درس سوم از ۳۶ درس تزکیه نفس
آذر ۱۴, ۱۳۸۲درس پنجم از ۳۶ درس تزکیه نفس
آذر ۱۴, ۱۳۸۲
درس چهارم از ۳۶ درس تزکیه نفس:
موضوع اصلی: تزکیه نفس - اعتقادات
موضوع فرعی ۱: شرایط شرکت در کلاس های تزکیه نفس - توضیحاتی پیرامون امتحان اعتقادات
تاریخ:
۱۰ شوّال ۱۴۲۴ هجری قمری
۱۴ آذر ۱۳۸۲ هجری شمسی
2003/12/05 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- امتحان اعتقادات
۲- شرایط شرکت در کلاس های تزکیه نفس و یاری امام زمان ارواحنا فداه
۳- اعتقادات را خوب بفهمید
۴- اعتقادات صحیح و تزکیه نفس برای زندگی ابدی
گزارش کوتاه این درس:
در این جلسه بیشترین سخن حضرت استاد پیرامون امتحان اعتقادات بود که بعد از ۳۰ جلسه درس اعتقادات در قالب ۴۰ سؤال انجام شد. و فرمودند: شرایط شرکت در کلاس های تزکیه نفس که از این به بعد توضیح میدهیم این است که شما جدی باشید و مرتب شرکت کنید و کوچکترین گناهی انجام ندهید و بهترین راه یاری امام زمان (ارواحنا فداه) این است که اعتقاداتتان را خوب بفهمید و عمل کنید و دینتان را محکم بگیرید و با تزکیه نفس خودتان را بسازید تا هر لحظه که ظهور انجام شد، یار امام زمان (ارواحنا فداه) باشید و در پایان متذکر شدند اعتقادات صحیح و تزکیه نفس برای زندگی ابدی و قیامت و بهشت شما مفید میباشد و این دو علم و عمل کردن به آنها و پاک شدن از صفات رذیله شما را نجات میدهد.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.
«اَعُوذُبِاللهِمِنَالشَّیطَانِالرَّجِیمِ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمْ الْمَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»(فصلت/۳۰)
۱- امتحان اعتقادات
هفتهی گذشته دربارهی امتحانِ یک دوره عقاید که در سال گذشته برای دوستان و عزیزان بیان شد مطلبی گفته شد. توضیح اینکه حدوداً چهل سوال از مجموع سی درسی که داده شدهاست، برای آنکه جدیت دوستان را بسنجیم و ببینیم تا چه حدّی به فکر این بحثها بودهاند و یا لااقل در اعتقادات ایشان تأثیری کرده یا نکردهاست، یا بهاصطلاح تختهسیاهی که ما از مطالب منحرفه آنرا پاک کردهایم و دوباره چیزهایی نوشتهایم و طبق صراطمستقیم بودهاست، آیا فهمیدهاند یا خیر؟ لذا ورقههایی به دوستان داده میشود. تنها این ورقهها نمایشگر این است که امتحان کتبی است و کسانی که دورهی اصول اعتقادات را سال قبل بودهاند یک هفته مهلت دارند که ورقهها را برگردانند و کسانی که تمام دورهی سال گذشته را نبودهاند دو هفته مهلت دارند. و ما از مراحل آنها میفهمیم و یا گفتار خود ایشان این هفتهی اضافه به خاطر این است که انشاءالله نوارها را بگیرند و گوش بدهند و مطالب را یاد بگیرند. چون بنای نمره دادن و مدرک دادن و این حرفها نیست؛ در کنارِ اینکه جدیت آنها اگر معلوم شد، با یک برنامهی دیگری با آنها عمل میشود و اگر جدیت آنها از جواب سؤالات معلوم نشد و یا سستی احساس شد، برنامهی دیگری انشاءالله با آنها خواهیم داشت. لذا بنابراین هیچ قیدی بر