درس بیستم از ۳۰ درس اعتقادات
تیر ۶, ۱۴۰۰درس سوم توضیح آیات
تیر ۶, ۱۴۰۰
درس اول توضیح آیات:
موضوعات اصلی: معرفت امام - توضیح آیات
موضوعات فرعی ۱: آیه ۹۱ سوره توبه - فضایل امام جواد علیه السلام
موضوعات فرعی ۲: حالات منافقین - مسئله صدقه - اعتراف به گناه - رحمت خاص
تاریخ:
۱۰ رجب ۱۴۲۵ هجری قمری
۰۶ شهریور ۱۳۸۳ هجری شمسی
2004/08/27 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- تبریک به مناسبت میلاد امامجواد علیهالسلام
۲- عذاب ندانستن وعمل نکردن بیشتر از دانستن وعمل نکردن است
۳- در تبلیغات آنچه گفته می شود باید فهمانده و سپس عمل شود
۴- یک عده مرده دل اند که به هیچ وجه بیدار نمی شوند
۵- شدت برخورد الهی با منافقین کوردل
۶- حالات کسانیکه از زیر بار جنگ شانه خالی می کردند و کسانیکه آرزوی رفتن به جنگ را داشتند
۷- مساله اعتراف به گناه گاهی لازم است
۸- قضیه ابولبابه و توبه ایشان
۹- اثر و برکت صدقه
۱۰- رحمت خاص
۱۱- اهمیت و شرایط صدقه
۱۲- فضایل امام جواد علیه السلام
۱۳- ادب دریافت عیدی از امام علیه السلام
۱۴- هميشه خودتان را در محضر امام عليه الصلوة و السلام بدانيد
۱۵- قضیه ای از کرامت امام جواد علیه السلام
۱۶- دستوراتی درباره ماه رجب
گزارش کوتاه این درس:
در این مجلس که طبق برنامه هفتگی کلاسهای تزکیه نفس برگزار گردید و مصادف با میلاد امام جواد علیه السلام بود حضرت استاد پیرامون آیات شریفه ای که سالکین الی الله در آن هفته از جزوات هفتگی تلاوت می نمودند به بیان مطالبی مبادرت فرمودند.
ایشان ابتدا به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام تبریک عرض نموده و سپس نکاتی را در توضیح آیات هفتگی بیان داشتند.
اولین نکته این بود که در تبلیغات باید به گونه ای عمل شود که در مستمعین تعهد عمل به مطالب ایجاد شود و الا نشستن و گفتن و برخاستن هیچ فایده ای در بر نخواهد داشت. استاد سپس راجع به حالات منافقین و شدت برخورد الهی با آنان و حالت مردگی آنان مطالبی بیان و فرمودند: سالک الی الله به شدت باید از این حالات پرهیز نماید .مطلب بعدی استاد راجع به مساله اعتراف به گناه بود که طبق آیه شریفه فرمودند در بعضی مواقع این امر لازم می باشد و در این رابطه به قضیه ابولبابه اشاره و راجع به مسئله صدقه و اهمیت و برکت آن که در این قضیه می باشد نیز مطالبی بیان فرمودند .
معظم له در پایان به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام به نکته ای در خصوص ادب عیدی گرفتن از محضر امام و به نکاتی در باب فضایل امام جواد علیه السلام اشاره و با تذکراتی راجع به ماه مبارک رجب مباحث را خاتمه دادند.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الحمدللّه و الصلوة و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه لاسیما علی بقیةاللّه روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدّائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم لَیسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(توبه/۹۱).
۱- تبریک به مناسبت میلاد امامجواد علیهالسلام
به مناسبت میلادمسعود حضرت جوادالائمه علیهآلافالتحیةوالثناء به محضر مقدّس حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه تبریک عرض میکنیم؛ امیدواریم برای همهی دوستانِ آن حضرت امروز و روزهایی که در پیش دارند و بلکه در تمام ساعات و لحظاتی که خواهند بود و از نعمتهای پروردگار استفاده میکنند در خوشی، خرّمی، راحتی، باشند.
