درس اول از ۳۶ درس تزکیه نفس
مهر ۱۸, ۱۳۸۲درس سوم از ۳۶ درس تزکیه نفس
مهر ۱۸, ۱۳۸۲
درس دوم از ۳۶ درس تزکیه نفس:
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: یقظه
موضوع فرعی ۲: رستگاری - تاکید خدای تعالی بر تزکیه نفس
تاریخ:
۱۳ شعبان ۱۴۲۴ هجری قمری
۱۸ مهر ۱۳۸۲ هجری شمسی
2003/10/10 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- پر اهميتترين مساله از نظر قرآن تزكيه نفس است كه انسان را به رستگاری میرساند
۲- موفقيت چيزی است كه انسان در شروع هر كاری آن را منظور میكند
۳- محبت خدای تعالی در راهنمایی بشر به سوی سعادت
۴- موفقیت و سعادت از نظر بشر دنیا دوست
۵- خدای تعالی برای اينكه ما باور كنيم رستگاری در تزكيه نفس است يازده قسم ياد میكند
۶- تزكيه نفس يعنی بررسی كردن روح خود و برطرف كردن گناهان و صفات رذیله
۷- در تزكيه نفس استاد و طبيب روح لازم است
۸- شقاوت در اثر امراض روحی و سعادت بوسیله صفات حمیده روحی
۹- نقش بیداری از خواب غفلت در رسیدن به رستگاری
۱۰- حداقل همان اندازه كه به فکر درمان امراض بدنی هستیم به فکر درمان امراض روحی باشیم
۱۱- در مرحله اول دعا برای تزكيه نفس و در مرحله دوم برای ظهور
گزارش کوتاه این درس:
در این جلسه که درباره تزکیه نفس و مرحله یقظه و بیداری از خواب غفلت بود ابتدا حضرت استاد آیاتی از سوره شمس که درباره اهمیت تزکیه نفس میباشد را تلاوت نموده و معنا کردند و فرمودند: رسیدن به رستگاری و سعادت و موفقیت باید سرلوحه زندگی انسان باشد و خدای تعالی چون محبت زیادی به بشر دارد و میخواهد او را به سعادت ابدی برساند در سوره شمس با یازده قسم متوالی تمام رستگاری را در تزکیه نفس بیان کرده است و متذکر شدند که یک انسان بیدار کسی است که این اصرار خدای تعالی را در این آیات شریفه که تزکیه نفس باعث رستگاری میشود باور کند و آن را جدی بگیرد و تزکیه نفس یعنی انسان در روح خودش فرو رود و صفات رذیلهای که دارد را به کمک طبیب روح از خودش پاک کند تا به سعادت برسد. و فرمودند: انسان در اثر امراض روحی و عدم تربیت صحیح مانند ابن ملجم و یزید میشود و شقی میگردد و همچنین در اثر تربیت صحیح و داشتن مربی خوب مانند حضرت ابا الفضل (علیه السلام) به سعادت و رستگاری میرسد. لذا بیداری از خواب غفلت نقش بسیار مؤثری در رسیدن به این رستگاری دارد و لااقل شما باید به اندازهای که به درمان امراض بدنی خود اهمیت میدهید به درمان امراض روحی خود اهمیت داده و آن را جدی بگیرید.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لاسِیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الانِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
" بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا * وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا " (شمس/۱-۱۰)
۱- پر اهمیتترین مساله از نظر قرآن تزكیه نفس است كه انسان را به رستگاری میرساند
موضوعِ سخن انشاءاللّه از این هفته دربارهی تزكیهی نفس، كه همهی شماها تا حدّی با این مسأله در ارتباط بوده و هستید، ولی انشاءاللّه تا جائی كه برایم میسّر باشد و خدای تعالی بخواهد میخواهم یك مقداری عمیقتر، جدّیتر و واقعیتر دربارهی این موضوع صحبت كنم. زیرا در قرآن مجید خدای تعالی بیشتر از هر چیز به مسألهی تزكیهی نفس اهمیت داده، تا جائی كه یازده قسم پشت سر هم دربارهی این كه به تحقیق رستگار، آن رستگاریی كه همهی ما آرزویش را داریم، آن رستگاریی كه همهی ما آنچه در دنیا میكنیم، چه مربوط به دنیامان باشد و چه مربوط به آخرتمان باشد، اوّل چیزی كه دربارهاش فكر میكنیم رستگاری و موفقیت است. اگر تحصیل علم میكنید، بدانید كه موفقیت ندارد تركش میكنید، اگر تحصیلِ علم جدید میكنید و یا در هر رشتهای كه وارد میشوید، اگر بدانید كه موفقیتی ندارید، طبعاً از آن راه و از آن رشته وارد نمیشوید.