اینکه جواب سؤالات را در زیر نظر ما بدهند نیست. البتّه نسبت به کسی که ما شاک شدیم و او مشکوک بود یک امتحان شفاهی از او خواهیم داشت. آنچه که هدف اصلی ماست این است که دوستان در این زمانی که موجِ مطالبِ اعتقادی منحرفه و تهاجم غربی و اروپایی و یونانی به طرف مسلمانها به خصوص شیعه؛ حرکت کردهاست؛ عدّهای باقی بمانند که طبق آیات و روایات، عقاید خود را تنظیم کنند و آنچه که در این درسها گفته شدهاست؛ بدون هیچ کم و زیادی مطابق آیات شریفهی قرآن و روایات است و اگر خدای نکرده من مطلبی بر خلاف قرآن و روایات برای شما گفته باشم؛ من رفوزه هستم نه شما. بنابراین از شما امضا میگیرند؛ ورقهها شمارهگذاری شدهاست. درست است، به دست شما میدهند به منزل ببرید و نوار گوش بدهید و بنویسید و یا از دیگری بپرسید؛ لااقل باید خط خود شما باشد و تقلّب در راه تزکیهنفس معنا ندارد؛ که ما به شما اعتماد نداشته باشیم! یا فکر کنیم از روی نوشتهی دیگری نوشتهاید؛ آنها را بحمداللّه به لجنهای که تشکیل شده به دوستان آنقدر فراست داده شدهاست که افرادی که تقلّب میکنند بشناسند. به آنها هم ما انشاءالله نخواهیم گفت که شما تقلّب کردهاید ولی یکطوری رفتار میشود که یکمقداری غربال بشوند و دوستانی که در این جلسات نباید شرکت کنند، شرکت نکنند در قم جلسات نسبتاً مهذبتر است، ولی در بعضی از شهرها هستند که یک عدّه مستمعآزاد میآیند و ما را محدود میکنند از اینکه بتوانیم حرفهایی که لازم است بزنیم.
۲- شرایط شرکت در کلاس های تزکیهی نفس و یاری امام زمان ارواحنا فداه
خود اختلاط جاهل با عالم، اختلاط کسی که جدّی تزکیهنفس میخواهد بکند با کسی که مسامحه دارد کسی که جدّی است طبق توصیهی خاندان عصمت و طهارت و کسی که جدّی نیست این اختلاط سبب میشود که معلّم، استاد یا هر گویندهای که به فکر رشد و تربیت طرف باشد، نتواند حرفهای خود را صریحاً بگوید همانطوری که در یک حوزه یا دانشگاه افراد مختلف از خارج دانشگاه از کلاس اوّل به کلاس پنجم از فرض کنید دبیرستان به دانشگاه نمیآیند و مختلط نیستند و استاد وقتیکه برای تدریس حاضر میشود میداند با چه کسانی برخورد میکند، باید جلساتِ ما هم انشاءالله رفتهرفته همینطور باشد و ما زیاد شرایط نداریم، شرط اوّلمان این است که یک سالکالیاللّه اهلِ گناه نباشد. آنچه که ما میفهمیم گناه علنی است، گناه علنی لااقل نداشته باشد، گناه مکتوم یا سرّی در خانه، خدا با او برخورد میکند، ما به خدا وا میگذاریم اوّل شرط آن این است که گناه نکند، دوّم شرط آن این است که مطالب را خوب بفهمد، سوم شرط آن این است که مطالب را جدّی عمل کند و پایبند باشد و چهارمین شرط آن، این است که در جلسات مرتّب بیاید، چه من حضور داشته باشم یا حضور نداشته باشم. یک جوری باشند، یک جوری حرکت کنند که وقتی اگر -من مکرّر گفتم و الان هم باز تکرار میکنم که دو چیز یقینی و یک چیز احتمالی ما را وادار میکند که ما هر چه زودتر به فکر تزکیهینفس خود باشیم، به فکر