۲- عذاب ندانستن و عمل نکردن بیشتر از دانستن وعمل نکردن است
ضمناً از امروز به بعد مطالب بسیار مهمّی که جنبهی درسی دارد. از همین جزواتی که تحویل شما داده میشود برداشتها را وقتی خوب گوش دادید که امیدوارم یکیک آنها را عمل کنید و کوشش شده مختصر و خلاصه اینها گفته شود تا بتوانید به آنها دقیق باشید و از آنها استفاده کنید و علاوه مطالب مختلفی در ارتباط با مراحلتان - چون همهی آیاتی که برداشت از آن شده خطاب به سالکینالیاللّه هست - و انشاءالله همهتان سالکالیاللّهاید، امیدوارم که برداشتها مفید برای شما باشد چون اگر یک هفته هر روز یک مطلبی را خواندید و مطالعه کردید و عمل نکردید خدایتعالی حقّ دارد روز قیامت به شما بگوید، به شما گفتند چرا عمل نکردید؟ البته عذاب آن کسیکه نمیخواند و نمیشنود و عمل نمیکند بیشتر است. برخلاف آنچه که بعضی تصور دارند. بعضی فکر میکنند که اگر ندانستند و عمل نکردند دیگر خدا مؤاخذهشان نمیکند ولی اینطور نیست. روز قیامت -حدیث داریم و قاعدتاً هم باید همینطور باشد که- خدا اول از انسان سؤال میکند چرا یاد نگرفتی؟ و بعد سؤال میکند چرا عمل نکردی؟ و کسیکه یاد نگرفته باشد و عمل نکرده باشد دو مؤاخذه میشود یکی به خاطر اینکه چرا یاد نگرفته، دوّم به خاطر اینکه چرا عمل نکرده. مثال خیلی واضحی دارد اگر یک رانندهای در یک راهی خلاف بکند، پلیس او را بگیرد، میگوید چرا خلاف کردی؟ {راننده} می گوید مگر این کاری که من کردم خلاف بود؟ { پلیس } میگوید پس تو آییننامه را یاد نگرفتی! چرا آییننامه را یاد نگرفتهای؟ علاوه بر آنکه جریمهاش میکند اعتراض هم دارد که چرا تو بدون تعلیم آییننامه پشتفرمان نشستهای؟ خدایتعالی هم طبق همین برنامهی عُقلایی که ما خودمان در بین خودمان داریم مؤاخذهمان میکند که چرا یاد نگرفتیم و چرا عمل نکردیم؟. بنابراین امیدوارم اینها را یاد بگیرید، عمل بکنید، نمیخواهم عرض کنم این مطالب عصارهی قرآن است امّا اسمش را گذاشتهایم برداشت. یعنی اگر از کنار یک اقیانوسی بگذرید به اندازهی ظرفیتتان باید از آن آب بردارید، باید کوشش کنید که از حقایق قرآن استفاده کنید. بنابراین انشاءالله کوشش میکنیم آنچه که مربوط به مراحلتان هست حتّی آنچه از مراحل را که من بهعنوان جلسه بیان نکردهام مثل مرحله جهاد و عبودیت و بالاتر و پایینتر آنها را هم انشاءالله در ضمن همین آیات خواهیم گفت و امیدواریم خدایتعالی به خاطر امامعصر و به خاطر امامجواد و به خاطر علیبنابیطالب که این ایام متعلّق به اینهاست ما را موفق بدارد که بتوانیم طبق دستورات پروردگارمان عمل کنیم.
۳- در تبلیغات آنچه گفته می شود باید فهمانده و سپس عمل شود
آیاتی که امروز تلاوت شد برداشتهایی داشتیم که انشاءالله شاید در جلسهی اول و قرائت اوّل درست دقّت نکرده باشید ولی یک هفته فرصت دارید، در این هفته دقّت کنید. آیات مربوط به سورهی توبه است. سورهی توبه از سورههایی است که خدایتعالی با غضب با کفّار و مشرکین برخورد کرده در عین آنکه در این سوره پروردگار متعال راههای رحمتش را برای مردم بیان کرده و حتّی مشرکینی را که میآمدند خدمت پیامبر و از آن حضرت طلب میکردند که ما را پناه بده، کنار خودت جا بده، خدایتعالی به پیغمبرش فرمود: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجَارَک فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ کلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ(توبه/۶)، اگر یک مشرکی پناه خواست از تو، پناهش بده تا کلام خدا را بشنود. وقتیکه کلام خدا را شنید به مأمنش او را برسان، به محل امنی او را برسان که مسلمین او را اذیت نکنند. در آیاتی که تلاوت شد امروز که من از همینجا شروع میکنم و انشاءالله آیات قرآن همهاش نور است، همهاش در همهی مراحل باید استفاده بشود، انشاءالله از این هفته مطالبی که مربوط به آیات همان هفته است، یک نکاتی را با قاطعیت به شما تذکر میدهم که انشاءالله عمل کنید.
یکی از مسائلی که غالباً ما مردم به آن توجّه نداریم مسألهی موعظه است که موعظه چگونه باید انجام شود؟ گاهی فکر میکنیم که برویم منبر، یا با دوستمان سخن بگوییم یک کلیاتی به او بگوییم و او هم از این کلیات هر چه برداشت داشت، بردارد و برود. این همین نشستیم و گفتیم و برخاستیم است. اکثراً جلسات علمی دینی همینطور برگزار میشود ولی من به بعضی از مبلّغین اهل تزکیهنفس گفتهام که باید کوشش کنید انشاءالله که قاطعیتی نشان بدهید، از دوستانتان تعهّد بگیرید و از آنها مطلبی که میگویید بخواهید که آیا فهمیدهاند یا نفهمیدهاند؟ من بر همین اساس عرض میکنم؛ که کوشش کنید انشاءالله آنچه که گفته میشود سؤال میشود حالا اگر در دنیا از شما سؤال نشد یا حتی مرحلهمحبّت را من دیگر امتحان نگرفتهام چون همه در این مرحله نیستند و همهی دوستان نمیتوانند این مرحله را جواب واقعی بدهند. ولی انشاءالله رفتهرفته اینها مورد بحث واقع خواهد شد. شما مراحلتان انشاءالله پیش میرود و باید خودتان را نشان بدهید.
