درس سی و پنجم از ۳۶ درس تزکیه نفس
مرداد ۳۰, ۱۳۸۳درس هفتم توضیح آیات
مرداد ۳۰, ۱۳۸۳
درس سی و ششم از ۳۶ درس تزکیه نفس
موضوع اصلی: تزکیه نفس
موضوع فرعی ۱: مرحله محبّت
موضوع فرعی ۲: شکوفایی محبّت
تاریخ:
۰۳ رجب ۱۴۲۵ هجری قمری
۳۰ مرداد ۱۳۸۳ هجری شمسی
2004/08/20 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- خدا را همه قبول دارند و همه دوست دارند
۲- چه كنيم كه محبّتمان به پروردگارمان افزوده شود؟
۳- اظهار محبت موجب شکوفایی محبت می شود
۴- اظهار محبت اهل بیت علیهم السلام
۵- شیعه در مقابل جسارت به حرمهای اهل بیت نمی تواند آرام بنشیند
۶- کوشش کنید اظهار محبتتان را به علی بن ابیطالب علیهالسلام در ماه رجب زیاد کنید
۷- زیارت علی بن ابیطالب علیه السلام در قنوت نماز
۸- ما به اندازه ظرف وجودمان از محبت الهی دریافت می کنیم
۹- تذکراتی به سالکین الی الله
۱۰- سالک الی الله باید متوجه راهش باشد
۱۱- چه زمان به خدا می رسیم؟
۱۲- سالک الی الله کسی است که محبتش متمرکز خدا باشد
۱۳- انسان با مرحله یقظه از طویله حیوانیت خارج می شود
۱۴- خطر غفلت و سستی برای سالک الی الله
۱۵- مطالبی راجع به دعای ندبه و فراز هایی از آن
۱۶- سامراء را اهمیت بدهید
گزارش کوتاه این درس:
حضرت استاد در این جلسه که سالکین الی الله حضور داشتند و مطالب مراحل تزکیه نفس بیان می شد یک نکته دیگر راجع به مرحله محبت بیان فرمودند که مساله ازدیاد محبت به خدای متعال بود.
ایشان ابتدا فرمودند که خدای متعال را همه دوست دارند اما باید این دوست داشتن را اظهار کنیم تا شکوفا گردد و این اظهار محبت باید نسبت به دوستان انجام شود .
استاد به مناسبت حادثه توهین به مرقد علی بن ابیطالب علیه السلام تاثر شدید و اظهار انزجار فراوان نسبت به عاملین این اقدام اظهار نموده و فرمودند در ماه رجب باید اظهار محبتتان را نسبت به علی بن ابیطالب علیه السلام زیاد کنید تا محبت خدا شامل حالتان گردد.
استاد در ادامه ضمن گله از بعضی اهمال کاریها از سوی سالکین الی الله و عدم جدی گرفتن مسائل مهم سیر و سلوک تذکراتی را به سالکین الی الله اکیدا مطرح و خطر سستی و غفلت در سیر الی الله را گوشزد فرمودند.
ایشان در پایان با بیان جملاتی راجع به دعای ندبه و توضیح فرازهایی از آن به مطالب پایان دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الحمدللّه و الصلوة و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه لاسیما علی بقیةاللّه روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدّائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، ومَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَمَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق/۲و۳).
مطالبی دربارهی محبت به خدا و مرحلهی حبّ به خدا در هفتههای گذشته به عرض دوستان عزیزم رساندم. امیدواریم که در این ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان، محبّتمان به خدایتعالی آنچنان باشد که خدایتعالی ما را دوست داشته باشد و جزء آنهایی که «إنّ الله یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(بقرة/۱۹۵، العمران/۱۳۴)، «یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»(مائدة/۴۲)، «یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»(بقرة/۲۲۲) و «یحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(توبة/۴) و «یحِبُّ الصَّابِرِینَ»(العمران/۱۴۶) قرارمان بدهد.