۲- موفقیت چیزی است كه انسان در شروع هر كاری آن را منظور میكند
موفقیت اگر دقّت كنید در هر كاری چه كوچك و چه بزرگ، از چیزهایی است كه انسان در اوّلین فكرش، در اوّلین شروع به كارش آن را منظور میكند، موفقیتِ انسان وقتی است كه در دنیا هر كاری را كه میكند به نتیجه برسد، موفق باشد. میگویند فلانی یك فرد موفّقی است، یعنی تمام كارهایش با موفقیت روبرو است، موفقیت از چیزهایی است كه بخواهیم یا نخواهیم همهی ما آرزویش را داریم. رستگاری و موفقیت از مسائلی است كه باید در زندگی انسان، در سرلوحهی آن زندگی باشد. والاّ یك فرد دیوانهای است كه همهی كارهایش را با اینكه میداند موفق نمیشود، شروع كند یا بخواهد حتّی انجام بدهد.
۳- محبت خدای تعالی در راهنمایی بشر به سوی سعادت
خدای تعالی میگوید: اگر میخواهید موفق بشوید در انسانیت، اگر میخواهی موفق بشوی به نعمتهای اُخروی، اگر مایلی در دنیا موفق باشی، اگر مایلی در هر كار، كارت به نتیجه برسد راهش را به تو نشان بدهم. باور نمیكنیم چون همهی افكارمان، تمام حوّاسمان با دنیا و مادیات و آنچه مربوط به مادیات است، هست.
لذا چون باور نمیكنیم خدای تعالی كه نباید حرفش دوّم داشته باشد، تردیدی درباره سخنش باشد، نباید كسی حتّی كوچكترین احتمالِ تخلّف بدهد، زیرا خدای تعالی " لَا یخْلِفُ الْمِیعَادَ " (رعد/۳۱) وعدههایش را تخلّف نمیكند. در عین حال برای اینكه این بندگانش را بسیار دوست دارد، در میان تمام مخلوقاتی كه خلق كرده؛ بشر را گرامی داشته " وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِیآدَمَ "( إسراء/۷۰) بنیآدم را دوست داشته و همهی چیزها را برای رفاه او خلق كرده، آسمان، زمین " وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ"( جاثیه/۱۳) " وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ "( إبراهیم/۳۳) ماه و خورشید را مسخّرتان كرده، هر چه در آسمان و زمین هست به نفع شما خلق كرده، خیلی بشر را دوست دارد، كه اگر ما بدانیم پروردگارمان چقدر ما را دوست دارد، شاید ترك عبادت كنیم، شاید مانند اطفالی كه پدرشان زیاد به آنها اظهار محبّت میكنند و بیادب تربیت میشوند آنطور شویم. والاّ خدای تعالی از سخنانش، از رحمانیتش، از رحیمیتش، از همین سورهی مباركه، كه سورهی شمس است، استفاده میشود كه همان طوری كه خودش بینهایت است، محبّتش هم بینهایت است. بینهایت به بشر محبّت دارد ولی بشر توجّه ندارد.