۴- یک عده مرده دل اند که به هیچ وجه بیدار نمی شوند
در این آیاتی که امروز تلاوت شد آنچه که من همین الان فکر میکردم به یکی از دوستان همینجا گفتم که من الان در سورهی رعد برداشت مینویسم و این آیات مربوط به سورهی توبه است، سورهی یوسف بعد آن است و من الان سورهی رعد را دارم برداشت میکنم. لذا یادم رفته بود که این آیات چه ارتباطی خواهد داشت و چه مطالبی دارد، آنچه که من –البته با همان مختصر نگاهی که کردم- یادم آمد، که این آیات مردم را به سه قسمت تقسیم میکند، یک قسمت منافقینِ مردهدلی هستند که به هیچوجه اینها از خوابغفلت بیدار نمیشوند. یک دسته از مردم از خوابغفلت بیدار شدهاند، یعنی آن دسته اول که بیدار نمیشوند مردههایی هستند که طبعاً با سر و صدا و حتّی فریادها اینها از خواب بیدار نمیشوند به این معنا که مرده را هر کاری بکنید که بیدار بشود نمیشود. شما اگر دوستی داشتید، صبح رفتید خواستید بیدارش کنید برای نماز، دیدید در زدید بیدار نشد، رفتید بالای سرش تکانش دادید بیدار نشد، داد زدید دیدید بیدار نشد، دیگر کمکم گوشتان را میگذارید دمِ دهانش یا مثلاً روی قلبش، ببینید مرده است یا زنده است؟ چون بیدار نشدنمطلق علامت مرگ است. یک عده مردهاند. لا تَقُم علی قَبر من مات أبدا. کسیکه مرده، دیگر رهایش کن! نکنید کاری که خوابتان به مرگتان منتهی شود، یک عدّه از افراد هستند هر چه انسان به سرشان میخواند و موعظهشان میکند میبیند از خوابغفلت بیدار نمیشوند و همان کارهای خودشان را انجام میدهد.
۵- شدت برخورد الهی با منافقین کوردل
در این آیات، خدایتعالی با این دسته از افراد با شدّت برخورد کرده که در زمان پیغمبر هم بودند و اینها میآمدند خدمت پیامبر، یَعْتَذِرُونَ(توبه/۹۴)، عذر میخواستند که ما اگر به جنگ نیامدیم، انفاق نکردیم، کاری نکردیم شما از ما راضی باشید، پیغمبر هم مهربان بود میخواست ظاهراً اظهار رضایت بفرماید یا لااقل مسلمانها اظهار رضایت کنند خدایتعالی میفرمود: در همین آیات فرمود که- اگر شما از آنها راضی بشوید خدا راضی نمیشود، خدا از اینها اطلاع دارد، حتی به مسلمانها میفرمود: که به اینها بگویید که خدا اخبار شما را به ما اطلاع داده، ما شما را میشناسیم. البته یک انسان اخبار گذشته را ممکن است مطلع بشود، ولی از آینده طرف اطلاعی ندارد، ولی خدا از آیندهاش هم اطلاع دارد، مرده هیچوقت دیگر زنده نمیشود، متعفن میشود، میپوسد، مورد تنفّر واقع میشود امّا دو مرتبه زنده بشود، یعنی در همین دنیا به صورت ظاهر زنده بشود که بتواند در این دنیا کاری بکند، نه! این یک دسته. خدایتعالی مسجدشان را هم قبول نمیکند، میفرماید مسجد ضرار. ضرر زننده. مسجدی است که ضرر میزند به مسلمانها، مسجدی است که تفرقه بین مسلمانها ایجاد میکند. با این مسجد ما مخالفیم. خرابش کن، از بین ببر، چون تفرقه ایجاد میکند. لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ(توبه/۱۰۸)، مسجد قبا را مردم مسلمان ساختهاند؛ یک مسجدی است بر اساس تقوا ساخته شده، برای خدا ساخته شده این مسجد ارزش دارد. انفاق کسانی که آنطوری هستند و ریایی انفاق میکنند این انفاق به درد نمیخورد. یک عدّه ثروتمندان بودند در زمان پیغمبراکرم و همیشه، -من زیاد معتقد نیستم که شأن نزول آیات را مطرح کنیم چون بعضی از افراد کوتاه فکر هستند فکر میکنند که اگر شأن نزول را گفتیم برای همان نفر خاصّ است و مربوط به همان زمان است، برای ما نیست. شأن نزول البته مطلبی است ولی بهعنوان اینکه این جریانش این است و آن جریان هم که حالا اتفاق نیفتاده پس بنابراین این آیات مربوط به ما نیست! اینطور نیست. این آیات مربوط به ماست. هر چه خدا در قرآن حتی تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ(مسد/۱) حتّی این، برای یکیک ما صادق است، اگر ما هم مثل ابولهب شدیم، دستمان، قدرتمان و همه چیزمان قطع میشود و خدایتعالی نمیگذارد پیشرفت کنیم.این را بدانید.
۶- حالات کسانیکه از زیر بار جنگ شانه خالی می کردند و کسانیکه آرزوی رفتن به جنگ را داشتند
یک عده زمان پیغمبراکرم بودند، همیشه هستند که اینها پولدارند، ثروتمندند، اساساً چون انفاق نکردهاند ثروتمند شده اند و اینها انفاق نمیکنند، در خانه مینشینند، از پولشان استفاده میکنند، با زن و بچهشان راحت بدون اینکه توجهی به کسی داشته باشند، حتی جنگی پیش میآید، جهادی پیش میآید، اینها اصلاً حرکتی ندارند، راحتی خودشان را منظور میکنند، یک عدّه اینطوری هستند، اینها همان مردهها هستند. اینها همان کسانی هستند که هیچ چیز سرشان نمیشود. اینها راحتطلبها هستند که بهتر همین است که مثل یک مرده در قبر، -حالا قبر کوچکتر است ولی خانهشان بزرگتر است- در قبر بمانند و متعفّن بشوند. شما تعفّن کسانی که اینچنین هستند استشمام نمیکنید از نظر ظاهر، ولی یک تعفّن بسیار بدی دارند چون افراد را مریض میکنند. یک عده افراد بیپولِ بدون ثروت، میگویند خوشا به حال فلانی! برویم ببینیم او چکار کرده که اینطوری شده میروند میبینند که او گناه کرده، معصیت کرده، تعفّنش به دماغ اینها میخورد و اینها هم اهل گناه و معصیت میشوند. میگویند شاید از این راه بهتر ما موفق بشویم! تعفّن اینها اینقدر بد است -چون اهل تزکیهنفس نیستند، حساب ندارد کارشان- آنقدر متعفّنند که خودشان هم از تعفّنشان بدشان میآید اگر بفهمند و دیگران هم اینچنین خواهند بود. یک عده هستند نه! فقیرند یا غنی، فرقی نمیکند. فقراءشان آرزو میکنند ای کاش ما میداشتیم در راه خدا انفاق میکردیم. آمدند یک عدهای در محضر پیغمبراکرم، -رسم بود که هر کس میخواست به جنگ برود خودش اسب و استری میخرید و خودش شمشیر و زره تهیه میکرد، یک عدّه پول نداشتند، پیغمبر هم میفرمود: نداریم ما برای شما اسب و زره و شمشیر تهیه کنیم، اینها میماندند- اینها هم مانده بودند، اینها میماندند اشک میریختند، گریه میکردند تا وقتیکه پیغمبراکرم از جنگ برمیگشت، از جهاد برمیگشت. خدا اینها را با اینکه نرفتهاند به جنگ در قرآن تمجید کرده.