۱- خدا را همه قبول دارند و همه دوست دارند
جملهای که از مسألهی محبت به خدا باقی ماند این است که چه کنیم که محبّتمان به پروردگارمان افزوده شود؟ طبیعی است هر کسی به هر جهتی ممکن است خدایتعالی را دوست داشته باشد. حتّی یک روایتی ذیل آیهی شریفهی: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ»(انعام/۱۰۸) از امام علیه الصلوة و السلام آمده که به راوی میفرماید: «هل رأیت أحداً یسبّ اللّه؟»(التفسير للعیاشی, جلد ۱, صفحه ۳۷۳) آیا دیدهای کسی خدا را سبّ کند و جسارت به ذات مقدّس پروردگار بکند؟ عرض میکند که: نه. چون اگر کسی خدا را بشناسد معنا ندارد که به خدا توهین کند. امام علیه الصلوة و السلام فرمود: کسی که امام را سبّ میکند خدا را سبّ کرده و معنی این آیه - «لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» - این است که کسانی که به غیرخدا و بُتهایی و ائمهای کفر معتقدند، شما به آنها سبّ نکنید تا آنها روی دشمنی، خدا که در این آیه منظور امام است سبّ نکنند. این روایت را برای این جهت عرض کردم که در عالَم نمیشود کسی خدا را قبول داشته باشد و به خدا جسارت کند. اگر کسی به خدا توهین کرد بدانید در باطن، خدا را قبول ندارد و لذا کسی که یک چنین کاری بکند کافر است، نجس است و اعتقاد او زیر سؤال میرود، طبعاً طبق آنچه که فرمودهاند؛ یک مسلمان اگر مرتد شد، طبعاً این طور است که زنش مطلّقه است، اموالش به ورثهاش میرسد و اگر قاضی مبسوطالیدی برایش این مسأله ثابت شد واجب است که او را به قتل برساند. بنابراین اگر دیدیم کسی جسارت به پروردگار میکند، قطعاً در آن لحظه لااقل ایمان ندارد. خدا را همه قبول دارند و همه دوست دارند، نمیشود انسانی وجود داشته باشد خدا را قبول داشته باشد و درعینحال دشمن خدا باشد و به خدا فحش دهد، چرا؟ به خاطر آنکه کمال مطلق، صفات حمیده، صفات جلالیه، صفات جمالیه همه مال خداست. غیر خدا همه ناقصاند و فحش دادن و جسارت کردن، طبعاً به خاطر آن نقصی است که در آن شخص یا به اشتباه مشاهده میکنند و یا حقیقت دارد.
۲- چه کنیم که محبّتمان به پروردگارمان افزوده شود؟
بنابراین با اینکه ما خدا را دوست داریم اما میخواهیم خدا را بیشتر دوست داشته باشیم. حالا بعضی به خاطر اینکه خدا به آنها نعمت داده دوستش دارند و یا به خاطر اینکه خدایتعالی در آینده نعمت به آنها میدهد دوستش دارند و یا به خاطر اینکه صفات حمیدهی آنها با صفات حمیدهی پروردگار تطبیق میکند دوستش دارند و یا به خاطر اینکه خدایتعالی مرکز تمام محبّتهاست. اگر روی این مطلب کار کردیم طبعاً روز به روز محبّتمان به خدا بیشتر میشود، یعنی اگر شما به علم محبّت دارید، اصل علم خود خداست، اگر به پاکی محبّت دارید همهی پاکیها مال خداست، اگر به قدرت محبّت دارید همهی قدرت مال خداست، بنابراین همهی خوبیها مال خداست. روی این جهت اگر فکر کنیم، محبّتمان به ذات مقدس پروردگار بیشتر میشود، محبّتمان شکوفا میشود.
۳- اظهار محبت موجب شکوفایی محبت می شود
اظهار محبّت کردن؛ حتّی با مردم عادی هم همینطور است، اگر شما به مردم عادی هم اظهار محبّت بکنید محبّتِ شما شکوفا میشود. اظهار محبّت؛ اگر شما رفتید در مقابل ضریح علی بن موسی الرضا نشستید، نه حرفی زدید، نه اظهار محبّتی کردید، فقط نگاه کردید، محبّتتان زیاد نمیشود. اما اگر گفتید آقاجان قربانت بروم، خاک پای زوّارت هستم، ضریح را ببوسید، در را ببوسید، زمین را ببوسید، اظهار محبت کنید، طبعاً محبتتان زیادتر میشود، دائم زیاد میشود. اظهار محبت باید کرد. حتی اظهار محبت بین دوستان باید رواج داشته باشد.
۴- اظهار محبت اهل بیت علیهم السلام
در صدر اسلام پیغمبر اکرم با علی بن ابی طالب، فاطمه اطهر، حسنین و بعضی از اصحاب، اظهار محبتهای عجیبی میکردند که در زمان ما متأسفانه برافتاده. اظهار محبتکردن به گمان اینکه شاید طرف طمع مادی به انسان داشته باشد از بین رفته. پیغمبراکرم به هر که میرسید سلام میکرد، تبسم داشت، در سخنانش متبسم بود، با روی باز با مردم برخورد میکرد. اینها علامت شرح صدر است. پیغمبراکرم آنچنان اظهار محبت به زیردستان میکرد - که همهی مردم حتی علی بی ابی طالب و ائمه اطهار علیهم الصلاة و السلام زیردست پیغمبراکرم بودند - به همه سلام میکرد، اظهار محبت میکرد، با آنها برخورد خوبی داشت و این اظهار محبت؛ از محبتهای دیگر جداست، حبّ محبوب خدا، حبّ خداست. شما اگر به بندگان خوب خدا اظهار محبت کردید، به خدا اظهار محبت کردهاید.