۴- موفقیت و سعادت از نظر بشر دنیا دوست
بشر به فكر دنیا است، به فكر خانه است، شما اگر مثلاً یك دوربین بردارید بروید در بین مردم، از مردم سؤال كنید موفقیت در چیست؟ سعادت در چیست؟ انسان موفّق كیست؟ هیچكدام آنچه خدا گفته نمیگویند. یكی میگوید: زن خوب داشتن، دیگری میگوید: رفیق خوب داشتن، یكی میگوید خانه مفصل داشتن، و بالاخره؛ آن كه در رأس موفقیتهاست پول زیاد داشتن است،
۵- خدای تعالی برای اینكه ما باور كنیم رستگاری در تزكیه نفس است یازده قسم یاد میكند
اما خدای تعالی چون هم بشر را خوب میشناسد، هم بشر را خیلی دوست دارد و هم خودش حكیم است و قرآنش كه كلام او است، حكیم است، موفقیت مطلق را با یازده قسم، تو باور نمیكنی؟ " وَ الشَّمْسِ "، قسم به خورشید، قسم به ملكوت خورشید، كه گاهی از روایات استفاده میشود، پیغمبراكرم صلیاللهوعلیهوآله و گاهی حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه هست، قسم به اینها، قسم به آن ماهی كه پشت سرِ پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله حركت كرده و خلیفهی بلافصل پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله است، قسم به او، قسم به هر چه كه به چشمت میخورد و از نظر تو اهمیت دارد و بالاخره قسم به آن چیزی كه تو او را نمیشناسی، فهم و دركش را نداری و از همه بالاتر است و او خود تو هستی، " وَ نَفْسٍ "، و قسم به خدایی كه نفس را خلق كرده، كه چه؟ " قَدْ أَفْلَحَ "، قطعاً، حتماً، جدّاً، این كلمهی " قَدْ " در مقابل همهی این معانی هست، " قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا "، تحقیقاً رستگاری برای كسی است كه نفسش را تزكیه كرده، برای عالِم است رستگاری؟ خیر، برای ثروتمند است رستگاری؟ خیر، برای یك بدن سالم است رستگاری؟ خیر، برای این كه به انسان یك ریاستِ مافوقی، یك شخصیتِ مافوقی بدهند؟ خیر، رستگاری در تزكیهی نفس است خیلی صریح.
۶- تزكیه نفس یعنی بررسی كردن روح خود و برطرف كردن گناهان و صفات رذیله
تزكیهی نفس یعنی چه؟ تزكیهی نفس یعنی توی خودت فرو برو، ببین كجایت درد میكند؟ چهات است، چرا تو آنجا اخلاقت خراب شد، چرا تو در فلان محل نتوانستی خودت را كنترل كنی و به گناه افتادی؟ چرا فلان مسأله را فلان نحوه به خاطر هوای نفست بیان كردی؟ چرا فلان درس را انتخاب كردی به خاطر دنیایت؟ اینها را فكر كن، یك بررسی كن، یك بررسی روحی كن، شما اگر احساس كنید تَب دارید، تَب دارید، درجهی حرارت را گذاشتند دو درجه تب دارید، نمیدانید هم از كجا هم شروع شده، از سر تا پایتان بررسی میكنید، گاهی پایتان را فشار میدهید، میگویید: شاید مال دردپای من است، گاهی شكمتان را فشار میدهید میگویید: ممكن است مال درد شكمم باشد، گاهی فكر میكنید غدّهای در بدنتان هست كه او فعّال شده و تب در شما ایجاد كرده، بالاخره یك بررسی كاملی میكنید.
۷- در تزكیه نفس استاد و طبیب روح لازم است
وقتی هم كه خودتان چیزی نفهمیدید، میروید به نزد یك طبیب، میگویید: ببین آقا من چرا تب میكنم، یك تب معمولی، چرا من تب میكنم؟ چرا من اینطور مریضم؟ او هم بررسی میكند میگوید: من هم نفهمیدم، میروید زیر دستگاه، او اعماق بدن را، قلب را، ریه را، همه جا را نگاه میكند یك چیزی بالاخره پیدا میكنند و فوراً دست به كار میشوند و آن را معالجه میكنند، تب شما رفع میشود. اینطور نیست؟ شما را به خدا قسم كدام یك از ما مسألهی روحمان را این طور جدّی گرفتهایم؟ یك حالت بدی پیدا كردیم روز جمعه، نزدیكِ تولّد حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه، زیاد علاقهای به امام زمان ارواحنافداه از خودمان نشان نمیدهیم، زیاد به فكرِ آن حضرت نیستیم، اگر هم هستیم برای دنیایمان هست، این مرضت را فوراً خودت بررسی كن، چرا؟ چرا این جور غافلی؟ اگر دیدی نمیفهمی به استادی، به طبیبی مراجعه كن و از او كمك بگیر، ماها یك اخلاقی داریم كه تا یك احساس مرضِ روحی میكنیم، فوراً به خودمان زحمت نمیدهیم، میرویم پیش یك نفر میگوییم: آقا چرا ما اینطوریم؟ او هم میگوید: شاید این طوری باشد، یادمان هم میرود تمام میشود.