دیگران باشیم، به فکر اینکه از یاران حجةبنالحسن باشیم. این دو چیز یقینی یکی اینکه یقیناً امامزمانی هست، دوّم یقیناً یک روزی خواهد آمد. سوّم اینکه احتمال دارد همین امروز که جمعه هست که میگویید: «المُتَوقع فیه ظهورک»، احتمال که باید داد؛ «یأتی بغتة»، ناگهانی میآید، منتظر اینکه مثلاً فرض کنید فلان علامت به وجود بیاید یا نیاید نیست، اذا امره الله، وقتیکه- خدا او را امر بکند. وقتیکه اجابت بکند مضطر واقعی را، که أَ مَّنْ یجِیبُ الْمُضطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ(نمل/۶۲)، آن مضطر حقیقی که در تفاسیر دارد حضرت بقیةالله هست وقتی که ببیند عدل و داد به کلی از بین رفته و بر سر همهی مردم مظلوم ظلم و ستم سایه افکندهاست، در آنجا میبینید یک دفعه؛ بغتة آمد؛ به خاطر این دو چیز یقینی و این یک چیز احتمالی ما باید در اولین فرصت و با جدیت کامل اوّل اعتقادات خود را درست کنیم که خدایتعالی لطفی به من و شما کرد و این بحثها را من عرض کردم و حجّتم را بر شما در نزد خدا تمام کردم. انشاءالله از امتحان خدایی در مرحلهی اوّل و از این امتحان سطحی بیشرط و شروط در مرحلهی دوّم آنچنان خوب در خواهید آمد که اگر حجةبنالحسن ارواحنا فداه بغتة بیاید همهی شما بگویید ما حاضر هستیم، شاهراً سیفی، شمشیر و وسیلهی حربما آمادهاست، آمادههستیم هر چه بفرمایید و هر که بهتر تزکیهنفس کرده باشد، هر که بهتر اعتقاداتخود را اصلاح کرده باشد، هر که عملخود را بهتر انجام داده باشد، فَلَا أَنسَابَ بَینَهُمْ(مؤمنون/۱۰۱)، من پسر چه کسی هستم، پدرم کیست، برادر من کیست! اینها در محضر حجةبنالحسن و موقع ظهور آن حضرت که قیامت صغری است ارزشی ندارد. فقط به اعتقادات شما نگاه میکنند؛ تا چه اندازه پایبند به
دینخود، به قرآنخود، به اسلامخود هستید، تا چه اندازه شما میتوانید فرامین حجةبنالحسن را عمل کنید؛ چه لیاقتی از خودتان نشان میدهید و تا چه اندازه لیاقت دارید؟ اینهاست که انسان را به امامزمان نزدیک میکند.
دعاء البته بسیار پرارزش است؛ امّا تنها مفید نیست.
ما اهل تزکیهینفس نباشیم، اهل عمل نباشیم، اهل علم و دانش نباشیم، شبها چند ساعتی بنشینیم حتّی اگر دعا بکنیم و اشک بریزیم و بخواهیم بدون هیچ چیزی؛ حتّی اگر در مسجد جمکران و سهله باشد؛ اثر زیادی ندارد؛ بلکه باید عمل کنیم، بفهمیم، درک کنیم، خودمان را پاک کنیم.
۳- اعتقادات را خوب بفهمید
بنابراین؛ انشاءالله این ورقهها را میگیرید؛ دفتری هست امضاء میکنید؛ که ورقهی شماره فلان به این جانب، اسم مستعار هم قبول نیست یعنی موقع برگرداندن حتماً با شناسنامه باید برگردد، اسم و خصوصیاتخود را میگویید و ورقه را میگیرید. یک هفته فرصت است چون بعضی از شهرهای مختلف است که ورقهها هنوز به دست آنها نرسیدهاست. در ظرف این هفته تا جمعهی آینده باید خود ایشان؛ چون این مسأله یکی از امتحانات ایشان است، بیایند و از این سه دفتر یعنی از مشهد و تهران و قم ورقه بگیرند و امضاء بدهند.