۵- شیعه در مقابل جسارت به حرمهای اهلبیت نمی تواند آرام بنشیند
فکر نکنید اگر امروز به خاطر شهادت امام هادی علیه الصلاة و السلام، یا به خاطر اینکه حرم مطهر علی بن ابی طالب علیهالسلام مورد هجوم دشمنان اسلام واقع شده، شما اشک ریختید، محزون بودید، گریه کردید، این اظهار محبت به دو امام است؛ نه! اظهار محبت به پروردگار است. ما رگ نداریم، ما شیعیان علی بن ابی طالب غیرت نداریم، و الا چطور حاضر میشویم یک عده برای اینکه قبر مطهر علی بن ابی طالب را از اهانت نجات بدهند آنجا جمع شدند، می گویند جان ما فدای قبر علی بن ابیطالب. آن وقت اینها را بکشند و ما اینجا راحت نشسته باشیم! به خدا قسم! من نمیخواهم زیاد شما را بیش از آنچه هستید متأثرتان کنم، کاری نمیتوانیم بکنیم، و الاّ میخواست همهمان بسیج بشویم، همهمان حرکت کنیم! شیعه مگر مرده است! که غیرت نداشته باشد تا بگذارد گلدستههای حرم علی بن ابیطالب را امروز صبح گفتند هدف قرار دادهاند، قبر مطهرش را هدف قرار دادهاند. وای بر ما! وای بر ما! که راحت باشیم و چیزی در این ارتباط نگوییم و باز هم مشغول خوشگذرانیهای پوشالی خودمان باشیم و همان مسائلی که هر روز بوده در برنامههایمان، همان مسائل باشد. یا علی! خودت میدانی که ما جانمان، مالمان فدای تو باد! بأبی انت و أمّی و نفسی و أهلی و مالی و أسرتی! خدایا! ماه رجب است، ماه فروریختن رحمت توست بر بندگانت! تو را قسم میدهیم! ما شرحصدر آنقدر نداریم، ما آنقدر طاقت نداریم! ما در این امتحان - یک عده را میبینم میگویند: چرا علی خودش کاری نمیکند؟! چرا اباالفضلش کاری نمیکند؟!- ما استعداد این همه مصیبت را برای قبر مطهر ولی تو نداریم. به آبروی خاندان عصمت و طهارت، خدا! قسمات میدهیم، همین امروز آنچه بر مّرهی قیس از طرف علی بن ابیطالب وارد شد - که همه تواریخ نوشتند- به آنهایی که دشمنی میکنند با خاندان عصمت، دشمنی میکنند نسبت به شیعه، الان ذلیلشان بفرما! به آبروی ولیعصر قسمات میدهیم حالا دیگر فرج امام زمان ما را برسان!