۷- مساله اعتراف گاهی لازم است
دسته دوم این افراد هستند، ثروت ندارند، وضعشان اینطوری است. -یک مقدار دیگر دربارهی دستهی دوم عرض کنم؛ که خیلی هم مهم است- و انشاءالله لااقل جزء دستهی دوّم باشیم که خواب اگر هستیم نمرده باشیم، بیدار بشویم با همین مسائلی که از کلام پروردگار استفاده میشود، نمرده باشیم، بیدار بشویم. یک عدّه بودند معصیت میکردند، معصیتهای بزرگی کرده بودند، میآمدند خدمت پیغمبر، عرض میکردند که ما گناه کردیم، وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ(توبه/۱۰۲)، یک عدّه بودند اعتراف میکردند به گناهانشان. فکر نکنید که اعتراف مطلقا در اسلام نیست. همین آیهی شریفه اگر گناه داشت، اعتراف به گناه، برای پیغمبر هم نمیگفت و پیغمبراکرم هم نمیپذیرفت و میگفت اعتراف به گناه نکن. برای علاج این گناهی که انجام شده، این واجبی که ترک شده باید اعتراف کرد. منتها نزد اهلش، نزد کسیکه انسان را میتواند از این مرض روحی نجات بدهد. اگر شما یک جای بدنتان درد بکند، بروید نزد طبیب، نگویید کجای من درد میکند، یا چهام هست؟ طبیب نمیداند چطور شما را معالجه بکند. بگوید اعتراف خوب نیست! گاهی میشود اعتراف لازم است برای علاج. منتها انسان قبل از اینکه اعتراف بکند چون یک طرف گناه است یک طرف واجب، خیلی باید دقت بکند که اعتراف را جایی بکند که طرف اهلش باشد، بتواند معالجهاش بکند. این خیلی مهم است. شاید علمای اسلام از همین جهت اعتراف را جایز نمیدانند و میگویند نباید اعتراف کرده بشود. برای اینکه تشییعفاحشه میشود. چون اگر من آمدم به یک نفر گفتم من فلان گناه را کردم این هم نتوانست من را معالجه بکند طبعاً او هم یاد میگیرد این گناه را و یا اینکه گناه من تجاوز کرده و باصطلاح شایع شده بین من و آن شخص، و آن هم ممکن است به دیگران بگوید و تشییعفاحشه بشود. و امّا اگر نه، انسان نزد پیغمبراکرم ، ائمهاطهار علیهمالصلوةوالسلام رفت اعتراف کرد آنها میدانند، حالا تو هم اعتراف کن زبانت یک توبه کرده بعد آنها هم دقیق به شما میگویند که چه بکنید در مقابل این گناه، چون بعضی از گناهان است که شاید علمای بزرگ هم نتوانند دارویش را تهیه بکنند، معالجهاش بکنند.
۸- قضییه ابولبابه و توبه ایشان
مثلاً یکی از گناهان بزرگی که ابولبابه کرد؛ یهودیها آمده بودند مسلمان بشوند با اشاره گفت که مسلمان نشوید اسلام همچنین چیز مهمّی نیست! آنها هم مسلمان نشدند! این گناه؛ اگر الان بیایند پیش ما یک همچنین اعترافی بکنند ما میگوییم که این ابولبابه را باید کشت! یک عده را از اسلام دور کرده. ایشان بعد پشیمان شد، رفت خودش را به ستون توبهای که در مسجدالنبی هست بست و گفت من خودم را از اینجا باز نمیکنم، اعتصاب میکنم تا پیغمبر من را ببخشد. آیه نازل شد همین آیهای که امروز تلاوت کردید خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَک سَکنٌ لَهُمْ(توبه/۱۰۳)، آقا یک پول قابل توجّهی پیغمبراکرم از او گرفت. در روایت دارد؛ یک ثلث مالش را گرفت، خرج مردم مسلمان کرد خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً که این صدقه دادن، نه صدقهای که بین ما معروف است و مشخص شده! یعنی مثلاً فرض کنید یک سکههایی در جیبتان هست، هیچجا نمیتوانید از آنها استفاده کنید بریزید در دست فقیر! این صدقه نیست.