۸- شقاوت در اثر امراض روحی و سعادت بوسیله صفات حمیده روحی
این مرضها توی روحمان روز به روز اضافه میشود تا به جایی انسان را میرساند: " ثُمَّ كَانَ عَاقِبَة الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءَى " (روم/۱۰) به كجا میرسد؟ میشود ابنملجم، میشود منكر امام زمان، میشود یزیدبنمعاویه، شماها فكر نكنید یزید بن معاویه، این شخص از اوّل خدا یزید خلقش كرده، هر كِه این حرف را بزند بسیار اشتباه كرده و به خدای عظیم اهانت كرده، یزیدبنمعاویه را خدا یك انسان خلق كرد، همهی قوای انسانی را هم به او داده، " إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا " (انسان/۳) یك مرّبی داشته مثل معاویه، یك محیطی داشته ریاستطلبی و جاهطلبی، از خارج صفات رذیله را به او وارد كردهاند، از داخل هم صفات رذیله رشد كرده، در نتیجه میدانید چه شده؟ در نتیجه شده یزید و در كنار او و در كنار او كه عرض میكنم نمیخواهم بگذارم حضرت اباالفضلالعباس ارواحنافداه را در كنار یزید، نه، در یك دنیا، در یك جزیره، در یك فامیل حتّی، یكی هم شده اباالفضلالعباس علیهالسلام كه جان همهمان بقربانش، میگوید: " یا نَفْسُ هُونِی "، ای نفس من، نفس او نفس الهی بود، در عین حال برای تدریس به ما این جمله را فرمود، والاّ اگر قطعهقطعه میكردند حضرت اباالفضل علیهالسلام را همانطوری كه كردند، ایشان قبل از امام حسین علیهالسلام آب نمیخورد، " یا نَفْسُ هُونِی وَ الْحُسَینُ مُعَطَّشًا "، ای نفس من! خوار شو، این جور انسان بیدار باشد، این جور حواسش جمع باشد، ای نفس من خوار شو، حسین عطشان است، دقّت كردید؟
۹- نقش بیداری از خواب غفلت در رسیدن به رستگاری
ای رفیق من! با خدا بساز، تنها كسی كه به درد تو میخورد خدا است، برای خدا كار كن، آیاتِ قرآن را اگر ورق بزنیم اقلاً پنجاه درصدش اگر نگوییم بیشتر، دربارهی یقظه است. از خواب بیدار شوید! بیدار شدن از خواب، كه رستگاری در چیست، كجا است، چه كسی رستگاری را تعیین میكند، پروردگار متعال میفرماید: " قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا "، بعد از یازده قسم، یازده تا قسم خورده، كلمهی " قَدْ " هم گفته در عین حال ما، یكیمان، من از امروز میخواهم اینطور نباشد، نه اینكه بگویم یكیمان به فكر این تأكید پروردگار نیستیم، بگویم همهمان به فكر این تأكید پروردگاریم، چطور میشود؟ من مالم را از دست دادم در این راه، خوب كردی، جانم را در این راه از دست دادم، خوب كاری كردی، امتیاز داری. اگر دو دستت را قطع كردند و خون دارد میریزد، اینجا گفتی كه " وَ اللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یمِینِی اِنِّی اُحَامِی اَبَدًا عَنْ دِینِی " (بحار/ج۴۵-۴۰) كاری نكردی، من آقا زندگیم را روی این راه گذاشتم، باركاللّه، نه منّتی بر خدا داری، نه منّتی بر پیغمبر داری، نه منتّی بر كسی، " لَا تَمُنُّوا عَلَی إِسْلَامَكُمْ "، به پیغمبر فرمود: به مردم بگو منّت نگذارید كه مسلمان شدید، " بَلْ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ " بلكه خدا منّت گذاشته كه پیغمبر با آن عظمت را فرستاده و اسمش را " ذكر " گذاشته، " مذكِّر " گذاشته، تا شما را از خواب غفلت بیدار كند، " لَا تَمُنُّوا عَلَی إِسْلَامَكُمْ بَلْ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ "(حجرات/۱۷) بلكه خدا بر شما منّت گذاشته است، همیشه باید ممنون پروردگار باشیم كه پیغمبر برایمان فرستاده، هر روز صبح كه از خواب پا میشوید: خدایا! شكرت، پیغمبر با آن عظمت را برای ما فرستادی، علی بن ابیطالب علیهالسلام با آن اهمیت را به ما دادی، حضرت مجتبی و سیدالشهداء علیهماالسلام به خاطر رستگاری ما شهید شدند، ائمّهیاطهار علیهمالسلام به خاطر اینكه ما رستگار بشویم همه به زحمت افتادند و شهید شدند، حضرت بقیةالله ارواحنافداه برای اینكه یك روزی بشود که بیاید و مردم را- خوب دقّت كنید- از خواب غفلت بیدار كند و تزكیهی نفسشان كند هزار و صد و چند سال است كه انتظار میكشد كه مردم لایق بشوند و متأسفانه لایق نشدیم.