۶- کوشش کنید اظهار محبتتان را به علی بن ابیطالب علیهالسلام در ماه رجب زیاد کنید
ماه رجب ماه علی بن ابیطالب است. ماه رجب ماهی است که در دعاهای این ماه میخوانیم: «یا مرسل الرحمة من معادنها»(الصحیفة العلویّة, جلد ۱, صفحه ۱۸۳) ای کسی که رحمت را از معدنش - که معدن رحمت خدا اهل بیت عصمت و طهارتاند- ارسال میکنی. در زیارت جامعه عرض میکنیم:«السلام علیکم یا اهلبیتالنبوة و موضعالرسالة و مختلفالملائکة و مهبطالوحی و معدنالرحمة» هر چیزی که از معدنش آمد پرارزش است، اصل است. رحمت خدا از طرف خاندان عصمت و طهارت به ما میرسد. کوشش کنیم در این ماه اظهار محبتمان را به علی علیهالسلام زیاد کنیم، شاید محبتمان کامل شود و شاید خدا ما را دوست داشته باشد. چون اگر پیرو علی علیهالسلام بودیم، هم جزء محسنین هستیم، هم جزء مقسطین هستیم، هم جزء صابرین هستیم و هم جزء توّابین و متطهّرین هستیم. خدایا به خاطر علی بن ابیطالب در این ماه، ما را به کمالات روحی برسان، حقایق را به ما معرفی بفرما. پروردگارا! دریچههای حکمت را در دلهایمان باز بفرما. خدا رحمت کند مرحوم استادمان حاج ملاّ آقاجان زنجانی را که در همین ماه ایشان از این زندان بیرون آمدند و نجات پیدا کردند و روز بیستم این ماه وفات ایشان در چهلوشش سال قبل – تقریباً - بود. ایشان گاهی به من میفرمود که: فلانی! هر چه به من از حقایق رسیده روز تولد علی بن ابیطالب بوده، روز سیزده ماه رجب بوده. یک جریانی را هم بعد از وفات ایشان من در دفترچهای -که در کتاب پرواز روح نوشتهام- دیدم، که در آن موقع من زمینه نداشتم، استعداد و فهم مطالب را نداشتم، ایشان از من پنهان کرد. ولی بعد، این مطالب را در آن دفترچهای ـ که متأسفانه آن هم مفقود شد، بیشتر از همان که من میخواستم ببینم ظاهراً بنا نبود بماند ـ بعد از چهارده سال که از وفات ایشان گذشته بود، من آن دفترچه را دیدم و در کتاب پروازروح مطالبش را ننوشتم.
۷- زیارت علی بن ابیطالب در قنوت نماز
ایشان در قنوت نماز حضرت امیرالمؤمنین که قبل از آفتاب روز سیزدهم میخواندند، میگوید: در قنوت دیدم آقا علی بن ابیطالب در مقابل چشمم ظاهر شد. چون سنّ من در آن موقع کم بود به ایشان گفتم شما خوابتان برد در قنوت؟! آخر انسان در سجده ممکن است خوابش ببرد اما در قنوت نه! فرمودند: نه! آقا فرمودند: دوازده تا عیدی به تو دادیم، بعد از نماز به تو میگویم. تشریف داشتند، من نماز را خواندم . دوازده تا عیدی خلاصهاش این بود که از هر یک از ائمه به هر چه معروفاند در دنیا، یک جرقهای به ایشان عنایت کرده بودند. ـ این جرقه را من میگویم ـ جرقه به خاطر اینکه ما ظرفش را بیشتر از یک جرقه نداریم.
۸- ما به اندازه ظرف وجودمان از محبت الهی دریافت می کنیم
الان با جناب آقای مسعودی صحبت بود راجع به محبت به خدا؛ گفتم خدا محبتش به ما چون از صفات خداست بینهایت است، اما وقتی میخواهد فرو بریزد، در این ظرف ما میریزد. مثل یک باران سیلآسایی که از آسمان میآید، هرکسی به اندازه ظرفش از آن باران میتواند بگیرد. علی علیهالسلام مظهر همه صفات پروردگار است، منتها چه کند! ظرف بشر و لو سلمان باشد یک مختصری جا میگیرد ولی آن باران رحمت فرو میریزد، که ایشان میگوید من بعد از آن دیدم همه چیز را میفهمم؛ از علمشان، از رحمتشان، از شجاعتشان، از محبتشان به خدا و از محبت خدا به انسان؛ همه چیز به او دادند. من مشروحش را خواندم درآن کتاب ، در آن جزوه ، بعد از چهارده سال که از وفات ایشان گذشته بود. حتی از غیبت حضرت بقیةالله یک قبَسی به ایشان رسیده بود؛ کسی ایشان را نمیشناخت، جدّاً کسی نمیشناخت! گاه گاهی یک جلوهای از خودش نشان میداد. در منزل آیت الله میلانی در مشهد ایشان منبر رفت. مجالس، غالباً رعایت آن ادبی که باید پای منبر کرد، ندارند. چای میخورند، سیگار میکشند. در قدیم مخصوصاً خیلی هم رسم بود. ایشان مقید بود که همه افرادی که در مجلس هستند، کاملاً مؤدب باشند. نه آبی، نه چایی، حتی هیچ کاری غیر از همان توجه ششدانگ به مطالب و حقایق نباید بیشتر باشد.
۹- تذکراتی به سالکین الی الله
لذا ایشان منبر بودند، یکی از آقایان - خیلی هم شخصیت بزرگی بود- سیگار در آورد! کبریت هم در آورد! ایشان ساکت شد! - گاهی از این به قول ایشان دیوانگیهایی که ما هم در میآوریم مربوط به همان تعلیمات است- ساکت؛ هیچ کس هم نمیداند چرا ایشان ساکت شده! فقط مرحوم آیت الله میلانی میفهمید، چون قبلاً با هم صمیمی بودند. ایشان اشاره کردند که خاموش کن! نکش! ایشان خودش توضیح داد، گفت آنچه که مربوط به بدن است اگر شما مشغولش شدید، نمیتوانید صددرصد مشغول جنبه های روحیتان بشوید.