حالا اگر در شهرهای مختلف هر جا هستند نه شخصِ خود ایشان، نمایندهی معتبر آنها بیاید و آن نمایندهی معتبر امضاء بگیرد و ورقه را بدهد. آنهایی که مراحل ایشان بالاست که یقیناً یک سال را بودهاند وهیچ عذری از آنها پذیرفته نیست، که مثلاً کسی که یک سال است در دفتر خود نوشته است که در استقامت مثلاً بودهاست؛ این عذری از او پذیرفته نیست که بگوید من داخل نبودم جلسه، چرا نبودی؟ تو معلوم است که بهدرد برنامهی ما نمیخوری! من مکرر هم در گذشته گفتهام که امتحانی در کار خواهد بود. لذا آنهایی که یک سال گذشته را در جلسات بودهاند، یا در برنامهی تزکیهینفس اعم از اینکه داخل مرحلهی یقظه بودند، چون حقیقتآن این است که این اعتقادات باید قبل از یقظه درس داده شود و باید آن وقت انجام شود ولی خوب شاید مسامحهی من بوده و شاید هم نیازی احساس نمیشدهاست، میگفتیم اعتقادات ایشان بحمداللّه درست است، شیعه هستند، مسلمان هستند، اعتقادات ایشان درست است؛ ولی در برخوردهایی که در این سالها با دوستان داشته ایم؛ دیدهام اعتقادات انحرافی در بین دوستان بسیار زیاد است و عزیزانی که حتّی مراحلی گذراندهاند، چند مرحله گذراندهاند ولی اعتقادات ایشان یا متّخذ از متصوفه است یا متّخذ از مثلاً شیخیه، صوفیه و یا البته اعتقادی به فلسفه کسی پیدا نمیکند این را مطمئن هستم ولی خب متصوفه چرا! افرادی هستند در بین ما که همهی مدت به فکر مکاشفات و یک معجزهای بشود که اینها به کمالات برسند و امثال اینهاست، لذا مجبور شدم و از خدا توفیق خواستم که بتوانم یک دوره اعتقادات مخصوصاً فصول خطاب را، یعنی آنهایی که اگر یک مقداری بی توجهّی به آن بشود انحراف پیدا میشود؛ آنها را؛ همهی آن را برایشما عرض کردم و اسم آن را هم معارف قرآن گذاشتیم و لذا از راه اعجاز قرآن وارد شدیم.
به هرحال انشاءالله با کمال سلامتی و بدون اضطراب، با کمال راحتی وبسیار خوب آنهایی که نبودند میشناسم اکثر ایشان را که در وسطِ سال به شما ملحق شدهاند و یا تازه آمدهاند؛ اینها یک هفته اضافه وقت دارند که نوارها را گوش بدهند، اعتقادات خود را تصحیح کنند. این اعتقادات باید در ذهن دوستانی که بعد از این امتحانات در جلسات راه داده میشوند باید آنچنان ثبت بشود که وقتیکه به یک مطلب اعتقادی میرسیم مجبور نباشیم دوباره برای اینها توضیح بدهیم. مثل درسخواندهای باشد که با اشاره انشاءالله بفهمند. این مطلب مهمی بود که بهاصطلاح یادم بود و عرض کردم اگر آقایان، چیزی، سؤالی در اینجا دارند بپرسند تا من جواب عرض کنم. چیزی، نقصی باقی نمانده، نه، بعد از امتحان نه، سؤال میکنند کسی که این سؤالات را جواب داد بعد میتواند نوارها را گوش بده یا نه، ها؟ ما نوارها را میگوییم گوش بدهند برای اینکه سؤال را جواب بدهند.