۹- اثر و برکت صدقه
یکی از دوستان کسالتی خانوادهاش پیدا کرده بود خودش برای من نقل میکرد میگفت: من نشستم حساب کردم که این کسالت تا وقتیکه رفع بشود چون عمل لازم داشت و … من حساب کردم یک میلیون تومان خرجم بود، این را بردم صدقه دادم. زنم خوب شد. من حساب میکنم آنچه که به نفع من است، عملش میکردند مدتی مجروح بود و میخواست جراحاتش را ترمیم کنیم. علاوه بر این مدتی دارو بخورد و مرضهای جانبی پیدا بکند. اینها هم رایگان! اینطور اگر صدقه دادی توقّع داشته باش که مرضت خوب بشود، گناهانت آمرزیده بشود، مرضهای روحیت برطرف بشود. اما اگر بخواهی یک مثلاً- پولی را دور سرت بگردانی، -مازندران رسم است ظاهراً- من در ماشین دیدم که یک پولی دور سرش میگرداند یک پنج ریالی –مثلاً- و میاندازد در بیابان! حالا هر که هم برداشت، برداشت! و اینطوری میخواهند ماشینشان چپ نشود! دو سه نفر دست و پا شکسته نداشته باشند! در بیمارستان عملشان نکنند و امثال اینها! معلوم است! این صدقه دادن را نه خدا، نه عقل، نه هیچ انسان عاقلی قبول ندارد. هیچکدام قبول ندارند. صدقه میخواهید بدهید اینطوری. گناه کردی، خودت را بستی به ستون توبه. لازم نیست که یک جایی باشد که اسمش ستون توبه باشد، بعضیها میروند در مسجدالنبی همین الان هم خودشان را آنجا به ستون توبه میچسبانند، اینها لازم نیست. ستون توبه همین کارهایی است که در همین آیه خدا فرموده: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً، صدقه بگیر از اینها، صدقه -باز من اصرار دارم- به آن معنایی که شما در ذهنتان میآید نیست. صدقه یعنی کارِ خیر کردن برای دیگران. هر چه که به دوستت بدهی اسمش صدقه است. هر محبّتی به او بکنی اسمش صدقه است. خُذ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ، از گناه پاکشان کن، از معاصی پاکشان کن، پیغمبر پاکشان میکند. همین صدقه پاکشان میکند. وَتُزَکیهِمْ بِهَا، تزکیهی روحشان کن، تزکیهنفسشان کن. وقتیکه تزکیهنفس کردی -چون از مال گذشتن خیلی مشکلتر از حتی بعضیها میگویند از جان گذشتن است! لذا میگوید در آیات شریفه قرآن جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکمْ وَأَنفُسِکمْ(توبه/۴۱)، اول اموال را میفرماید. با اموالتان جهاد کنید، بعد هم با جانتان، چون اموال میگویند پول جان نیست که آدم زود از آن بگذرد! شما واجبات از صدقاتتان را برایتان مشکل است بدهید تا چه برسد به مستحب! این خودش را بست به آنجا، آمدند یک ثلث از اموالش را حساب کردند و گرفتند و پاکش کردند. تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِمْ بِهَا، به همان صدقه تزکیهشان میکند. آنقدر مؤثر است در تزکیهنفس صدقه دادن، در راه خدا خرج کردن، که حساب ندارد. چون همان لحظهای که این شخص دارد پول میدهد دارد با نفسش جهاد میکند. -من مرحلهجهاد را نگفتم آنقدر شرایط دارد مرحلهجهاد که بعضیها نمیتوانند. شاید یأس پیدا کنند از حرکت در مسیر جهاد- جهادش همین است که دارد این اموال را میدهد، من بعضی افراد را میبینم میآید خمسش را میدهد، معلوم است که این آدم جهاد با نفس دارد میکند. تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِمْ بِهَا، حالا فایدهاش چه هست؟ صَلِّ عَلَیهِمْ، پیغمبر از آن سفرهی خاصّی که خدا برای او انداخته، آخر: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی(احزاب/۵۶)،
۱۰- رحمت خاص
اگر یادتان باشد سال گذشته صلوات و رحمت یعنی رحمت پروردگار را؛ به رحمت عام و رحمت خاص و رحمت خاصالخاص توضیح دادم و تقسیم کردم. رحمت خاصالخاص مخصوص پیغمبراکرم و اولاد پیغمبراکرم است. از آن رحمت خاصالخاص، فرض کنید یک مجلسی رفتهاید به همه دارند غذا میدهند، در مشهد رسم است، شُله که میدهند یک عده میآیند همینطور با کفش میآیند میخورند و سیر میشوند میروند. دیگر حالا صاحبخانه که هست؟ اینها را هیچ توجه ندارند و میخورند! حالا اگر مثلاً دو نفر از علما را دعوت کرده باشند، صاحبخانه میرود بیرون سلام علیکم، بعد میآورد آنها را داخل، بعد یک اتاق خاصی، تمیزی، درست است از همین شُله به آنها میدهد ولی یک احترامی برایشان قائل است. آنها هم برای صاحبخانه یک احترامی قائلند، اینها صاحبخانه را میشناسند، صاحبخانه آنها را میشناسد، رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ(مجادله/۲۲)، اینطوری! از آن رحمت خاص که خدا برای پیغمبر و آلش قرار داده، پیغمبر و آلش که إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ، خدا رحمت خاصش را داده، خرجش را داده، ملائکه سفره میاندازند و مؤمنین هم باید آنجا این سفره را تقاضا کنند برای پیغمبر و معنای صلواتِ بر حضرت رسولاکرم و آل رسولاکرم این است که خدا صلوات میفرستد، مادّهی اولیه آن رحمت خاص، خاصالخاص، آن رحمت واقعی، آنچه که خدا مخصوص افراد خاص قرار داده آن را خدا میدهد، ملائکه میآورند و سفره را پهن میکنند، و خدمت میکنند، عِبَادٌ مُکرَمُونَ(انبیاء/۲۶)، بندگانِ مکرم خدا هستند و اینها میآیند سفره را پهن میکنند، شما مردم مؤمن هم دو کار میتوانید بکنید. یکی اینکه این سفره را ما تقاضا از خدا کردیم که برای پیغمبر فرستاده و ملائکه انداختهاند، خودمان هم کنارش بنشینیم، یک لقمهای از این سفرهی خاصالخاص بخوریم که روایت دارد؛ اگر کسی صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر که مخصوصاً روز جمعه مستحب است که انسان هزار صلوات بفرستد و ملائکهای که میآیند ثواب صلواتهایی که روز جمعه افراد فرستادند جمع میکنند و -حالا معنایش چه هست که بخواهم وارد این بحث بشوم طول میکشد- به شما هم از کنار سفره یک لقمهای می دهند. آخر آشپز را که نمیشود به او گفت که تو نخور! بالاخره یک لقمهای به تو میدهند، بلکه نه یک لقمه، یک صلوات بفرست ده صلوات جواب بگیر! بیشتر از آنچه که حتی به پیغمبر و آل پیغمبر میرسد، لذا اهمیت به صلوات بدهید. پیغمبر، این آدم معصیتکاری که اموالش را صدقه داده و پاک شده و تزکیهنفس کرده، پیغمبر از آن سفره دعوتش میکند، میگوید بیا از این سفره بخور. این سفره را خدا برای من انداخته ولی تو هم بیا بخور. صَلِّ عَلَیهِمْ، این صلوات چه میکند؟ إِنَّ صَلَاتَک سَکنٌ لَهُمْ. آدم وقتیکه دید مثلاً فرض کنید یک جایی می خواهد برود، خیلی مهم است آن محل، ممکن است احتمال بدهد راهش ندهند، ممکن است دعوایش کنند که چرا تو اصلاً اینجا آمدی، میبیند که نه! آن کسیکه صاحبِ مجلس است آمده استقبالش! احترامش میکند و از همان جا یک آرامشی به او دست میدهد. شما شاید هیچکدامتان به مهمانی طفیلی نرفته باشید ولی میتوانید تصورش را بکنید. با یک نفر، عقب سر یک نفر راه افتاده که برود یک جایی شکمش را سیر کند! طُفیل است! در دلش میگوید من را راه میدهند یا نمیدهند؟ راهم دادند به من بیاعتنایی میکنند یا بیاعتنایی نمیکنند؟ خلاصه انسان دلهره دارد. امّا وقتی می رود به او میگویند: آقا کارت دعوت شما اینجا پیش ما مانده! درست است شما ندیدهاید ولی کارت دعوتتان هست. صَلَاتَک سَکنٌ لَهُمْ، یک آرامشی انسان پیدا میکند. خب! الحمدللّه! ما هم دعوت بودیم نمیدانستیم؛ وارد میشود. سَکنٌ لَهُمْ، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً. این مخصوص ابولبابه نبوده یعنی اگر گفتیم مخصوص ابولبابه هست و مخصوص این جریان است باید این آیه را از قرآن برداریم. چون دیگر ابولبابهای نیست و ستون توبهای نیست و دیگر مسألهای نیست. قرآن برای همه هست حتّی در بهشت هم هست. همه جا باید قرآن حاکم باشد.
۱۱- اهمیت و شرایط صدقه
بنابراین در صدقه دادن –آنکه مربوط به ماست خلوص است- اگر انسان هیچ ریایی در آن نداشته باشد، هیچ فکری در آن نداشته باشد، آنقدر باشد که وقتی این را میدهد مثل این باشد که به دست پیغمبر داده. میگویند اگر صدقه دادید به یک مستحقی، بعد دستتان را ببوسید چون مثل ایناست که با خدا مصافحه کردهاید. یدُاللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ(فتح/۱۰)، خیلی از کارها هست که خدا میگوید با من است، طرفتان من هستم. کسیکه با پیغمبر، إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَک إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ(فتح/۱۰)، کسانیکه زیر آن درخت که در آن جنگ بود –حالا شأن نزولش بوده- اینها با پیغمبر بیعت کردند بدانند با خدا بیعت کردهاند. بیعتشان با خداست. الان هم اگر شما به پیغمبراکرم عرض کردید یا رسولاللّه! از این به بعد ما با تو بیعت کردیم بدانید که با خدایتعالی بیعت کردهاید. إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ. یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ.
۱۲- فضایل امامجواد علیهالسلام
حضرت جوادالائمه با اینکه امام معصوم است. خیلی مهم است. امام معصوم دیگر صدقه دادن برای چه هست؟! وجودش، روحش، وجودمقدّسش همان جودی که خدایتعالی دارد آمده در وجود این موجود مجسّم شده. چون جود خدا از صفات افعال خداست و صفات افعال خدا همهاش در امام علیهالصلوةوالسلام هست. محدود است. جودش در ایشان مشخص شده. امامجواد آیا باید رفت کنار قبرش، آن هم –من بعضیها را دیدهام، در حرم حضرت موسیبنجعفر که مشرّف میشوند طبعاً انسان رو به قبله که بایستد متوجّه کنار قبر امامجواد است و وقتی پشت به قبله بایستد کنار قبر حضرت موسیبنجعفر است بعضیها میآیند؛ میرویم آنطرف امامجواد را زیارت کنیم، محدود میبینند امام را، آنطرف را، امامجواد میبینند، اینطرف را حضرت موسیبنجعفر! و حال اینکه همینجا که ما و شما نشستهایم با حرم حضرت جوادالائمه فرقی نمیکند از نظر احاطهی علمی امامجواد علیهالصلوةوالسلام. همین آیات امروز بود؛ وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ(توبه/۱۰۵)، هر چه که شما بکنید خدا میبیند، پیغمبر میبیند، مؤمنون -که اینجا قدر مسلّم از مؤمن ائمهاطهارند، ما که نمیبینیم، ما مؤمنینم ولی نمیبینینم، وَالْمُؤْمِنُونَ، همان آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ(بقره/۲۸۵)، آن مؤمنون منظورند- میبینند، که حضرت جواد یکی از آنهاست. از همین الان روز تولّد ایشان است، روزی است که ما به امامزمانمان تبریک میلادمسعود این پدر بزرگوارش را عرض کردهایم. حضرت جواد وقتی از خانه میآمد بیرون به توصیه حضرت رضا صلواتاللّهعلیه چون خودشان در مدینه نبودند، حضرت به ایشان فرموده بودند که از درِ بزرگ بیا که فقراء آنجا جمعاند، به همه پول بده، به همه هر چه میخواهند به آنها بده. و امامجواد این کار را میکرد. گاهی غلامان خیلی ناراحت میشدند امام این پولها را از کجا میآورد؟ ممکن است این پول کم بشود، از درِ کوچک میآوردند باز حضرت توصیه میکرد نه از درِ بزرگ برو. اسمشان جوادالائمه شد، همهی ائمه جوادند ولی امامجواد عملاً هم، یعنی زمانشان ایجاب میکرد که جوادالائمه باشند.