۱۰- سالک الی الله باید متوجه راهش باشد
اینها را دیگر از این به بعد من می گویم، به شما گفتهاند در نماز غذا نخورید، آب نخورید، اینها نماز را باطل میکند، برای اینکه توجهتان را به خدا زیاد کنید. از قبله رو نگردانید برای اینکه سه جهت را از شما بگیرند، سه جهت حواسپرتی را از شما بگیرند و یک جهت دیگر حالا ناگزیرید داشته باشید و در آنجا کار کنید تا استقامت پیدا کنید. خیلی از دوستان هستند که همهی آن جنبههای خوشگذرانی، همه آن مسائل را دارند، بدانند سالک الی الله نیستند. شما نمیشود حرکت کنید بخواهید مکه بروید، بگویید با تخت روان من را ببرید! شما بگویید که من باید نهارم، شامم، -مثلاً فرض کنید- فلان عادتم، باید حتماً سر وقت انجام بشود! نمیشود! سالک الی الله. اینکه میبینید من در این برداشتها میگویم سالک الی الله، میتوانستم بنویسم مؤمن باید اینطوری باشد، متّقی باید اینطوری باشد؛ دائم میگویم سالک الی الله. دیدهاید دیگر. شاید ۹۹ درصد برداشتها اولش این است که سالک الی الله باید اینطوری باشد، باید اینطوری نباشد یا نباید اینطوری باشد. چرا؟ برای اینکه به شما بفهمانم؛ شما دارید میروید، دارید حرکت میکنید. «سَلَکَ» یعنی رفت، «الی الله» یعنی به سوی خدا، معنایش این است. باز هم اگر بخواهید حرکت نکنید، خب نکنید! شما الان در بیابان هستید. شما اگر میخواستید در بیابان نباشید میدانستید چه کار باید بکنید؟ همانطوری که همه هستند، در همان آخورها و در همان طویلهها که همه هستند و میروند یک کاری میکنند مثل حیوان، یک غذایی تهیه میکنند مثل مورچه! میآورند در لانهشان جمع میکنند و مینشینند کنارش میخورند! شما هم میخواست آنطوری باشید. حالا که آمدهاید بیرون، اگر حرکت نداشته باشید - آقایان به شما عرض میکنم؛ چون من از هفته دیگر این برنامه را انجام نمیدهم، یعنی میخواهم ان شاءالله روی همین آیاتی که ذکر میشود صحبت کنم، این مراحل را دیگر همه نمیتوانند آنچه که هست برایشان گفته بشود و باید خصوصی انجام بشود، مرحله جهاد و مرحله عبودیت و مراحل بالای کمالات را برای همه که نمیشود گفت، ما تا همینجا هم به زور آمدیم جلو! کسانی بودند در مرحله یقظه بودهاند، در عین حال حرفها را زدیم، خب اینها مقدمه بود، همهی اینها برای جهاد با نفس و بندگی خداست، ان شاءالله از هفته دیگر حتی اگر همه خواستند بیایند هم مانعی ندارد، همین آیاتی که تلاوت میشود که بهتر از همه هست و دوستانمان هم هر کجا برای تبلیغ در ماه رجب و شعبان و رمضان میروند، دقت کنند روی همین آیات. و من تذکر میدهم -
۱۱- چه زمان به خدا می رسیم؟
سالک الی الله؛ ما خیلیها را میشناسیم سالها هم دارند حرکت میکنند به خیال خودشان! ولی سالک الی الله نیستند. سالک الی الله حالا آمده در بیابان. یک قدری شُل حرکت کنید از قافله عقب می مانید. میخواهیم همهمان حرکت کنیم برویم به طرف خدا. سالک الی الله هستید. نهایت به خدا چهوقت میرسیم؟ هر وقت به امام زمانتان رسیدید. به خدا چه وقت میرسیم؟ هر وقت شیعه واقعی علی بن ابیطالب بودید. به خدا چه وقت میرسیم؟ وقتی که متّقی کامل بودید که «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و ممّا رزقناهم ینفقون»(بقرة/۳) چه وقت به خدا میرسیم؟ وقتی جزء عباد الرحمان شدید که «الذین یمشون علی الارض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً» (فرقان/۶۳) چه وقت به خدا میرسیم؟ آن وقتی که خدا بگوید: «قد أفلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون» (مومنون/۱) تا «و الذین هم عن اللغو معرضون» (مومنون/۳) لغو؟! تو و لغو؟! تو و کار بیهوده؟! تو و به اسم سالک الی الله، کارهای عجیبی که حتی بعضی ازمسلمانان صدر اسلام نمیکردند؟! «قد أفلح من زکیها و قد خاب من دسّیها کذّبت ثمود بطغویها» تا آخر سوره (شمس/۹،۱۰،۱۱) سالک الی الله باشید. بیایید با خدا محبت کنید .