وقتیکه گرفتید، یک هفته میبرید مطالعه میکنید، جواب آن را مینویسید، بر روی یک کاغذ دیگر، چون آن، جا ندارد؛ چهل سؤال است در یک ورقه، میبرید روی یک کاغذ دیگری مینویسد برای ما انشاءالله جمعهی دیگر نه، جمعه بعدی میآورید، یعنی اینهایی که اینجا الان ورقه میگیرند در واقع دو هفته وقت دارند، آنهایی که شهرها دیگر هستند و تمام نکردهاند باصطلاح، یعنی دیر آمدهاند؛ در وسط سال آمدهاند از این هفته سه هفته وقت دارند، دقت کردید؟
دوستانی که ما داریم و انشاءالله خواهند بود با ما، متلقّب نداریم این را بدانید، ما اگر خودمان را، اسم دوستان خود را، اسم شاگرد خود را گذاشتیم متقلّب، خودمان هم متقلّبیم. ما در دوستانی که انشاءالله بعد از این امتحان انتخاب میشوند متقلّبِ دروغگو نخواهیم داشت، این حرفها را اصلاً اینجا مطرح نکنید به جهت اینکه ما ورقه میدهیم این میبرد خانه، یکی دو هفته وقت دارد هم میتواند از روی رفیقخود بنویسد، هم میتواند بگوید تو برای من بنویس، البته خط خودش را رعایت میکنیم؛ والاّ این به خاطر این است که کار بکند، بنویسد، اگر هم بلد نیست در موقع نوشتن، کُلُ علم لیسَ فی القِرطاسِ ضاع، در موقع نوشتن یاد بگیرد همین، نه نمره به شما میدهیم، نه مدرک به شما میدهیم، نه شما بعد از اینکه خوب توانستید جواب دادید و همهی نمرههایتان بیست بود نمیتوانید به رفیقخود بگویید من اینجوری بودم، چون خودِ این برخلاف تزکیهنفس است، یک کار بسیار راحت، بدون تقلب، ما اصلاً تقلّب معنا ندارد، تقلّب میخواهید بکنید اینقدر جا هست برای تقلّبهای زیاد و استفادههای زیاد که حساب ندارد؛ اینجا که یک چایی بیشتر به شما نمیدهند! چه میخواهید تقلّب کنید؟! خیلی هم پیش من بخواهید محبوب بشوید، محبوبیت شما پیش من یک شاهی ارزش ندارد! این را بدانید، باید محبوب پیش خدا باشید! اگر بخواهید جلب توجّه من را بکنید باز یک پول ارزش ندارید، باید خدا را متوجّه خودتان بکنید، با خدا هم نمیشود مکر کرد، وَمَکرُوا وَمَکرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الْمَاکرِینَ(آلعمران/۵۴)، بدانید اگر یک کار جزئی کردید که یک مکری با خدا بود، گوش میدهید؟ خدا آنچنان میشکند شما را که چوب خدا صدا ندارد و هر که هم بخورد دیگر دعوا ندارد، ما اصلاً کاری نداریم به شما، یک ورقه هم به شما میدهیم این هم برای نظم آن است که میگوییم امضاء بکنید، بعد برگردانید و بعد هم اگر مسامحه دیدیم در جواب کردید در مجلسمان راهی ندارید. این به خاطر این است که نظمی برقرار بشود، نظمی باشد، الان من یک سال و خوردهای است که دارم نفس میزنم میخواهم ببینیم فایدهای داشته یا نه؟ اگر دیدیم همهتان رفوزه هستید که خداحافظ، ما هم رفوزه، معلوم است که من رفوزه هستم به جهت اینکه اگر رفوزه نبودهام حرفهای من تأثیر میکرد. شماهایی که خودتان را آماده کردید، آمادهتر از این میشدید و اگر همهی شما برای ر خوب شدید که با هم انشاءالله مثل یک ارتش، مثل یک سربازخانه همه آمادهایم برای استقبال حضرت ولیعصر ارواحنافداه، و آنچه هم که از این بعد انشاءالله اگر توفیقی پیدا شد توانستم به سمعتان برسم مربوط به همان تزکیهنفس است.