۱۰- حداقل همان اندازه كه به فکر درمان امراض بدنی هستیم به فکر درمان امراض روحی باشیم
پس انشاءاللّه كوشش كنید كه مطالبی كه در این جلسات بحث میشود اینها را به گوشِ دل بسپارید و لااقل همان اندازه كه به امراض بدنیتان میپردازید و خودتان را نجات میدهید، متخصصترین طبیبها را انتخاب میكنید، بهترین بیمارستانها را انتخاب میكنید، و خودتان را نجات میدهید، دربارهی روحتان لااقل همین مقدار، لااقل، والاّ روح كجا و بدن كجا؟ بدن بالاخره میمیرد، بدن بالاخره از دست شما میرود، ولی روح باید همیشه شما آن باشید، میخواستم بگویم با شما باشد، ولی با شما ندارد، شما اصلاً خودتان همانید و باید او سالم باشد.
۱۱- مرحله اول تزكیه نفس، مرحله دوم ظهور
امیدوارم با همین مختصر عرایض شما دوستانِ عزیزم، در هر كجا كه هستید از امروز برنامههای تزكیهی نفستان را جدّی بگیرید و اگر جدّی نگیرید فردا شب، شب تولّد حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه است، شكایتتان را به حضرت ممكن است من خودم بكنم. البته ممكن است به خود من هم بگویند خودتت هم توی همینها هستی، ولی خُب، شما هم شكایت من را بكنید بگویید، فلانی جدّی نگرفته، امیدواریم انشاءاللّه عیدی ما را، عیدی كامل ما را، عیدی قطعی ما را در مرحلهی اوّل، در مرحلهی اوّل، تزكیهی نفس ما و بیداری از خواب غفلت ما قرار بدهند تا وقتی كه مرحلهی دوّم و دعای دوّممان میخواهد مستجاب بشود، همهمان سرافراز باشیم و نگویید چرا در مرحلهی اوّل تزكیهی نفس و در مرحلهی دوّم ظهور؟ به جهت اینكه اگر ظهور بشود و ما تزكیهی نفس نكرده باشیم " یَوْمَ لَا ینفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ مِن إِیمَانِهَا خَیرًا " (زیارت آل یاسین) فایدهای ندارد، میگذارند آن عقبها، خیلی اگر جزء معاندین نباشیم آن عقبها، حالا ببینیم تو به دردمان میخوری، تو وجودت فایده دارد یا ندارد، پس
خدایا! همهی ما را از خواب غفلت بیدار بفرما
پروردگارا! همهی ما را موفق به تزكیهی نفس بفرما
پروردگارا! به آبروی ولیعصر قسمت میدهیم كه امام زمان ما را در همین نیمهی شعبان برسان و ما را از سرچشمهی زلال علم و دانش و حقیقت و حكمت او بهرهمند بفرما.
نسئلك و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه
خدایا! عیدی كامل به ما مرحمت بفرما
خدایا! این نیمهی شعبان را نیمهی شعبانِ پُر بركتی برای ما قرار بده، ظهور حضرت بقیةاللّه را تعجیل بفرما،
پروردگارا! همهی مسلمین را در پناه امام زمان حفظ بفرما، مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما
خدایا! مریضهای منظور، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان
امواتمان غریق رحمت بفرما
عاقبتمان ختم بخیر بفرما
و عجل فی فرج مولانا.