۱۲- سالک الی الله کسیست که محبتش متمرکز خدا باشد
خودتان قاضی خودتان باشید. شبهای ماه رجب است. بنشینید ببینید خدا را بیشتر دوست دارید یا زندگیتان را؟ خدا را بیشتر دوست دارید یا استراحتتان را؟ خدا را بیشتر دوست دارید یا سایر چیزهایی که ممکن است دور و بر ما باشد؟ خودتان بررسی کنید. اگر دیدید تمام محبتتان متمرکز به خدا شده و هیچ چیز را دوست ندارید مگر در راه خدا، اینجا باید به شما گفت: بارک الله! سالک الی الله تو هستی. تو داری میروی، تا همینجا، تا همین منزلی که الان ما رسیدیم، منزل یقظه،
۱۳- انسان با مرحله یقظه از طویله حیوانیت خارج می شود
یقظه که تمام شد، شما از طویله بیرون آمده اید. نگویید چرا جسارت میکنی؟! نه! چون آدمی که بیدار نشده - در همین آیاتی که همین امروز خواندند؛ به پیغمبر اکرم میفرماید- کسی که همیشه مرده است و متعفن است - به تعبیر من- بر سر قبرش نایست! بر سر قبرش نایست! «کأنّهم حُمُرٌ مستنفرة» (مدثر/۵۰) اینها مثل خری هستند که مورد تنفرند، فرار میکنند. «کمثل الکلب»! (اعراف/۱۷۶) سگ، ما که از خدا ادبمان بیشتر نیست! انسانهایی که همهاش فکرشان دنیاست - به من خوش بگذرد- و هیچ کاری برای اسلام نکنند، اینها در قرآن تعبیر به کلب شدهاند، خر شدهاند، چوب خشک شدهاند - چه بگویم- خب خدای تعالی به شما لطف کرده از درون طویله بیرون آمدهاید. من هم بودهام، شما هم بودهاید، در سن پانزده سالگی همهمان در آخور بودهایم! چرا ؟ به جهت اینکه نمیفهمیدیم بیرون از این آخور چیزی هم باشد، مگر اوحدی از اولیاء خدا که قبل از تکلیفشان ، قبل از حتی موقع تولدشان، حتی قبل از تولدشان، حتی در عالم ذر، یک عده هستند انسانیتشان را از عالم ذر در این دنیا آوردهاند.
۱۴- خطر غفلت و سستی برای سالک الی الله
حالا آمدیم بیرون از این آخور. در بیابان بدتر است . آنجا یک کاه و جویی گیرت میآمد! اما دیگر اگر اینجا شُل حرکت کنی کاه و جو هم گیرت نمیآید مگر همین علفهای بیابان را انسان پوست بکند و شکمش را سیر بکند! من این تعبیرات تند را میگویم برای اینکه ما یک تکانی بخوریم! از این واماندگی بیرون بیاییم. نروید در جامعه ببینید جامعه دارند به طرف دنیا میروند شما هم بروید، باز برگردید به طرف همان طویله! اینطوری نباشد. این راه را باید حرکت کنید. بعضیها آمدهاند رسیدهاند، اقلاً به یک آبادی در راه رسیدهاند، بعضی از آبهای چشمههای اطراف جاده، از حکمت در قلبشان سرازیر شده، میفهمند، درک میکنند، خیلی عالی، خیلی خوب، یعنی معلوم است که دارند میروند. یک عده هستند؛ نه! خوششان میآید به آنها بگویند سالک الی اللّه! من اگر بگویم بعضیها چه کارهای غلطی میکنند و در عین حال میگویند ما خدا را دوست داریم! چه اعمال زشتی انجام میدهند و میگویند ما خدا را دوست داریم! ما استقامت داریم!