۴- اعتقادات صحیح و تزکیه نفس برای زندگی ابدی
ما یکی عقاید، یکی تزکیهنفس این دو چیز را خیلی اهمیت میدهیم چون من بررسی کردم، الان من نزدیک هفتادسال عمرم هست اینطوری که میگویند و من از چهاردهسالگی، شما بروید در اینترنت ببینید من از سنّ چهارسالگی معمّم، اقلاً از چهاردهسالگی مشغول تحصیل بودم و آدم کم، هر که هم بگوید بیسواد است معنایآن این است که من، یعنی خودش نمیفهمد، آدمی که استعداد ما، خوب میبینید کتابها را، میدانید کسی که کتاب نوشتهاست، کسی که دارد حرف میزند، کسی که مطلبی میگوید، کسی که یک مطالبی میگوید که بعضیها معتقد هستند کمتر جایی گیر میآید، این نمیشود کماستعداد بشود و دائماً هم مشغول بودهام، این را برای چه گفتم؟ نمیخواهم از خودم تعریف کنم، چون بدترین چیزها تعریف از خود است، میخواستم این را بگویم که من تحقیق کردم، تحقیق کردم یک چیز را -باید همهی دوستان ما- انشاءالله در یک جلسهای خواهم گفت در نظرمان باشد و آن هم این است که شما ابدی هستید، ابدی، همانطوری که خدایتعالی ابدی است شما هم ابدی هستید، اِ، داخل همین دنیا؟ ممکن است داخل همین دنیا! چطور؟ یک لباس عوض میکنید، شما الان اگر بروید روز جمعه خانه، خانمشمت به شما بگوید، یا رفیقشما به شما بگوید آقا لباستو کثیف است؛ آن را عوض کن ناراحت میشوی؟ عزا میگیری؟ چرا من باید لباس خود را عوض کنم؟ این لباس پاره و پوره را بینداز دور، و لباس تمیز بپوش و واللّه، -این قدر اعتقاد دارم- واللّه مردن برای اولیاء خدا لباس کثیف را عوض کردن به لباس تمیزِ قابل مجالستِ با ائمهیاطهار است، اینها را انشاءالله برایشما میگویم، خیلی دوستان وقتیکه من مریض بودم در بیمارستان، دیدم آنها خیلی ناراحت هستند؛ با اینکه من، نمیخواهم بگویم من به آن حدّ رسیدهام و لکن همهی شما؛ دعایشما این باشد که اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور، از این خانهی غرور، خانهی گول، خانهی گول، همهی شما هر چه هم تزکیهینفس کنید، باز میخواهید همدیگر را گول بزنید! همهی خوبان میخواهند همه را گول بزنند! شیطان هم که رئیس همهی ما است! این دارالغرور است، و الانابة الی دار الخلود، آنجایی که باید همیشه بمانید، مقرّ شما است، آنجا اصل است، به سوی او حرکت کنید؛ والاستعداد للموت قبل حلول الفوت، قبل از اینکه فوت برسد، قبل از اینکه مرگ برسد انسان یک آمادگی باید داشته باشد، بنابراین انشاءالله اگر سؤالی نیست، توضیحی نیست این مطالبی که عرض کردم عملی بشود و انشاءالله خدا به شما توفیق بدهد و هر کس غیر از این راهی که من شرح دادهام بخواهد برود -من نمیدانم؛ انشاءالله خدایتعالی همهی مردم مسلمان را؛ ایشان را به بهشت وارد کند.- ما حرفی نداریم ولی آنجوری که از آیات و روایات که خدا خودش فرموده استفاده میشود که تا اعتقادات شما کامل و در صراطمستقیم نباشد، تا قدم به قدم تزکیهینفس را عمل نکنید و پیش نروید؛ به آنچه که خدایتعالی فرموده نخواهید رسید و عقلاً هم نخواهید رسید! با صفاترذیله نمیشود داخل بهشت رفت، با اعتقاد انحرافی نمیشود داخل بهشت رفت چون آنجا با ائمه دعوایتان میشود؛ خداینکرده میبینید اینها خیلی برروی شما فشار میآورند، از گوشه و کنار بهشت هم ممکن است یک شمشیری، یک سمی را پیدا کنید این مزاحم را از سر راه خودتان بردارید نستجیرباللّه! همانطوری که در گذشته عمل کردهاید، اعتقادات شما باید درست بشود؛ این زیربناست. من همهی مسائل اعتقادی را نگفتم بیشتر آن را میدانید ولی آنچه که گفتهام باید اینها را داشته باشید و مسائل تزکیهینفس را هم که انشاءالله اگر خدا توفیق عنایت کند در امسال برای شما میگویم و این دو تا کار.
