکند -که این حرف بسیار غلط است باید بگوییم الیالابد-، الیالابد، تو از این گنج کمال استفاده را میکنی، -یعنی برای هر یک قِران آن، ممکن است ده عدد باغ بسیار بزرگ به تو بدهند!- خب بنابراین به این کار خود، محبّت زیادی پیدا میکنی، به تقوا محبّت پیدا میکنی، میبینی هر چه بگویند آقا اینجارا نکَن، این زمین را چرا میکَنی؟! میگویی من یک چیزهایی میدانم که شما نمیدانید! نمیخواهید هم به طرفخود بگویید؛ میآید شریک شما میشود! خدایتعالی میفرماید اگر تمام کرهی زمین شریک شما بشوند ما از آنچه که میخواهیم به شما بدهیم هیچ کم نمیگذاریم؛ هیچ کم نمیگذاریم! بگذار بیایند همه بفهمند و لذا در قرآن هم گفته ایم و در روی منابر هم مبّلغین ما فرمودهاند، انبیاء هم در کتب خود گفته اند، همهی مردم دنیا بیایند آن گنجی که باید به تو برسد تا آخر عمر، تا آخر عمر هم نه، تا الیالابد بتوانی خوش باشی و بیزحمت زندگی کنی به تو میرسد. تقوا داشته باش، تقوا! کمکم انسان محبّت پیدا میکند، شما مرحلهی یقظه و توبه و استقامت و صراط مستقیم را گذراندهاید؛ به آنهایی که گذراندهاند میگویم: باید به کار خود محبّت پیدا کنید! من نماز اوّل وقت بخوانم چه فایده دارد؟ فایدهی آن این است که به شفاعت امام صادق: که نماز خود را با مسامحه با آن برخورد نکردهای؛ میرسی، کم است؟! به آن نعمتهای پروردگار میرسی، به آن الطاف پروردگار میرسی، به جایی میرسی که اگر تمام عمر خود سر به سجده بگذاری و شکر کنی باز میبینی کم آوردی. این همه نعمت، در دنیا نعمت، در شب اوّل قبر نعمت، در قیامت نعمت، در بهشت هم که نعمت بینهایت؛ تمام شد.
۸- در راه تقوا انسان محبت به ثوابها دارد
انسان محبّت پیدا میکند: آقا چرا نماز شب میخوانی؟ مگر من میتوانم بخوابم و آن همه ثوابی که خدایتعالی برای نماز شب تعیین کرده صرف نظر کنم! مگر میشود؟! چرا قرآن میخوانی؟ قرآن خواندن هر حرفی که از دهان شما بیرون میآید ده ثواب به شما میدهند، ده درجهی شما را بالا میبرند! چرا نخوانم؟ دیگر چرت نمیزنی موقع قرآن خواندن. دیگر موقع قرآن خواندن از این که چند دقیقه با احترام دو زانو رو به قبله بنشینی دیگر خسته نمیشوی، چرا خسته بشوی؟ ده درجه ثواب؛ ده تا ثواب! -حالا بقیّهی آن را نمیخواهم عرض کنم- آن که روایت دارد ده عدد ثواب، ده عدد گناه از نامهی اعمال تو پاک میشود، ده مرتبه درجهی تو هم بالا میرود؛ اگر این قرآن را در نماز خواندی چطور؟ بعضی از علماء بودند سورهی بقره را در نافلهی خود میخواندهاند! در نمازهای واجب کراهت دارد ولی در نمازهای مستحبی برای اینکه قرآن زیادتری خوانده باشی... بهبه! هر حرفی، شما ببینید سورهی بقره چند حرف دارد؟ سورهی قل هو اللّه سه مرتبهی آن، ثواب تمام قرآن را دارد، اقلاً شب میخواهی بخوابی سه مرتبه قل هو اللّه بخوان.