۱۵- مطالبی راجع به دعای ندبه و فراز هایی از آن
امیدوارم توفیقاتتان انشاءالله زیاد باشد و خستگی را در بدن من زنده نگه ندارید، بکشید. مطالبی انشاءالله برایتان از قرآن کریم در هفته های آینده از همین جزوات توضیح میدهم. الحمدللّه در این بیست تا، سی تا آیهای که مطرح شده، میشود روی یک آیهاش کلّی صحبت کرد. من همین امروز به فرزند عزیزم آقای حاج آقا تقی میگفتم که این کلمه؛ اینقدر میشود دربارهاش حرف زد، گفتم من ده روز، روزی یک ساعت حرف میزنم، -در راه کردیچال تا اینجا، بین راه با هم صحبت میکردیم- یک دعای ندبهای خوانده میشد، این جمله را - حالا بد نیست شما هم درباره این جمله فکر کنید- «این جامع الکلمة علی التقوی»(مفاتیح الجنان/دعای ندبه) این را فکر کنید، من با همهی بیبضاعتی علمیام، ده روز روزی یک ساعت روی این کلمه میتوانم حرف بزنم؛ «این جامع الکلمة علی التقوی»، و همین طور جملات دیگر که واقعاً دعای ندبه فوقالعاده است. من همین امروز فکر میکردم محال است که زبان یک عالم بسیار بزرگ بتواند یک چنین جملاتی را درست کند. یقیناً یا از جانب خداست یا از جانب معصوم که فرقی هم ندارد. «این باب الله الذی منه یؤتی»، خیلی عجیب است! روی این هم همینطور، میخواهید برنامههایمان را بهم بزنیم همینها را برایتان بگوییم! «این وجه اللّه الذی الیه یتوجّه الاولیاء»، اینها جملاتی است که روی آنها باید کار کرد، فکر کرد. فکر کنید، همین الان که اینجا نشستهاید دارید فکر میکنید، یقیناً یک مطالبی در ذهنتان میآید. «این ابن النبی المصطفی». آقا جان! «متی ترانا و نراک؟» آن وقتی که تو ما را ببینی ما هم تو را ببینیم. او الان هم ما را میبیند ما او را نمیبینیم. نه چشم روحمان او را میبیند، نه چشم سرمان. فکر نکنید چشم روح ما میبیند. نه! «متی ترانا و نراک و قد نشرت لواء النصر تری»، پرچم نصر را تو برداشته باشی. «اترانا نحفّ بک»، آقا میشود این جمع، همین جمع که الان در این مجلس هستند تو ببینی که ما دورت جمع شدیم، «نحفّ بک و انت تأم الملاء و قد ملات الارض عدلا»، دنیا را تو پر از عدل و داد کرده باشی، ما هم دورت باشیم، دورت بگردیم، دستوراتت را انجام بدهیم. نیمهی شعبان دارد میرسد، عیدهای زیادی در این ماه است. ای خدا! امسال علاوه بر اینکه به ما عیدی - البته خواهد داد انشاءالله، پروردگارمان مهربان است، خواهد داد- ولی اوّل ماه رجب قبر مطهر علی بن ابیطالب مورد هجوم دشمنان اسلام قرار گرفت، قبر مطهر حضرت هادی که همیشه مورد ظلم و ستم بوده الان ماههاست که دربش بسته است و زائر ندارد. انشاءالله عیدی روز اوّل ماه رجب که تولّد امام باقر بود، روز دوم ماه رجب که تولد امام هادی بود، روز دهم ماه رجب که تولد امام جواد است، روز سیزدهم ماه رجب که تولد علی بن ابیطالب است، و روز بیست و هفتم ماه رجب که روز مبعث است، خدایا همهی عیدیها را ما مصالحه میکنیم، همه را روی هم بریز، هر چه مورد کرم توست به ما فرج امام زمانمان را عنایت کن که امسال نیمهی شعبان در کنار آن حضرت باشیم. «و قد نشرت لواء النّصر تری، اترانا نحفّ بک و انت تأمّ الملا و قد ملات الارض عدلا و اذقت اعداءک هوانا و عقابا»، بچشانی به دشمنانت همه چیز را، همهی بدیها را، و ما هم نگاه کنیم. و «ابرت العتاة و جحدة الحق و قطعت دابر المتکبرین و اجتثثت اصول الظالمین و نحن نقول الحمدللّه رب العالمین»، ما آنجا میگوییم «الحمدللّه رب العالمین». آن شخصی که مکاشفهای کرده بود میگوید اینجا حضرت فرمودند: کارها در دست من نیست، در دست خداست. میگوید من هم گفتم: «اللهم انت کشاف الکرب و البلوی و الیک استعدی فعندک العدوی و انت رب الاخرة و الدّنیا و الاولی فاغث»، ای پناه بیپناهان، «فاغث یا غیاث المستغیثین