سؤال ایشان این است که اگر یک کسی مثلاً یک مقداری از سؤالات را جواب آن را بلد بود، یک مقدار آن را بلد نبود؛ یک عدد از آن؛ نباید بلد نباشد، مراجعه کنند به نوار، به دوستان خود، به رفقای خود، به کسانی که بلد هستند و بردارند بنویسند. بله، باید مطلب ایشان درست باشد. ما البتّه کمکی به آنها نخواهیم کرد، من شخصاً کمکی به آنها؛ باز بنشینم یک دوره منبر بروم برای این مسائل و این حرفها و فلان مطلب و شما خوب توضیح ندادهاید و اینها نیست. من دقیق مواظب بودهام و من کمکی نخواهم کرد؛ ولی خوب میتوانند از همهی دوستان کمک بگیرند و بفهمند، مهمِّآن فهمیدن خود ایشان است، یعنی شما الان اگر از جناب حاجآقای رفیعی سؤال کردید؛ ایشان یک جوابی به شما دادند، شما بفهمید و بنویسید؛ نه همینجور دیکته بکنند و شما آنها را بنویسید؛ یک فراستی بعضی از دوستان دارند، من خیلی کودن و کندفهم هستم، ولی دوستانی داریم که فراست ایشان بهتر است چون عدّهای به سؤالات توجّه میکنند و به جواب سؤالات، آنها میفهمند. آن وقت میبینید با اینکه خوب نوشتید ولی یا شما را برای اتمام حجّت میخواهند که ببینند شما فهمیدهاید و نوشتهاید، یا رونویسی کردهاید یا هر چه گفته شده دیکته شدهاست، آن وقت فرق میکند، عرض کردم فرق گذاشته میشود کسی که یک عدد از سؤالات را بلد نباشد، یک عدد حالا مبالغه است؛ مقداری از سؤالات را نتواند جواب بدهد، و خوب هم گوش ندهد و نرود هم نوار را بگیرد؛ چون ما از مضامین همین نوارها، همین درسها این مطالب را نوشتهایم، یک عدّهای بودهایم که اینها را انتخاب کردهایم و نوشتهایم، اگر که بلد نباشد معلوم است که گوش نداده، و اگر هم گوش ندادهاست معلوم است که مسامحهکار است. وقتی هم که مسامحهکار بود دیگر بهدرد آن کاری که ما میخواهیم نمیخورد، ما نمیخواهیم بگوییم امامزمان فردا میآیند؛ فکر این جهت را نکنید؛ یک وقت ممکن است نتسجیرباللّه، خداینکرده که خاک بر فرق من این حرف من که من بگویم شاید صدسال دیگر هم حضرت تشریف نیاورند؛ خدا نکند؛ ولی اینها را شما بالاخره باید بلد باشید، برای قیامتشما بهدرد میخورد، برای ورود شما به محشر بهدرد میخورد، برای اینکه از اولیاءخدا بشوید بهدرد شما میخورد و نگویید حالا این عجب آدمی است که حرفهای خودش را میگوید؛ اینها را، -چون خواهند گفت و- میگویند که اینها فقط صراطمستقیم است. من عدّهای شاید متجاوز از -نشمردم ولی حدس میزنم- بیست نفر اهل علم پای منب رما، شاید هم بیشتر بشوند، داخل همین مجلس هم هستند حالا داخل مجالس دیگر هم هستند؛ -هم بماند- اینها بروند تحقیق کنند، اگر یک کلمه از این مطالبی که در نوارهای سیگانه من گفتهام برخلاف آیات و روایات بود، من حاضر هستم، گفتم که من رفوزههستم، من رفوزه میشوم، من بیرون میروم، معلوم است که من لیاقت بیان حقایق خاندان عصمت و طهارت را ندارم. امروز میخواستم دربارهی کسی که سؤالی ندارد؟