۹- روایتی در باب ثواب اعمال
یک روز سلمان نشسته بود یک عدّه از اصحاب پیغمبر بعضیهای آنها منافق! بعضیهای آنها غیر منافق، نشسته بودند؛ پیغمبر اکرم فرمود چه کسی در بین شما هست هر شب تا صبح عبادت کند؟ سلمان گفت: من! چه کسی در بین شما هست هر شب یک ختم قرآن بخواند؟ سلمان گفت: من! چه کسی در بین شما هست تمام دورهی سال را روزه بگیرد؟ هیچ کس حرف نزد چون جاهل بودند، سلمان -چون میفهمید- گفت: من!
گفتند: آقا این فارسی ایرانی آمدهاست در ما عربها، میخواهد فخر به ما بفروشد! ما شبها دیده ایم خوابیدهاست، خُرخُر او هم بلنداست! شبها قرآن ندیدهایم بخواند! آخر، شب یک حدی دارد، شب هزار رکعت نماز و قرآن و چه و ...! حضرت فرمود سلمان خودت توضیح بده؛ سلمان توضیح داد: گفت من از شما شنیدم که هر کس سه عدد قل هو اللّه بخواند و بخوابد مثل این است که یک ختم قرآن خوانده و خوابیده، -پیغمبر نشسته مردم هم دارند گوش میدهند، خب حرف حساب!- دوّم اینکه شنیدم شما فرمودید کسی که وضو بگیرد و بخوابد مثل ایناست که تا صبح عبادت کردهاست. و کسی که اول ماه و وسط ماه و آخر ماه، -غیر از ماه شوال: که دوّم ماه را روزه بگیرید، چون اول شوال روزه گرفتن آن حرام است- اوّل و وسط و آخر ماه را روزه بگیرید مثل ایناست که تمام ماه را روزه گرفتهاید. خوب، من علاوه بر اینکه ماه رجب و ماه شعبان و رمضان را روزه میگیرم، این کار را هم در ماههای دیگر میکنم و کسی که بگوید «یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ»(بحار:۱۷۸/۸۴) این شخص مثل اینست که هزار رکعت نماز خواندهاست، مثل ایناست که هزار رکعت تا صبح نماز خوانده باشد، چهار عدد کار به شما یاد دادهایم، سه عدد آن را بلدهستید؛ این «یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ» را هم یادداشت کنید و هر شب بخوانید.
۱۰- ثواب ریختهاست، فقط باید جمع کنید
خیلی آسان: ببینید ثواب ریخته، تجارت خیلی راحتاست؛ فقط باید پول جمع کنید! یعنی - شاید مثال است- یک وقتی اسکندر در ظلمات که وارد شد، با یک عدّهای بود، این افراد، پای اسبآنها یا پای خود آنها به یک چیزهایی میخورد؛ صدا میکرد؛ پرسیدند اینها چه هست؟! اسکندر گفت که اینها یک چیزهایی است که اگر بردارید هم پشیمان هستید و اگر برندارید هم پیشمان هستید. خوب، یک عده برداشتند، گفتند حالا میبینیم در روشنایی چه هست؟ یک عده هم گفتند اگر قرار است پشیمان بشویم، چرا برداریم؟ آمدند دیدند همه جواهرات است. آنهایی که برداشته بودند، گفتند چرا کم برداشتیم؟ آنهایی که اصلاً برنداشته بودند، خوب معلوم است آنها دیگر خیلی بیشتر پشیمان شده بودند.
دنیا، مثل آن؛ این است؛ در این دنیا، هر چه کار بکنید، باز هم پشیمان هستید. «یوم الحسره»؛ روز قیامت یکی از اسامی آن، روز حسرت است. حسرت یعنی پشیمانی! اِی بابا! صلوات این قدر ثواب داشت و من در راه میرفتم، بیکار بودم؟.. لا اله الاّ اللّه این قدر ثواب داشت و من فلان جا بیکار نشسته بودم و یک مرتبه هم نگفتم لا اله الاّ اللّه!..
سه عدد قل هو الله خواندن قبل از خواب این قدر ثواب داشت من وِل کردم، یادم رفت، با زنم حرف زدم؟!... -منافات هم ندارد، یک وقت نگویید ما مقدس شدهایم با زن خود هم حرف نمیزنیم! نه! سه مرتبه قل هو اللّه شاید سه دقیقه طول بکشد، سه دقیقه هم مگر با قرآن عبدالباسط با آهنگ بخوانید.. وگرنه سه دقیقه هم طول نمیکشد!- وضو گرفتن! من که رفتم مسواک زدم یک وضو هم میگرفتم؛ این همه ثواب داشته؟! حسرت! «یوم الحسره، یوم الندامه»(بحار:۵۹/۷)، عین همان مثال، عین آن، پس کوشش کنیم انشاءالله تا میتوانیم از این محبّتِ به عبادت پیدا کنیم. محبّتِ به عبادت خیلی مهم است، خیلی هم کار آسانی است، یک راه خیلی سادهأی است، راه راست.
۱۱- راه تقوا، دست اندازش کمتر است
حتّی این را به شما بگویم: در آن دستانداز درست کردهاند؛ امّا دستانداز آن کم است؛ آدم راحتتر میتواند حرکت کند، عشق و علاقهأی به تقوا پیدا کردهاست که اگر او را قطعهقطعه کنند حاضر نیست یک گناه بکند. او را قطعهقطعهبکنند حاضر نیست این ثوابها را ترک کند، همین مستحبات، «لا یزال یتقرب الیّ عبدی بالنوافل»(عوالی اللآلی:۱۰۳/۴)، دائماً بندهی من به من نزدیک میشود، به وسیلهی نوافل به ثواب الهی نزدیک میشود. -حالا این بحث دیگری دارد- نوافل خیلی اهمیّت دارد، نافله بخوانید. نفس خود را سرکوب کنید و از این راه به ثواب پروردگار برسید: اهل تقوا.. .
۱۲- متقین محبت شدید به عبادت و شوق به ثواب دارند
من یک وقتی این خطبهی همام را: در نهجالبلاغه است؛ مال متقین است؛ حضرت در آنجا برای همام هشتاد صفت از صفات اهل تقوا را، نقل کردهاست، آن چنان هم حضرت وقتی که صحبت میکرد به دل او میکوبید؛ نه با دست! با کلام خود... که بعد از آن: «فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً»(نهجالبلاغه: ۳۰۶/ ۱۹۳)، یک دفعه یک فریادی زد و جان او بیرون آمد... مُرد! یکی از منافقینِ آن وقت آنجا نشسته بود. وقتی علی بن ابیطالب فرمود حرفِ حق این طور تأثیر میکند، گفت در خودت چرا تأثیر نکرد،؟! تو چرا طوری نشدی؟! نمیدانست که حضرت علاوه بر اینکه اینها را شنیده، به اینها عمل کرده، این امام متقین است و رهبری یک مردم را هم کردهاست.