۱۳- ادب دریافت عیدی از امام علیه السلام
لذا امروز از این جواد، از این صاحب جود، اگر حوائجتان را ندهند به شما، نمیگویم «بگیرید، نگیرید» گرفتن علامت بیادبی است. آنها خودشان بدهند یک ادب دیگری انسان احساس میکند، روز عید اگر بچّهی شما بیاید دم در بایستد نگاهتان بکند بگوید عید شما مبارک! آقاجان تبریک میگویم! این دیگر خودش عیدی را میدهد، نمیخواهد بگویید که آقا بیا به ما عیدی بده، عیدی ما چه شد؟ آن برای آدمهای بخیل است که به زور باید از آنها عیدی گرفت! نه، خودشان میآیند در خانهی انسان به انسان عیدی میدهند، شما انشاءالله بدانید به شما میدهند، منتها ممکن است شما یک چیزی بخواهید که صلاحتان نباشد، ارزشی نداشته باشد، آنقدر عیدی شان بزرگ است که به دستتان نمیشود داد، در حسابتان وارد میکنند. یقیناً من قسم به جان خود امامجواد میخورم که هر کس الان دارد صدای من را میشنود، و اعتقادش صحیح است، و در راه تزکیهنفس است عیدیاش به او داده شده، در حسابش ریختهاند. حالا یک وقتی یک چیزهایی است در همین دنیا باید نشان داده بشود، آن هم بسیار خوب. در حسابش ریختهاند. ما آخر حسابمان را میخواهیم چکار کنیم؟ ما الان یک چیزی می خواهیم! الان ما گرفتاریم! نه! الان گرفتار نیستی، آخرش چه میشود؟ آخر گرفتاریت میمیری! بهتر! زودتر میروی، آنجا و میروی به بانک، از حسابت بر میداری برای زندگی ابدیت. زندگی اصلیمان زندگی ابدی است.
۱۴- همیشه خودتان را در محضر امام علیه الصلوة و السلام بدانید
و لذا همین امروز صبح من خودم یک حاجتی داشتم گفتم من نمیگویم! یعنی در دلم گفتم نمیگویم. چون اگر به زبان گفته بودم مثل این بود که گفته بودم. خدا رحمت کند یک وقتی پهلوی حاج ملاآقاجان نشسته بودیم ایشان یک مطلبی فرمودند من گفتم خوب شنیدند. گفت بله! من هم گفتم به تو که آنها بشنوند! بله. –اینطوری است- همیشه خودتان را در محضر امام علیهالصلوةوالسلام بدانید.
۱۵- قضیه ای از کرامت امامجواد علیه السلام
آنقدر باعظمت است امامجواد صلواتاللهعلیه؛ آن شخص میگوید من در مسجد رأسالحسین در شام مشغول عبادت بودم، دیدم یک آقایی آمد به من گفت میخواهی برویم کربلا، میخواهی برویم مدینه، میخواهی برویم –مثلاً فرض کنید- مشاهد مشرفه؟ گفتم بله. دست من را گرفت برد در یک شب همهی زیارتها را کردیم من را برگرداند سر جای اوّلم. در راه، دیگر فرصت این نبود که سؤال بکنم چون با سرعت انجام میشد، دیدم تا آمدم سؤال کنم شما که هستید، رفتند. نشد. این آرزو در دلم ماند، سال بعد همان شب همین آقا تشریف آوردند، قسمشان دادم ایندفعه که آقا شما که هستید؟ فرمود من جوادالائمهام، من امامجوادم. – بعضی از اسرارتان را به افرادی که ظرف ندارند نگویید، اینکه ظرف ندارند، ظرفشان پر میشود سرریز میشود کثافت راه میافتد، اصلاً نمیفهمند، هم خودشان بدبخت میشوند و هم دیگران- افراد رفتند به حاکم آن زمان گفتند، کمکم وقتی به حاکم رسید –متأسفانه بعضی از مسائل ما همینطوری است که یک چیزی را کسی گفته وقتی مثلاً به قاضی میرسد یک چیز دیگری در میآید- وقتی به حاکم رسید این مطلب به حاکم رسید که یک نفر ادّعای پیغمبری کرده! آن هم بدون تحقیق، بدون اینکه از خود طرف سؤال کنند، -خدا میداند از این راه آنقدر ما ضرر ما کردهایم که حساب ندارد، خب! خودش زنده است از او سؤال کنید تو این حرف را زدی؟ تو این اعتقاد را داری؟ از خودش که سؤال نمیکنند علیه اوحکم هم میکنند- او را گرفتند انداختند زندان! یک شخصی گفت من رفتم دیدنش، گفتم جریان چه هست؟ جریان را برای من گفت. من هم آمدم پیش حاکم، حاکم هم از حاکمهای بداخلاقِ بیدینِ بیتوجّه، بعضیها آن چنان قسیاند هیچ به این حرفها هم توجهی نمیکنند. گفتم جریانش این است، ادّعای پیغمبری نکرده، حاکم گفت همان آقایی که آمده یک شب همه جا برده او را، از زندان آزادش کند! میگوید من دیدم جواب سربالایی به من داد خیلی ناراحت شدم، گفتم بروم با او صحبت کنم که شاید یک قدری تسلّی پیدا بکند. دیدم زندانبان میگوید این آدم گم شده! در زندان بود صبح رفتیم صبحانه به او بدهیم دیدیم نیست! فهمیدم امامجواد…بله! این یک کار بسیار جزئی است برای امامجواد. فکر نکنید ما این را خیلی میدانیم. امامجواد صلواتاللّهعلیه دنیا و آخرت را، ابدی ما را، خُلد ما را در بهشت اینها را باید تأمین کنند. اینکه حالا از زندانی آزاد بشوند یا نشوند خودشان زندانها بودند. امیدواریم امروز آنچه که برای آخرتتان مفید است، همه را از حضرت جوادالائمه بگیرید، همه را از امامجواد علیهالصلوةوالسلام بگیرید.