دیگر بعید میدانم بین رفیقهای ما که اصلاً سواد نوشتن نداشته باشد؛ آن هم در چهل سؤال را در ظرف دو هفته نتواند بنویسد فکر نمیکنم داشته باشیم، القاء آن هم خیال نمیکنم خیلی خوب باشد، معلوم است که کسی که سنّ او بالا هست و سواد خواندن و نوشتن را ندارد؛ این خیلی، انشاءالله خدا او را روز قیامت میبخشد، داخل برنامههای ما نمیتواند یعنی نمیتوانیم همچنین برنامهای داشته باشیم، فکر نمیکنم آنهایی که سن و سال ایشان به قول آقا بالاست و نوشتن بلد نیستند و شاید در خانمها پیدا بشوند ولی بین آقایان فکر نکنم پیدا بشوند، ما زیاد بهاصطلاح -یک مقداری هم باید بالاخره برنامههایما حسابشده باشد- به هرحال این مطالبی که عرض کردم مثل اینکه سؤالی نیست که به ته دیگ خورده این سؤالات و تلق و تلوقی فقط دارد، سؤالی نیست؟ نه اشکالی ندارد، ما همهی هدف ما این است که شما بروید نوارها را گوش بدهید، از مردم بپرسید، از دیگران بپرسید، سؤال خود را خوب، این عقیدهی شما بشود، فقط رونویسی نکنید، دیگری برایشما دیکته نکند، برای اینکه عقیدهی شما نمیشود وگرنه مسألهای نیست؛ شما هر وقتی، حالا بعد از این مدّت امتحان هم عرض کردم برای نظمما است؛ بعد از آن هم مطالعه بکنید باز هم خوب است امّا بهدرد برنامهی ما دیگر نمیخورد ولی باز خود او استفاده میکند.
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحبالزمان یااللّه و یااللّه و یا اللّه و یا اللّه یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب یا قاضیالحاجات، یا کافیالمهمات، خدایا جدّی عرض میکنیم میخواهیم آماده بشویم برای اینکه امامزمان خود را استقبال کنیم، خدایا به همهی ما توفیق استقبال امامزمان را مرحمت بفرما، فرج آن حضرت را برسان، خدایا روز جمعه است گرفتاریهای مسلمین برطرف بفرما، خدایا ما را از این دنیای دارالغرور بسوی دارالخلود خدایا متوجه بفرما، پروردگارا به آبروی خاندان عصمت و طهارت وجودِ همهی ما را برای مردم مسلمان مفید قرار بده، همهی ما را آمر به معروف و ناهی از منکر قرار بده، پروردگارا همهی ما را مبلّغ اسلام قرار بده، خدایا قلمما، قدمما، اعتقاد ما را، عمل ما را در راه اسلام و ترویج اسلام قرار بده، خدایا به آبروی ولیعصر تمام وابستگان ما را در راه دین خود قرار بده، خدایا به آبروی خاندان عصمت و طهارت اعتقادات ما را خودت تصحیح بفرما، صفاترذیله را از ما دور بفرما، استقامت کامل به ما مرحمت بفرما، مرضهای بدنیمان را رفع بفرما، اموات ما غریق رحمت بفرما، خدایا اگر ما مردیم ما را در آسمان چهارم همانطوری که آسیه زن فرعون میگوید: رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیتًا فِی الْجَنَّةِ، خدایا برای ما هم خانهای در آسمان چهارم مهیا بفرما، ما را از اولیاء خودت قرار بده، خدایا قلب مقدّس امامزمان را از ما شاد بفرما، کارهای ما را مرضی امامزمانمان قرار بده، عاقبت امرما ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.