آن راهی که انشاءالله شاید برای بعضی از شما توضیح بدهم، آن راه را هم رفتهاست؛ که در دعای کمیل میفرماید و یا به پروردگار عرض میکند: «الهی و سیدی صَبَرْتُ علی حَرِّ نارِک فکیف أَصْبِرُ علی فراقک؟»(بحار:۶۷/ ۱۹۶) آن یک راه دیگر است. تقوا این است. - یکی از آن هشتاد صفت متقیّن این است که «و لو لا الاجالُ التی کَتَبَ الله علیهم»، اگر آن اجلهایی که خدا مقدر نکرده، -ما را خدا نگه میدارد- اگر خدا آنها را نگه ندارد، «لماتوا شوقاً إلی الثواب»(نهجالبلاغه:۱۹۳/۳۰۶)، یک عشقی به ثواب الهی پیدا میکنید، به محبّتهای الهی پیدا میکنید، به نعمتهای الهی پیدا میکنید که یک لحظه نمیتوانید دوام بیاورید، آخر انسان مثلاً فرض کنید در این خانهی آن طرفی همه نوع نعمت، همه نوع میوه، همه چیز هست، همهی راحتیها و خوشیها هست؛ اینجا در یک سلولی؛ در زندانمانند، زندگی بکند و هیچ میلی هم نداشته باشد برود آن طرف! این یا دیوانه است، یا عقل او نمیرسد، یا از آنجا خبر ندارد و به آنجا ایمان ندارد! «لماتوا شوقاً الی الثواب»، تقوا را باید زیادش کرد، اهل تقوا اینطوری هستند: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»(بقره/۲) «وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»(بقره/۴) «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»(بقره/۳) -آیه را عقب و جلو خواندم ببخشید و چون بنا نداشتم مسلسلوار آیات را بخوانم- اینطوری؛ بروید در قرآن ببینید چقدر برای اهل تقوا اجر و ثواب نقل کردهاند! آن اجر و ثواب آیا کمتر از آن گنجی است که زیر یک متر، ده متر؛! یک چاه صد متری فرض کنیم از زمینهای سخت باشد؛ گنجی آنجا باشد! این کمتر است؟! آنجا چقدر با ذوق و شوق میکَنی؟! اینجا هم باید با همان شوق و عشق انشاءالله پیش بروید! این راهِ صحیحِ همگانیِ بسیار خوب برای رسیدن به ثواب الهی است.
۱۳- شیعه جانش را فدای اهل بیت می کند
امروز از آن روزهایی است که هم باید تسلیت بگوییم هم باید تبریک بگوییم، تبریک و تسلیت. جدّاً آنچه که ما داریم میبینیم که در زمانِ این که مردم فکر کردهاند شیعه بیصاحب است؛ به سر ما میآورند... حرم امیرالمؤمنین را اینطور جسارت میکنند... به شیعیان امیرالمؤمنین اینطور توهین میکنند... ما را بیصاحب تصوّر کردهاند... مسجد سهله را، در این مسجد سهله متوسلیّن به مولای ما را آن طور میکُشند...
باشد! آقایمان بیاید... ما هم میدانیم چکار کنیم...
انشاءالله نوّاب عام آقای ما هم، یک قدمی بیشتر از آنچه که متأثّر باشند و متأسف! باید بردارد...
جان ما به فدای یک سر سوزن خاک گنبد علی بن ابیطالب... من یک وقتی به یک وهابی گفتم، -وقتی گفت چرا گنبد طلا ساختهاید این همه فقرا هستند؟ من گفتم- این فقرایی که شما در بین شیعه تصور میکنید اگر روح ایشان یک آجر بشود و بگذارند روی هم، حاضر هستند گنبدهایی بزرگتر از این برای ائمهی خود درست کنند، جان آنها به فدای ائمه است... ما این طوری هستیم!
آن وقت یک عدّهای که خدا لعنت کند، آن مسلمانهای نادانی که یهود و نصارا را بر سر ما مسلط کردهاند و روز تولد امام حسن عسکری که باید همه شاد باشیم؛ اینطور باید اشک بریزیم و گریه کنیم و متأثر باشیم! امام زمان ما انشاءالله به خاطر پدر بزرگوارش، به خاطر اینکه امروز ما شاید به خاطر تولّد حضرت عسکری شاد بشویم؛ خودش تشریف بیاورد و در مقابل دشمنان اسلام و بخصوص تشیّع بایستد و همه را سرکوب کند...
نسألک اللّهم و ندعوک بهاعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه، عجل لولیک الفرج، عجل لولیک الفرج، عجل لولیک الفرج، خدایا همهی ما را از یاران آن حضرت قرار بده، پروردگارا همهی ما را در صراط مستقیم دین قرار بده، قلب مقدس امام زمان ما را از ما راضی بفرما، خدایا به آبروی امام زمان مان، به ما توفیق خدمت به آن حضرت را مرحمت بفرما، مریضهای اسلام شفا عنایت بفرما، مریض منظور الساعه لباس عافیت بپوشان، اموات ما را غریق رحمت بفرما، شهداء مان، امام راحل ما را غریق رحمت بفرما، عاقبت ما را ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.