۱۶- دستوراتی درباره ماه رجب
و انشاءالله خودتان را مهیا کنید برای تولّد حضرت امیرالمؤمنین علیهالصلوةوالسلام و این ماه بسیار پرعظمت که در دعاهایتان میخوانید؛ یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر، یا من یعطی الکثیر بالقلیل، بلکه یعطی الکثیر به هیچ چیز! قلیلی ما نداریم، ما عبادتی نداریم، وقتیکه امیرالمؤمنین علیهالصلوةوالسلام روی قبر سلمان بنویسد: «وَفَدتُ علی الکریم بِغَیر زاد» من بر یک کریمی وارد شدم که زاد و توشهای همراهم نیاوردم، «و حمل الزاد اقبح کل شیء إذا کان الوفود علی الکریم». اگر انسان بر کریم وارد بشود که غذایش را بر نمیدارد بیاورد، ما نمیتوانیم هم ببریم. برای یک آخرتی که ابدی است همیشگی است، ما چکار میتوانیم بکنیم؟ هر چه هم ببریم خوب در همین دنیا برایت مفید است خودت را فقط نشان دادی، معرفت خودت را نشان دادی. و الاّ چیزی نیست. بنابراین انشاءالله امروز عیدیهایتان را از حضرت بگیرید و این دعا را مرتّب بخوانید، یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر یا من یعطی الکثیر بالقلیل. یا من یعطی من سئله. هر کس سؤالی بکند که به او میدهند، یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّنا منه و رحمة. نه سؤال کرده، نه خدا را میشناسد این همه کفّار و مشرکین کنار قبر علیبنابیطالب، گنبد مطهر آقا را به توپ بستند و به آنها هم دارد روزی میدهد، آنها را هم جان میدهد. اینها اصلاً خداشناس نیستند، خدا را اگر میشناختند علیبنابیطالب را هم شناخته بودند. یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننّاً منه و رحمة، خدایا من که سؤال میکنم، تو را هم میشناسمت حالا اندازهای که ظرفیتمان ایجاب میکند، اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیر الدّنیا و جمیع خیر الاخرة. بهبه! کسی یک همچنین راهی را امامش به او نشان داده باشد که جمیع خوبیهای دنیا و جمیع خوبیهای آخرت را بتواند از خدا سؤال بکند، واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرّ الدّنیا و شرّ الاخرة فانّه غیر منقوص ما أعطیت. خدایا به تو هیچ ضرری نمیخورد، از تو چیزی کم نمیشود، خدا حتی خودش فرموده: من از سلطنتم، از ملکم چیزی کم نمیشود، پس گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟ غیر منقوص ما اعطیت و زدنی، هر چه که علمت ایجاب میکند، ما که نمیفهمیم چقدر در آخرت میخواهیم بمانیم، چقدر نیست. بینهایت است. و زدنی من فضلک یا کریم! ای صاحب جلال و اکرام، ای صاحب نعمت، ای صاحب منّ و جود، حرّم شیبتی علی النّار، اهمّ مسأله که مهمّ است این است که خدا ما را در آتش –حالا چه جهنم، چه دنیا، آتش صفاترذیله- قرارمان ندهد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحبالزمان و بامامجوادنا یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، خدایا روز جمعه است روز تولّد امامجواد است، دو عید بزرگ. پروردگارا چون خودت فرمودی: ادعونی استجب لکم، دعا کنید تا اجابت کنم، به آبروی امامجواد و به آبروی میزبان امروزمان حضرت بقیةاللّه فرج آن حضرت را برسان، همهی ما را از بهترین اصحاب و یارانش قرار بده، قلب مقدسش را از ما راضی بفرما، خدایا به آبروی ولیعصر دوستانمان، اهل تزکیهنفس، اهل کمالات در هر کجا که هستند امروز از عظمت امروز بهرهمندشان بفرما. عیدی کامل به همهمان مرحمت بفرما، خدایا مرضهای روحیمان شفا مرحمت بفرما، مرضهای بدنیمان شفا مرحمت بفرما، خدایا مریض منظور، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.