عبیدک المبتلی»، یک بنده کوچک، مبتلا شده، چه میشود کرد؟! مبتلای عشق به امام زمان شده، محبوبی پیدا کرده، با همهی بیمعرفتیمان، با همهی کوتاهیمان، با همهی بیشخصیتیمان، با همهی کماستقامتیمان، با همهی انحراف از صراط مستقیممان، با همهی چیزها، در عین حال «عبیدک المبتلی و اره سیده»، بیا یک محبتی بکن ای خدا، ما این جمع را به محبّت به تو دعوت کردیم، «اره سیده یا شدید القوی»، آقا را به او نشان بده، ای کسی که قدرت داری و هر کاری میتوانی بکنی، «و ازل عنه به الاسی و الجوی و برّد غلیله یا من علی العرش استوی و من الیه الرّجعی و المنتهی»، حالا حاضرید همهمان با هم بگوییم: «اللهم و نحن عبیدک»، ای خدا! همهی ما بندگان توییم، «نحن عبیدک التائقون الی ولیک المذکر بک و بنبییک»، آی خدا، «خلقته لنا عصمة و ملاذا»، اگر او میبود جلوی ما و با ما بود و امام ما بود ما اینطور انحراف نداشتیم، اینطور نبودیم، اینطور صفات حیوانی را در خودمان زنده نگه نمیداشتیم، خدایا امروز روز شهادت امام هادی است. ائمهی ما علیهمالسلام همیشه در فشار و در رنج بودند.
۱۶- سامرا را اهمیت بدهید
امام هادی را متوکل عباسی-لعنةاللّه علیه- آورد در سامرا، زیر نظر نگه میداشت که مبادا امام، مردم را به طرف بهشت دعوت کند و آنها را به طرف بهشت ببرد. تا مثل امروزی امام هادی را مسموم کردند، ایشان از دار دنیا رفت و مانند مادرش فاطمهی زهرا غریبانه دفن شد. چون در سامراء دوستان از ترس و دشمنان هم از روی دشمنی تشییع جنازه نکردند. در منزل خود حضرت، آن حضرت را دفن کردند. لذا سامراء را اهمیت بدهید چون خانهی امام هادی و امام عسکری است، خانهی امام عصر ارواحنافداه است. قبر چهار معصوم مطلق و حضرت نرگس خاتون که تالی تلو معصوم است و حضرت حکیمه خاتون در یک ضریح و سرداب مطهر حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه هست. در آنجا دفن کردند امّا بدن مطهر امام مجتبی را خواستند ببرند در خانهی جدّش پیغمبر دفن کنند، بنیامیه که خدا لعنتشان کند دور جنازهی حضرت امام مجتبی را گرفتند، نگذاشتند آن حضرت را ببرند در حرم مطهر پیغمبر دفن کنند، بردند در قبرستان بقیع دفن کردند. همیشه این ظلم بوده، الان ما به خاطر اینکه گلولهای به گنبد یا به گلدستههای حرم حضرت امیرالمؤمنین خورده این طور ناراحتیم، قبور ائمه بقیع در قبرستان بقیع هیچ احترامی برای این وهابیهای ملعون ندارد. خدا انشاءالله اینها را از روی زمین بردارد و امام زمان ما را برساند و ما را از این همه فشار و ناراحتی نجات مرحمت بفرماید.
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، یا اللّه یا اللّه، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، خدایا فرج امام زمان ما را برسان، قلب مقدسش را از ما راضی بفرما، دین و دنیا و آخرتمان را زیر سایهی امام زمانمان محفوظ بفرما، خدایا به آبروی آقایمان حجة ابن الحسن همهی نابسامانیها را سامان مرحمت بفرما. دشمنان اسلام، دشمنان شیعه، دشمنان دوستان علی بن ابیطالب را خدایا ذلیل بفرما. پروردگارا! همین امروز بشارت فرج امام زمانِ ما را به ما مرحمت بفرما، خدایا سلام و تسلیت ما را به محضر امام زمانمان ابلاغ بفرما، خدایا به آبروی ولیعصر مرحوم عموی دوست عزیزمان، -دوستی که سالهاست برای تزکیه نفس دوستان اصفهان زحمت میکشند عمویشان شنیدم دو شب قبل از دار دنیا رفته- خدایا ایشان را غریق رحمت بفرما، پروردگارا به آبروی آقایمان حجة ابن الحسن مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما، مریضهای منظور، مریض منظور، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان، شهدایمان، امام راحلمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما.